part 12

334 54 4
                                    

چه صحنه ای میتونه از این لذت بخش تر باشه آخه ؟ هوم ؟ ... صد در صد هیچی ... هیچ صحنه ای نمیتونه به اندازه ی صحنه ی رو به روم باعث بشه تا یک هفته بخندم ... دیگه هیچی از خدا نمی خوام وقتی میتونم با چنین چیزی که دیدم تا یک ماه ییبو رو مسخره کنم....  هاهاها

با لبخندی که مطئنم تا پشت سرم رفته بود به ییبو و یوبینی نگاه کردم که تا دلتون بخواد چمن و علف بهشون چسبیده بود

جلو رفتم و بینیما گرفتم

ژان« واو چه کردین»

هر دو همزمان بهم نگاه آتشینی انداختن و‌باهم فریاد زدن

ییبو« خفه شووو»

ییبو« خفه شووو»

اوه اوه چه همزمان هم شدن برای من ...خخخخ مگه تقصیره منه ؟ من حتی بهشون هشدار داد ... البته با زبان اشاره به من چه که به پشت سرشون نگاه نکردن ؟

" فلش بک.. ژان "

پشت سر اون دوتا پت و مت بودم که دیدم عالیجنابان همچنان در حال دویدنند و اصلا به اون چاله ی بزرگ و پر از آب توجهی نمی کنند

اول خواستم بلند بگم مراقب باشین ولی یه موقع یکی حالش بد باشه آدم که نباید همه جا داد و بیداد کنه ، طی همین رفتار وفادارانم تصمیم گرفتم فقط با دستم به اون چاله اشاره کنم .... اینکه اون دوتا اصلا برنگشتن به من نگاه کنن دیگه تقصیر من نیست

و در عرض کمتر از سی ثانیه من شاهد زیبا ترین صحنه ی عمرم بودم پرت شدن ییبو و یوبین داخل اون چاله ی پر از آب و گل

از خنده ی زیاد دلم درد گرفت و مجبور شدم روی زمین قشششننننگگگگ دراز بکشم من میخندیدم و اون دوتا با نگاهشون تیکه تیکم می کردن

بعد از چند دقیقه خندیدن بلند شدم و ایستادم که دوباره روز از نو و روزی از نو‌ شد ... آخه خدایی بازم به پت و مت کی با تنی آب و گلی شده روی علف و چمن دراز میکشه .... اینم نتیجش شدن ترکیبی از معجونی یافت نشده

ژان«خخخخخ واییی خخخخ ییبو ... یوبین خخخ خدایا ... خیلی عالی بود ... مرسی بابت شاد کردنم خخخخخ»

ییبو با عصبانیت پاش رو  روی زمین کوبید و به طرفم اومد ... نه نه خواهش می کنم نزدیک تر نیا
با دوتا قدم خودش رو  به من رسوند ... وات د فاک

مگه بابا لنگ درازی ؟ آخه چجوری خودتو رسوندی ؟ هووم باید یه بار امتحانش کنم به هر حال من قدمم از ییبو بلند تره

یببو«ژان تو الان به من خندیدی ؟ .... تو اتاقمون میبینمت»

بعد از حرفش با سرعت از باغ محو شد ... هم الان چی شد ؟ چه اتفاقی افتاد ؟ ماکه همش تو اتاق همو میبینم حتی اگر هم ییبو نمی گفت بازهم همو تو اتاق میدیدیم ... واقعا درکش نمی کنم

MANHWA S1(bjyx)✔️Donde viven las historias. Descúbrelo ahora