حسود

1.5K 170 85
                                    

Writer💙

+من عضو کلوب والیبال توی امریکا بودم و خیلی والیبال دوست دارم

هاناکو تعظیم کوتاهی کرد و رفتو روی یکی از صندلی های خالی نشست

صندلی ای که او انتخاب کرد کنار هیناتا بود

هیناتا به هاناکو زل زده بود و با خودش گفت:چقدر اشناست یجایی دیدمش ولی کجا؟اون که میگه امریکا بوده...اَه بیخیال

هاناکو سرشو چرخوند و با هیناتا چشم تو چشم شد

+سلام گوگولی(😐)اسمت چیه؟

هیناتا بخاطر لحن ستایشگرانه هاناکو قرمز شد و گفت

-شویو...هیناتا شویو

+اوهههه...خوشبختم شو چان

-منم همینطور.هاناکو سان

لبخند زدند و حواسشونو به کلاس دادند و البته که هیناتا حواسش پیش کاگیاما بود

کلاس تموم شد

هیناتا به سمت باشگاه به راه افتاد
و با خودش میگفت:نباید امروزو خراب کنم...نباید امروزو خراب کنم...

وارد باشگاه شد و داد زد

-من امادم من امروز خراب نمیکنم موفق میشم

همه دست از کارشون کشیدن و پوکر به هیناتا نگاه کردند و بی اهمیت بهش به کارشون ادامه دادند

کاگیاما گفت

+حالا میبینیم

نیشخند زد

و بعد توپی که دستش بود رو به سمتش پاس داد

هیناتا گارد گرفت تا بتونه توپو جواب بده ولی توپ از بین دستاش رد شد و به کلش خورد و افتاد زمین

سوکیشیما نیشخند شبیه به خنده ای کرد و گفت

×اره...خیلی اماده ای

و بعدِ کمی قرقر از سوی هیناتا تمرین شروع شد

کاپیتان دایچی به سمت مربی اوکای رفت و گفت

+یه فرد مشکوک روی صندلی تماشا چیان نشسته فک کنم از یه تیم دیگست و می خواد بازیکنان مارو محک بزنه

مربی اوکای حالت متفکر گرفت و بلند شد اخم کرده بود به سمت فرد مشکوک برگشت

-هی تو...کی هستی؟

بچه ها که در حال تمرین بودند با دادی که مربیشون زد به سمتش برگشتن

فرد مشکوک بلند شد و به سمت مربی اوکای قدم برداشت و درحال دراوردن ماسک سیاهش گفت

+مطعسفم مربی که تمرینتونو مختل کردم

مربی اوکای لبخند زد و گفت

-پس بالاخره اومدی؟

برگشت سمت بچه ها

-ایشون هاناکو هستند

هیناتا گفت

×هاناکو سان؟تو اینجا چیکار میکنی؟

همه متعجب از اینکه هیناتا هاناکورو میشناسه به سمتش برگشتن

+اوه سلام شوچان؟گفته بودم که از والیبال خوشم میاد

همه رفتند و با هاناکو صمیمانه دست دادن به جز کاگیاما

کاگیاما از همون اولی که هاناکو اومده بود سرشو پایین انداخته بود و موهاش روی چشاش بود

نمیشد احساساتشو حدس زد

هاناکو بعد دیدن کاگیاما بی توجه به عکس العملش گفت

+توبیووو(کاگیاما فامیلیشه اسمش توبیوعه😅)دلم برات تنگ شده بود چرا زنگامو جواب نمیدادی؟

جلو رفت تا بغلش کنه ولی کاگیاما هاناکو رو هل داد عقب

هاناکو با تعجب به کاگیاما نگاه کرد

+چیه چیزی شده؟

کاگیاما عصبانی گفت

×چیشده؟داری اینو میپرسی؟شوخیت گرفته؟تو حتی وقتی داشتب ولم میکردی باهام خداحافظی هم نکردی

بغض کرده بود و اخر حرفشو با بغض گفت
دلتنگی و عصبانیت همزمان براش سخت بود

همه با تعجب به گفتگوی اندو گوش میکردند و به عکس العملشون نگاه ولی هیچکس درکی از اتفاق روبه روش نداشت

هاناکو بعد شنیدن حرف های کاگیاما و دیدن بغضش لبخند غمگینی زد و اروم نزدیکش شد بغلش کرد پشتشو نوازش کرد و گفت

+من مطعسفم واقعا مطعسفم من...مجبور بودم

بغض کاگیاما ترکید و اشکاش صورتشو خیس کرد و بند نمی اومد هق هق کوتاهی از بین لباش خارج شد

هاناکو رو محکم بغل کرد

هم تیمی های کاگیاما با تعجب به پسر و دختر نگاه میکردند

این دومین باری بود که کاگیاما گریه میکرد اولین بار بعد باخت از اوباجوسای بود

نیشینویا با لحن متفکر و خنده داری گفت:به نظرتون اونا چه نسبتی(؟) باهم دارن؟

تاناکا هم ادای نیشینویا را دراورد دستش را زیر چانه اش گزاشت و گفت:مطمعنم که دوست دخترشه

هیناتا کنار سوکیشیما ایستاده بود و بنظر ناراحت و عصبانی میومد

حس عجیبی داشت انگار یکی قلبشو توی دستش مچاله کرده

تسوکیشیما از گوشه چشم به هیناتا نگاه کرد و گفت

÷چرا این قیافرو به خودت گرفتی_و خیلی خنثی ادامه داد_کاملا معلومه که...خواهرشه

کل بچه ها حرف سوکیشیما را شنیدند و به سمتش برگشتند و با چشمایی که انداره پرتقال شده بود به چهره خنثی تسوکیشیما نگاه کردند

همه باهم گفتند:چیییی؟؟؟؟؟

💙💚💙💚💙💚💙💚💙💚💙💚💙💚💙

ادامه دارد....

ببخشید این پارت کم بود😿

و اینکه اون چپتر سکس عقب افتاد 😔

بله دیگه میدونم پشماتون ریخت وفتی فهمیدین خواهرشه😈

کاگیاما هاناکو😎

ووت و نظر یادتون نره💚💙

haikyuu(special case)Where stories live. Discover now