رنگی برای چهرم باقی نمونده بود
کارما ؟ د آخه چرا هرچی بدبختیه باید سر من بیاد هااااان ؟من بفهمم کدوم جدم بهت هیزم تر فروخته ، سر و تهش رو یکی میکنم
نمیدونم چجوری ولی کار نشد نداره
خیلی خب ژان چندتا نفس عمیققق چیزی نشده که فقط یوبین و نمیدونم یه ادمیزاده دیگه میخوان ییبو رو مسموم کنند و بعدم بیفته گردن تو همین
هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد
آرامشت رو حفظ کن ، آرامش
هوووووووووووفففف آرامش
بعد از اینکه چندتا نفس عمیق کشیدم چند تا سناریو داخل ذهنم اومد
اولین سناریو :
در اتاقی که این دوتا داخلش هستن باز میکنم و میپرم تو اتاق و میگم :
هاهاها من تمام حرف هاتون رو شنیدم و فکر کردین خیلی باهوشین
بعدم خیلی مجلسی در بهترین حالتش یوبین خودش رو به مظلومیت میزنه و سرباز ها میبرنم و بعدش پخ پخدر بدترین حالتم همون اول کار پخ پخ میشم
خب این سناریو رد شد بریم سراغ بعدیش
دومین سناریو :
سریعا به صورت کاملا حرفه ای وجود خودم رو از این قصر پاک کنم که بازم سرباز ها گیرم میندازن و اینبار ییبو پخ پخم میکنه
این یکی هم رد شد بعدی لطفا
سومین سناریو :
همون کار سناریو دوم رو انجام میدم با این تفاوت که میرم پیش ییبو و بهش همه چیرو میگم اونم در میاد چندتا «نه ببین تو اشتباه فهمیدی» تحویلم میده که خب اینم رد شد
عه ..... نچ نچ جدیدا بعد از همنشینی با ییبو این کلمات هم افتاده تو دهنم
میدونم ییبو تا حالا این ها رو نگفته ولی به من الهااااااااام شده که در آینده میگه
(الهام رو ترجیحا کشییییییییییییییییده بخونید)
همین ، به جان همون گربه ای که آبروی تمام گربه ها رو برد راست میگم
بریم سراغ سناریو بعدی
سناریو نمیدونم چندم :
مثل بچه ی آدم راهم رو میکشم میرم تو اتاقم و میگیرم میخوابم
فارغ از جهان وسلام
برطبق سناریو نمیدونم چندم راهم گرفتم و رفتم تو اتاقم
طی یک حماسه ی پروازی پریدم روتخت که صدای آخی رفت بالا
ییبو « آخخخخخخخخخخخخخخ»
ژان «یا پشممممممممممممممممممم ، پشمام ریخت تو کی ای ؟ من کیم ؟ اینجا کجاست ؟»
ییبو« از روم پاشو تا بفهمی من کیم»
از روی تخت بلند شدم
اوخی ، ییبو روی تخت بود ، منم پرسش کردم
اوه اوه اصلا نمیخوام تصوراتم به اونور بکشه ولی لعنتی این.
.
.خیییییییلییییییییییی گوگولی شدههههههههههههههههههههه
اوخی اوخی چه گربه ی نازی
دستم رو جلو بردم لپش رو کشیدم وایییی چه کش میاد .... لپش کش میاد ...
بعد از خمیر کردن لپش بهش نگاه کردم تو چشماش جمله ی
" دقیقا چه مرضی درای " موج مکزیکی میزد
منم عاشق موج مکزیکی
وقتشه ژان ژان کرم ریزم فعال بشهنویسنده: amane yuri nago
کانال: WindFlowerFiction
این فیک به همراه تمامی فیک ها در کانال گذاشته می شود
ВЫ ЧИТАЕТЕ
MANHWA S1(bjyx)✔️
Фанфикپایان یافته •این فیک در کانال WindFlowerFiction قرار گرفت ●خواستم ثواب کنم ولی خودم کباب شدم بیا حالا خوب شد ؟ جوون مرگ که شدم سر از مانهوا هم دراوردم بلایه بعدی چیه ؟ ●کاپل : ییژان ، (bjyx) ●تاپ : ییبو ●پارت ها : 13 ●فصل دوم : MANHWA S2 ●○ک...