part 1

911 108 0
                                    


جونگ کوک بین کسایی ک نمی شناخت راه میرفت، میدید بچه ها به صورت اکیپی با هم حرف میزنن. از اونجایی ک هیچ ایده ای نداشت کلاسا کجان، امیدوار بود ک قبل از شروع کلاس جیمین و پیدا کنه. بعد از وایسادن و با ی آه، کوله پشتی زردش و در آورد و دستش و برد داخلش. ی تیکه کاغذ سبز با کلاساش و ی نقشه از مدرسه توی جیب جلوی جلو مچاله شده بود.

"جونگکوک! چ خبرا رفیق؟"

با سرعتی گردن شکن سرش و آورد بالا و با دیدن جیمین کنارش، خیالش راحت شد.

جونگکوک شونه های جیمین و گرفت و ی جوری نگاهش میکرد انگار نقشه نجات دنیا تو دستای جیمین بود و گفت :"جیمین، خدا رو شکر اینجایی. هیچ ایده ای ندارم کدوم گوری دارم میرم."

"آروم رفیق . بزار برنامت و ببینم."

با دادن برنامه ب جیمین، جونگکوک دستی بر موهاش کشید. عوض کردن دبیرستان وسط سال تحصیلی خیلی استرس زا بود. بعد از دیدن ابروی بالا برده جیمین، با آرنجش فشاری به پهلوش وارد کرد.

"چیه؟"

جیمین دستی بر سرش کشید.

"مث اینکه بیشتر کلاساتو با تهیونگ شریکی."

"هان؟ کی؟"

"نگران نباش، معرفیت میکنم."

جیمین ب جونگکوک اشاره کرد ک دنبالش کنه و با هم ب سمت اولین کلاسش روانه شدن.

جونگ کوک با نیمچه نگاهی ب اخم جیمین، فهمید یچی درست نیست و پرسید: "چرا خوشحال نیستی؟"

"هیچی. فقط... خب، تهیونگ اونقدرام آدم درستی نیست..."

"اوه..." جونگکوک شونه هاش و بالا انداخت، "نگران نباش. مطمئنم میتونی باهاش کنار بیای. "

درست همون موقع، جیمین جلوی در ی کلاس وایساد، بهش شماره اتاق و نشون داد و گفت: "این اولین کلاسته،"

جونگکوک سرش و تکون داد. وقتی رفتن تو چن تا دانش آموز و دیدن ک اینور و اونور کلاس پخش و پلا بودن. چشم کوک روی یکی از اون ها خیره موند. ی پسر مو قهوه ای با ژاکت چرمی که رو صندلیش لم داده بود و ی پاش رو لبه میز و تو ی دستش ی آبنبات چوبی بود.

جیمین صداش کرد، "سلام، تهیونگ،"

پسری که ژاکت چرمی تنش بود بهشون نگاهی کرد و آبنبات قرمز و از دهنش در آورد.

"چ خبرا، جیمین. بچه کله قهوه ای کیه؟"

صدای بمش تن جونگکوک و لرزوند. چشمای تهیونگ خالی از هر احساسی بودن اما جونگ کوک حس میکرد تهیونگ با هر نگاهش به اعماق وجودش نفوذ میکنه.

"میخواستم ب دوستم جونگکوک معرفیت کنم. تازه مدرسش و عوض کرده پس جدیده اینجا اما من ی چن وقتیه میشناسمش." جیمین ب جونگکوک اشاره کرد.

bad boy (persian translation)Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu