تو فف های ا/ت دختر پسری اتفاق میوفتد:
دختر داستان: یا: یه کم خایه ایه که هرکی از راه میرسه میگه خاک تو سرت میره* یا: یه زیاد خایه ایه که هرکی میبینتش شاش بند میشه پسر داستانم تو همین دیدار اول شق میکنه براش* یا: یه پرو پاچه ایه که هرجا میره یکی میخواد بهش تجاوز کنه (حتی سوپر مارکتیه محل) از قضا همیشه ام پسره داستان مثل سوپرمن سل الله میاد نجاتش میده
پسر داستان: بی اعصاب، خفن، پرخایه، دلیل شق دختران محل، محل سگ نمیده به هیچکس، یه اکیپ داره فق با اونا میگرده، ترجیحا سیگاری، این راه میره دخترا پشتش غش میکنن، یه دوست صمیمی داره ک بهش میگه خاک تو سرت برو به عشقت اعتراف کن یه روزم شده غرورتو بزار کنار و دیده شده همیشه ام غرورشو میزاره کنار میره اعتراف میکنه، خلاصه که الهه ی اخلاق و مث سگ جذاب، تا یادم نرفته بگم یه دوست دخترم داره بینه اونو شخصیت اصلی بچ بازی در میاره
به فن بودنتون شک میکنم اگه تاحالا حداقل یدونه فف اینشکلی نخونده باشید:/
ESTÁS LEYENDO
کلیشههاᐛ
Historia Cortaتنها چیزی که تو این بوک نصیبتون میشه غر غرای من درباره کلیشه های رو مخه!