غریبه اشنا

2 2 0
                                    

خب خب خب میخوام این پارت رو از زبون سوم شخص بنویسم
امید وارم خوشتون بیاد و اگه نظر انتقادی چیزی دارین میتونین از طریق کامنت باهام در میون بزارین

_____________________************************______________________
_او هی تو دیگه کی هستی؟
؟؟ : هی مسینکه ماشینتون خراب شده؟
_او نه ینی اره ولی نه
؟؟ : استرستون برای چیه؟
_امم نه اصلا اینطوری نیست فقط من یهو ماشینم استوپ کرد و وایساد همین
؟؟ : اوه میخواین یه نگاه بندازم؟
_نه ممنون بهتره من برم دیگه
؟؟ : مگه ماشین خراب نبود؟
_همم دیگه الان درست شده من برم فعلا...
؟؟:میبینمت فعلا
_😐خدافز

(میره سمت ماشین و سوارش میشه و فقط به جاده توجه میکنه و ی لحظه ب اینه نگاه میکنه اما اون مرد نبود)

_اعع این پسره داشت باهام حرف میزدا کجا رفت یهو
بیخی فقط برم ببینم چ دارویی باید بگیرم
.
.
.
.
.

صبح ساعت 7:40

_ای خدا همیشه من باید بلند شم بلندت کنم

میرا: اوه چی میگی من فقط دراز کشیدم بعدشم چرا جوری رفتار میکنی که انگار مامانمی من ازت بزرگترم و قطعا من باید بهت دستور بدم

_فقط چند ماه بزرگتری من دلیل نمیبینم بهت توجه کنم

میرا: هروقت یاد گرفتی منطقی باشی و حرف الکی نزنی اجازه داری باهام حرف بزنی

_ منم ک چقدر دلم میخواد باهات حرف بزنم
.
.
.
.
_میرا جووونم بیا باهم بریم بیرون

میرا: 😎 هممم گفته بودی نمیخوای بحرفیم ک

_حالا اونارو بیخی بیا ک من تنها نمیرم

میرا: چرا؟ تا دیروز میرفتی که حتی دیشبم رفتی چیشد؟ اتفاقی افتاده؟

_وای نه بابا حااا بعدا بهت میگم ولی چیز مهمی نبود من فکر میکردم اینجا فقط خودمونیم

میرا: خب اره همینطوره ویلایی جز ویلای ما تو این منطقه نیست

_پس اون کی بود؟

میرا: کی؟

_ها هیچی

میرا: داری یچیزیو ازم پنهون میکنی؟ ولی من میفهمم خودتم میدونی

_نه هیچی بیخیال بریم دیگه

میرا: بریم ولی پیگیرت هستمااا
_🙂

(اونا میرن بیرون و ترجیح میدن وقتشونو با قدم زدن پر کنن)

__________******___________

خب خب خب پس نظراتونو کامنت کنین و ووت بدین
و تصورتونوراجب  چهره شخصیتا کامنت کنین
چون تو پارت بعد میخوام عکسشونو بزارم

سفر پر خطر!Donde viven las historias. Descúbrelo ahora