چون تند نوشتم که اپ کنم ادیت نشده
فردای ان روز
(مسیج بوردم چک کنید لطفا سوال دارمممم)
تهیونگبا صدای زنگ خونه ترسیدم واز تخت افتادم پایین.باسنه مبارکم پوکید.سرمم خورد به پا تختی
با شنیدن دوباره ی صدای زنگ بلند شدم که پام گیر کرد به پتوم و داشتم دوباره میوفتادم که تعادلمو حفظ کردم.دستمو پشت سرم گذاشتمو به سمت در ورودی دویدم.درو که باز کردم دیدن پستچی هستش...چند ثانیه هنگ نگاهش کردم که گفت نمیخای بستتو بگیری؟؟؟
از هنگی در اومدم سریع قیمت رو حساب کردم و بستمو گرفتم.رفتم سمت کاناپه و دراز کشیدم روش چشامو بستم که باعث شد دو ساعتی بخابم.
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم جین بود جواب ندادم و گوشیمو خاموش کردم.رفتم توی اشپزخونه یه نسکافه که بعد از چند بار اب جوش ریختن و پوکوندن پودرش یاد گرفته بودمو درست کردم و با نسکافه رفتم سراغ بسته.
با بازکردنش یادم اومد که پریروز لباس سفارش داده بودم.دوتا هودی ابی و زرد و یه شلوارک و دامنه لی برشون داشتم تا بپوشمشون که گوشیمو دیدم شش بارررر زنگ خورده بود.سه تا شماره ناشناس و سه تاهم شماره جین بود.به جین هیونگ زنگ زدمو گذاشتم رو اسپیکر با برداشتنش منم لباسمو در اورده بودم.
«هیییی گوسپننننندددد مگه من به تو زنگ نمیزنم چرا جواب نمیدی هااا کارت دارمممم.»
"با تموم شدنه حرفاش منم تقریبا هودیه زردمو پوشیده بودم به خاطر اینکه سرم تو یقم یکوچولو گیر کرده بود با صدای بلند تری جواب دادم:(سلام جین هیونگ خوبی؟؟منم خوبم ممنون حالا چرا داد میزنی خاب بودم نشنیدم چکار داری حالا)
همزمان با حرف زدنم شلوارمو هم از پام در می اوردم تا دامنو بپوشم.بیشتر شبیه شلوارک میزد اما دامن بود.جین هیونگ که داشت جوابمو میداد گوشیمو برداشتم و به اتاق رفتم تا خودمو تو اینه ببینم
«بچه ی خابالو….خواستم بهت بگم اون دوسپسر ایندت میخاست بهت زنگ بزنه که بری دیدنش چون خودش شرکت بود.منم هم شمارتو دادم هم ادرستو ازش بخوبی لذت ببر،،،خنده ی شیشه پاک کنیش بلند شد که باعث شد منم کمی بخندم،،،اره دیگه ادرستم دادمو گفت دو سه بار زنگ میزنهبرنداشتی میاد سراغت.سالم بمون و سعی کن پاره نشی خب؟مخشم بزن تا منم بتونم مخه دوستشو بزنم.»
هین بلندی کشیدم وقتی فهمیدم جین ادرسو داده به اون مرد،البته که ازش خوشم میومد اون هیکلو لقبایی که بهم میداد دوست داشتنی و تایپم بودن ولی من بخاطر اون شوخی گند زدم.کله مدت صحبت جین من فقط بعد پوشیدنه دامن نگاهی کرده بودم ببینم اندازس یا نه درش اورد و داشتم شلوارکو میپوشیدم که صدای زنگ خونه اومد چشمای گرد شدم رو به بیرون از اتاق دوختم.پشمام ریخته بود و نمیدونستم چه کنم.با همون هودی و شلوارک که باسنمو خیلی خوب به نمایش میزاشت رفتم تا درو باز کنم خودش بوددد. سریع اومدم درو ببندم که پاشو لای در گذاشتو درو باز کرد مطمعنن اون ماهیچه هاش بزرگتر از ماله من بود پس زورشم بیشتر بود پس تونست درو با یه هل باز کنه داشتم باز پخش میشدم که خودمو کنترل کردم. واو باز تو کت و شلوار.واو بازوهاشش حتی از زیره کتم معلومه لعنتیییی.«چطوری »
ESTÁS LEYENDO
I'm your future boyfriend
Historia Cortaتهیونگ: شاید بتونیم در آینده ازدواج کنیم... جونگ کوک: تهیونگ: شاید هم بتونیم چند تا توله سگ بزرگ کنیم! جونگ کوک: تهیونگ: چرا هیچی نمیگی؟! جونگکوک: یهو نشستی رو به روم و شروع کردی حرف زدن، من حتی نمیشناسمت! تهیونگ: وای معرفی نکردم؟ سلام من دوست پسر آ...