چپتر0:مقدمه

151 22 8
                                    

جوونا درمورد عشق واقعی نمیپرسن درست مثل عشق خالص مادرا

تاین ، یک مرد جذاب امروزیه.

'مراسم استقبال تازه واردهای دانشگاه هم تموم شد، پس کی سلطان قلبم میاد؟'

گللللل!

-    اوه، به چی نگاه میکنی، بزن رو دکمه لایکش!!

زینگ!!زینگ!!زینگ!!زینگ!!زینگ!!

-    هی بوفالو، من بهت اینقدر لایک دادم که نزدیکه انگشتام بشکنن.

-    ببخشید که خیلی جدابم، هاهاها.

-    جوووووووون ، پی1 تاین می شه بذاری یه بار  لپتو ببوسم؟

این صدای مته مانند برای یکی از دوستای اکیپ دانشگاهمیه. ما چهارتا خیلی بهم نزدیکیم، اونا ازم خواسته بودن که جیمزجی ، پوپه  و ماریو  که اسم " چهار تا از بازیگرای تایلندی "  بود، صداشون کنم. بازیگرایی که اکیپ خوشتیپا بودن. ولی حقیقت اینه که هیچکدوم از ما خوشتیب نیستیم. هممون تا گردن سیاهیم  چطور می تونیم خودمون رو با اونا مقایسه کنیم؟

اونی که یکم قبل حرف زد پواک ملقب به جیمزجی بود که البته هیچ شباهتی به جیمزجی به جز صورت بزرگش با یه لبخند بوداوار نداره.

 مردی که خودشو همیشه همقدم با مدل موی دوست داشتنی اینپیتار نگه میداره، اُهم، معروف به پوپه؛ اون از اون مردای جنتلمن و خوشتیپه مثل خون2 پیسوت تو سریال سیم تی ترا.

 بعدی با چشمایی پف کرده فونگه که یه دورگه چینیه. یه خوابالو که مادرش عادت داره تو محله ی چینیا طلا بفروشه، اما الان برای زندگی به حومه شهر رفته و در مورد اینکه مافیا دنبالشه بلوف میزنه و چون نوک سینه هاش صورتیه دوست داره باور کنه شبیه ماریوه در حالیکه ماریو چندرگه تایلندی، چینی و آلمانیه اما فونگ یک چهارمش تایلندی ، چینی و سنگاپوریه.

اما درمورد من، خب هنوز مطمئن نیستم. این خوبه که شبیه نادبچ  یا مارک پرین باشم؟ آه، بیخیال،  منتظرم ببینم ریتیگ فیلم کدومشون بالاتره و اونوقت من همونم.

-  تاین...

اما وقتی کسی پرید بین حرفش خندش محو شد.

تا حالا به این فکر کردین که چرا همه چی بهم ربط داره؟ وقتی تنها باشی تنهایی با سیل از بین می برتت. من همیشه تو فکر زوجام، چه با دوستام یا... فقط به خاطر اینکه یکیو پیدا کنم. 

می شه گفت قبلا، توی زندگیم تنها نبودم، احتمالا به خاطر اینکه عادت داشم مدرسه پسرونه برم، اونقدر که به نظر می رسید زندگیم خیلی پر شده.

اونجا لازم نیست اطرافو نگاه کنی، آدمان که به طور اتوماتیک برای حرف زدن و اذیت کردنت میان. این تا وقتیه که سال اولی باشی بعدش این مدل زندگی دبیرستانی کم کم عوض می شه، بعضی وقتا نمی تونم خودمو کنترل کنم و از خودم میپرسم...

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Jul 18, 2020 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

2getherترجمه رمان تایلندیDonde viven las historias. Descúbrelo ahora