پارت سه

2.6K 386 63
                                    

خدایی ایندفعه زیاد دیر نشد.
فقط فیکم داره کپک میزنه احتمالا
این اپش تموم شه اونو میزارم.

کمی بعد.

توی ماشین توی راه مهمونی.

کوک

اون بیبی شیطون هعیی.

الان منو با دیکم ول کرده داره رو صندلی میرقصه.

~بزن کنار بزارش رو دیکت تا بشه لپ دنس حداقل بی بخار

^نه بابا ولشکن بزار همینجوری خوش باشه بعد شب تلافی میکنی

فکرایی که تو سرم میگذشت نابود کننده بود.

اما چی میشد اگه هر دو رو انجام میدادم؟؟

توی اتوبان بودیم چون مهمونی بیرون سئول بود.

زدم کنار که با تعجب نگام کرد.درو قفل کردم که دادی کشید:«وا چته چرا زدی کنار چرا درو قفل کردی چرا داری میای نزدیک چرا..اوممم»

خیلی سوال میپرسیدا..بین سوالاش نزدیکش شدم و لباشو به بازی گرفتم این لبا همونایی که چند دیقه پیش بهم پوزخند زدن.گازی از لباش گرفتم و دستمو رو لباسش کشیدم.نیپلشو لمس کردم که لحطه ای از همراهیم دست کشید.اما با لمس دوبارم وبازی کردن با اون نیپلای بامزه اهی از لباش خارج شد.زبونمو وارد دهنش کردم و مزه ی تون بیبی تایگر رو چشیدم.

دستمو از رو نیپلش پایین کشیدم که رو شکمش متوقف شدم.این بیبی چه بدنی داشت.به صورتش نگاهی انداختم که قرمزی لپاش و لبای باد کرده و بازش توجهمو جلب کرد.

دستم به دیکش رسیده بود.پوزخندی زدم.این لیل چری تحریک شده بود.بوسه ای رو لباش گذاشتمو به سمته گوشش رفتم.گازی از لاله ی گوشش گرفتم و زمزمه کردم«تلافی خوبی بود بیب.خیلی خوشمزه ای.تو مهمونی شیطونی نکنیا»

عقب کشیدم و دوباره ماشینو روشن کردم.

اما واضح دیدم که نفسه پر حرصی کشید و چشاش برقی زد.مطمعنم که باید خیلی مواظبش باشم تو مهمونی،معلوم نیس قراره چکاری کنه.

بعدش گذاشتنه دستم رو رونه پاشو چند بار بوسیدنه دست و لباش اتفاق افتاد و رسیدیم.<یاه یاه>^~^

قبله خارج شدن دو تا کت رو برداشتم و بعد خارج شدم. کتم رو پوشیدم و درو براش باز کردم.پیاده که شد.کتشو به سمتش گرفتم تا بپوشه و بعد به سمته ورودی رفتیم.بخاطر فلاشر دوربین عکاس ها سریع پلک میزد که اروم دستمو دور کمرش گذاشتم و به سمت خودم کشیدمش.

بعد از وارد شدن و دیدنه چند تا از شرکام دستمو از دور کمرش برداشتم و به جاش دستشو گرفتم.دستاش سرد شده بود.اروم جلو خودم کشیدمش و دم گوشش زمزمه کردم«نترس تایگر من اینجام.استرسم نداشته باش.تو خیلی شیرینی خوششون میاد ازت.»با تموم شدنه حرفم نگاهش بهم رو دیدم.پر از تشکر بود.لبخندی زدمو دسنشو کشیدم تا به سر میز برسیم.

I'm your future boyfriendWhere stories live. Discover now