𝙿𝙰𝚁𝚃 𝟹

219 56 0
                                    

⌝ چانیول ⌞

در رو محکم پشت سرم بستم و سرم رو بهش تکیه دادم. لعنت، دلم حتی بیشتر براش تنگ شد. اون آغوش قرار بود سرحالم بیاره نه اینکه داغون تر از قبلم بکنه.
با قدمای خسته سمت اتاق خودمون راه افتادم. خسته؟ آره خسته! خستگی به تنم مونده بود، بدجوریم موند.
خودم رو هرجوری بود به اتاق رسوندم و از همونجا سریع فرستادنمون رو استیج.
وارد شدیم و دوربین ها رومون زوم شد. صدای تصویر بردار تو سالن پیچید.
*3 2 1 ضبطه
آهنگ What a Life پخش شد و من حواسم رو دادم به آهنگ و شروع کردم به خوندن.
درسته پارک چانیول، مشکلات زندگیت مال پشت استیجه، روی استیج باید فقط و فقط رو خوندنت متمرکز باشی، فنا واسه دیدن درامای زندگیِ تو پول این کنسرت آنلاین رو ندادن واسه شنیدن صدای متمرکزت پول دادن.
پارت به پارت آهنگ رو خوندیم.
تونستم از خوندن این آهنگ جون سالم به در ببرم. تهش کنار سهون ایستادم و یه ژست کیوت گرفتم.
آهنگ بعدی رودئو استیشن بود؛ موزیک پخش شد و مشغول خوندن شدم. باید تمرکزم کامل به آهنگ معطوف میشد ولی لعنتی لیریک رودئو استیشن درباره‌ی دوران کارآموزیمونه. وقتی هرشب با بکهیون برمیگشتم خونه و با یه هندزفری آهنگ گوش میکردیم، ما حتی بخاطر اینکه تو رقص خیلی خوب نبودیم، تو مترو با همون یه هندزفری که بهم متصلمون کرده بود؛ عین دوتا خل و چل میرقصیدیم.
یادآوریش وسط آهنگ لبخند به لبم آورد.
میشه برگردیم به همون دوران که زندگیمون اونطور شیرین بود؟ میشه همونجوری تو همون زمان شاد بمونیم؟
آهنگ تموم شد و وقت صحبتمون بود؛ سهون شروع کرد :
= سلام به همگی، من سهونم
- و منم چانیولم
ادامه دادم :
- این باره اولمونه که داریم تو کنسرت A-Nation اجرا میکنیم و من از دیدن همه شماها خیلی خوشحالم. فکرکنم این روزا خیلی سخت میگذره اما من امیدوارم با دیدن استیج ما حتی شده یذره، حالتون بهتر بشه؛ بیاید باهم تا آخر کنسرت لذت ببریم.
گفتم و سعی کردم لبخند بزنم اما نمیدونم موفق بودم یا نه. سهون اضافه کرد :
= چون این کنسرت آنلاینه، حتما حواستونو جمعِ استیج کنید.
سریع حرفامونو زدیم و موزیک Telephone پخش شد و بعدش هم We Young.
اشک تو چشمام حلقه زده بود و اینو میدونستم، سعی میکردم با باز و بسته کردن چشمام پرده اشک رو کنار بزنم و تا حدودی هم موفق بودم.
آهنگ بعدی Fly Away بود. پارت اولش با سهون بود و بعدشم پارت هیونگ و درآخر پارت من.
با اخم به زمین خیره شده بودم. ذهنم دوباره سمت بکهیون رفت. اصلا این ذهن و قلب من رو ول میکردی میچسبیدن به بکهیون. یعنی چیکارش کردن که اونطور بهم ریخته بود؟ بکهیون قویه، قوی ترین کسی که میشناسم، چرا باید اونطور شده باشه؟
سهون داشت پارتش رو میخوند و دوربین روی اون زوم شد. از فرصت استفاده کردم و نم چشمام رو گرفتم ودستم رو بردم پشت شلوارم تا میکروفون رو صاف کنم؛ بی اختیار دوباره با اخم به زمین خیره شدم.
سرم رو آوردم بالا یه تیکه از لیریک رو با آهنگ زمزمه کردم و پارتم شروع شد، بلندگو رو بالا آوردم و با تمرکز شروع کردم به خوندن.
این آهنگم تموم شد و دوباره تایم حرف زدنمون بود. این‌بار من شروع کردم :
- بعد این همه آهنگی که براتون اجرا کردیم، آهنگ بعد آخرین اجرامونه. تا اینجا نظرتون چیه؟ خوب بود؟
سهون ادامه داد :
= اولش فکر میکردم خیلی سخته که نمیتونم رو در رو ببینمتون اما الان بعد این همه وقت، تونستم باهاتون وقت بگذرونم و این احساساتیم کرد. تو چی چانیول هیونگ؟
- منم خیلی خوشحالم که باهاتون وقت گذروندم اما دیدن اینکه همه حالشون خوبه بیشتر از همه چیز منو خوشحال کرد. دعا میکنم این روزا هرچه زودتر تموم بشه و بتونیم زوتر همدیگه رو از نزدیک ببینیم، پس منتظر اون روز باشید.
و تمام عشقم به طرفدارامون رو ریختم تو صورتم و لبخند مهربونی زدم.
آهنگ آخر 1Billion Views بود و این آهنگ درباره دلتنگی برای معشوق‌ـته. لعنت، بغض وحشتناکی گلوم رو گرفت. دلم تنگِ معشوقم بود و هیچکس اینو نمیفهمید. خدا میدونه چجوری آهنگ رو تمومش کردم و ژست پایانی رو با سهون گرفتیم. اما چشمام پر از اشک بود و حتی نمیتونستم یه لبخند درست حسابی بزنم. به زور خودمو نگه داشتم و بعد مطمئن شدن از پایان ضبط سرم رو به زیر انداختم، تعظیم نصفه کاره و هول هولکی‌ای کردم و سریع از استیج دور شدم. به اتاقمون که رسیدم، در رو پشت سرم بستم و اجازه دادم تا اون دوتا قطره اشک بالاخره سرازیر بشه.

Missing You Donde viven las historias. Descúbrelo ahora