1

3K 342 56
                                    

خوابگاه شبانه روزی

عینکش رو تمیز کرد و به چشماش زد ،یک نگاه دیگه به آیینه کرد و بعد از اتاقش خارج شد .

کیم تهیونگ دانش آموز خرخون دبیرستان شبانه روزی بنگتن که دوستی نداشت و هیچکس بهش اهمیت نمی داد یک راز بزرگ داشت .

------

پاهاش رو زمین میکشید و همین طور که دنبال جونگ کوک میرفت نق نق میکرد .

جیمین: چرا ما باید بیایم مدرسه ، پس اون پول های مامان و بابا هامون به چه دردی میخوره، ها !!! این درس های کوفتی کی قرار بدرد ما بخوره ، انتگرال که یجوری که انگار داری میگی عن تگرال ،نه کوکی جونم!!؟؟؟؟

کوکی : جان آگوست دی اعظم ببند اون گاله رو سر صبحی ،سرم رو خوردی.

جیمین : بعله دیگه ،حالا دارم سرت رو میخورم ، دیشب که داشتی اون نقشه کوفتی رو میکشدی سر من رو نمیخوردی ،حالا من که دارم صحبت میکنم ،دارم سرت رو میخورم

جونگ کوک دستش رو گذاشت روی دهن جیمین : هییییس می خوای بقیه بشنون
جیمین : دتتبرادرمخقهمیچم
جونگ کوک ابروش انداخت بالا: هاااا؟؟؟؟!!!
جیمین همینجور که دست و پا میزد و سعی میکرد دست جونگ کوک رو از روی دهنش برداره دوباره تکرار کرد : دتتبرادرمخقهمیچم

بالاخره جونگ کوک دستش رو برداشت ،جیمین بعد از چند تا نفس عمیق دستش رو بلند کرد و پس کله کوک کوبید
: مرتیکه گاو ،داشتی خفم میکردی ، 😡😤
جونگ کوک چند قدم به عقب برداشت که ناگهان به کسی برخورد کرد و صدای افتادن کتاب ها و جزوه های اون فرد بین هیاهو ی بچه هایی که به سمت کلاساشون میرفتن خیلی گنگ به گوش رسید.
پسر خم شده بود تا جزوه هاشو از روی زمین برداره ،جونگ کوک و جیمین هم کنارش زانو زدن تا بهش کمک کنن ،وقتی جونگ کوک برگه های برگه های دست خودش و جیمین رو بسمت پسر گرفت ، پسر سرش رو بالا اورد تا تشکر کنه که جونگ کوک با دیدنش پوزخند زد و برگه های دوباره روی زمین انداخت : تو بچه کونی دهاتی هنوز داری واس خودت اینجا میپلکی
تهیونگ: مگه من چیکارتون دارم؟
جملشو با لحنی اروم زمزمه کرد و چشمای غمگینشو به جزوه هایی که روی زمین بودن دوخت
جونگ کوک از جاش بلند شد و خاک فرضی روی شلوارش رو تکوند
چند تا از بچه های فضول دورشون کرده بودن
جونگ کوک: هی جیمین
جیمین : هوم
جونگ کوک یه نگاه زیر چشمی به تهیونگ کرد و با لحن متعجب اما ساختگی سمت بچه ها برگشت و همونطور که انگار داشت از جیمین سوال میپرسید گفت: بنظرت این پسر خوشگل ( با پوزخند😏) چجوری شهریه همچین مدرسه گرونی رو میده ؟؟!!
جیمین : نمیدونم شاید به یکی میده ،مثلا مدیر !!!

بعد هم هر دوشون همینطور که میخندیدن از روی جزوه های پسر بیچاره رد شدن
بقیه هم متفرق شدن ...
تهیونگ جزوه های پا خوردشو جمع کرد و با دو خودش رو به کلاس رسوند
استاد بیون اومده بود
تهیونگ در زد و بعد در کلاس رو باز کرد
بیون: اوه کیم پنج دقیقه دیر اومدی ولی اشکال نداره بیا تو
استاد بیون با اون لبخند همیشگیش گفت
تهیونگ تشکر کوتاهی کرد و به سمت صندلیش که ته کلاس بود رفت وقتی از کنار جونگ کوک و جیمین رد شد صدای پوزخند جونگ کوک رو شنید : حالا دیگه به استادا هم میدی😏

تهیونگ خودش رو به نشنیدن زد و روی صندلیش نشست
ذهنش رو از همه چیز خالی کرد و روی درس تمرکز کرد

.......

بعد از تموم شدن کلاس ها شون جونگ کوک دوباره دست جیمین رو کشید
جونگ کوک : بدو باید لباس هامون رو عوض کنیم
جیمین : واقعا فکر کردی با تمیز کردن بدنت و پیشنهاد ترسام وی حاضر قیافشو به تو نشون بده !!!؟؟؟؟
جونگ کوک : امتحانش مجانی ، و اگه قبول کنه هم سکس هات گیرمون میاد هم میشیم تنها کسایی که وی رو میشناسن و اگرم قبول نکنه بازم یک سکس هات گیرمون میاد😁تو هم که با سکس های با منفعت مشکل نداری
جیمین : اره مثل دوستی با منفعت خودمون
جونگ کوک : دقیقا👌

......

توی حیاط پشتی بودن دوتاشون با تیپ های سکسی منتظر وی بودن
جونگ کوک خیلی بیشتر از جیمین هیجان داشت

الان ده دقیقه بود که منظر وایستاده بودن
اونا هفته پیش،نامه شون رو توی اون کمد بی صحاب انداخته بودن ، و فرداش جواب نامشون اومده بود که وی جواب داده بود و این روز و ساعت رو براشون مشخص کرده بود
جیمین : خسته شدم ، فکر کنم وی سرکارمون گذاشته
جونگ کوک : من واقعا میخوام بفهمم وی کیه
جیمین : نه که من اومده بودم هواخوری
جیمین : هویا میگفت دفعه قبلی سعی کرده حین سکس ماسکش رو در بیاره ،ولی اون زرنگ تر بوده و نذاشته حتی به ماسک دست بزنه

وی : بیبی بوی های من خیلی منظر بودن
با اون صدای کلفتش گفت
جونگ کوک حس می کرد میکرد میتونه با صداش ارضا بشه
جیمین : وی شی
وی : پارک جیمین
جیمین : منو میشناسی وی شی
وی همونطور که دستاش رو روی لپ های باسن جیمین میگذاشت گفت : هووووم کیه که موچی کله پشمکی رو نشناسه
و بعدش چنگ محکمی به باسن جیمین زد که ناله پسر کوتاه تر رو بلند کرد
جونگ کوک با ناله جیمین از شوک بیرون اومد
جونگ کوک : اااااممم ، وی شی
وی به جونگ کوک نگاه کرد و جونگ کوک حاظر بود قسم بخوره برق نگاه مرد رو از سوراخ های ماسک ببینه

وی : بیبی بوی های من خیلی منظر بودنبا اون صدای کلفتش گفت جونگ کوک حس می کرد میکرد میتونه با صداش ارضا بشه جیمین :  وی شی وی : پارک جیمین جیمین : منو میشناسی وی شی وی همونطور که دستاش رو روی لپ های باسن جیمین میگذاشت گفت : هووووم کیه که موچی کله پش...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
 V MaskedWhere stories live. Discover now