صدای زنگ بلند شد و موقع استراحت و تفریح بچه ها
تموم شده بود ، با عصبانیت دستی موهام کشیدم و به جونگکوک و تهیونگ که مشغول ور رفتن با همدیگه بودن رو کردم :
+ پس چرا نمیاد؟ ما که نمیتونیم همینجا منتظرش بمونیم !
تهیونگ دستشو از روی سینه ی جونگکوک کشید و به ساعتش نگاهی انداخت : میاد بالاخره ، هیچوقت اینقدر بدقول نبود ، هرچند شاید بتونیم به خاطر این کارش پول بیشتری ازش بگیریم .
جونگکوک خنده ای کرد و گفت : هیونگ تو واقعا خیلی نامردی ! همین آلانم به خاطر نایاب بودن این مواد توی شهر داری بهشون گرون میفروشی !
تهیونگ پوزخندی زد و به لب های ورم کرده ی جونگکوک خیره شد : خب مگه مشکل منه؟ اونا دنبال موادن و هرکاری به خاطرش میکنن ، تو بهتره فعلا نگران نامردی های من در مورد خودت باشی خرگوش کوچولو !
تهیونگ با تموم شدن حرفش دستشو محکم روی عضو جونگکوک کشید و نالشو در آورد که غریدم :
+ محض رضای خدا اینجا نه !!
تهیونگ پوزخندی زد و بدجنسانه نگام کرد : چیشد چیمی؟ دلت خواست؟
انگشت فاکمو بهش نشون دادم و با برگردوندن صورتم متوجه ی پسری که قرار بود ازمون مواد بخره شدم ، دستمو بالا بردم و با زدن سوتی کوتاه اونو به سمت خودمون کشوندم :
+ بالاخره پیداش شد .
با رسیدن پسرِ نسبتا جوون بهمون تهیونگ جلوتر از همه قرار گرفت و چهره ی جدی به خودش گرفت : تقریبا یه ربعه که مارو اینجا اسیر کردی جانگ ، در جریانی؟
پسر سرشو پایین انداخت و توی کیف پولش دست کرد : تقصیر مشاور جدید مدرس ! اون به اینکه اعتیاد دارم یا نه شک کرده بود و تا آلان مورد بازخواستش بودم ، امیدوارم این مسئله همینجا تموم شه .
جونگکوک خودشو به تنه ی درخت چسبوند و گفت : اگه یه وقت بهت گفت بری تست بدی میتونی روی من حساب کنی ، میتونم کاری کنم که تو پاک به نظر برسی !
چشمکی بهش زد و پسر با ناباوری بهم رو کرد که شونه ای بالا انداختم :
+ خب ، ما مشتری هامونو به راحتی از دست نمیدیم .
پسر سری تکون داد و دسته پولی به تهیونگ داد ولی تهیونگ بسته رو بالا گرفت و با پوزخند شرورانش گفت : پس معطلی ما چی پسر؟ فکرکنم بیست وونم باید بابت اون بدی !
پسر نگاهش درهم رفت و نالید : اما این یه اتفاق عمدی نبود ! من .. من توی دردسر افتادم .
تهیونگ شونه ای بالا انداخت : خب ماهم اگه بیشتر اینجا کشیک میدادیم ممکن بود توی بد دردسری بیوفتیم !
بحث بین تهیونگ و اون پسر شروع شده بود و مطمئن بودم که تا تهیونگ پیروز نشه و پول بیشتری نگیره اون مواد رو نمیده پس نگاهمو ازشون گرفتم و به مدرسه دادم .
همه سرکلاس هاشون بودن و صدای عده ی دیگه ای از پشت مدرسه میومد که انگار کلاس ورزش داشتن ، نگاهمو روی محوطه چرخوندم که یه پسر مو بلوند تقریبا لاغر مردنی توجهمو جلب کرد .
برای اینکه از پشت دیوار کوتاهی که مقابلم بود بهتر ببینمش روی پاهام قرار گرفتم و بهش زل زدم ، اندامش لاغر بود اما واقعا جذاب و یا به عبارتی سکسی بود ، صورتش رو کامل ندیدم اما نیم رخش تقریبا بی نقص بود !
صدای جونگکوک منو از توی حال خودم بیرون کشید : چیشده هیونگ؟ داری باسن کیو دید میزنی؟
خندید و دستی روی شونم گذاشت و به جایی که خیره شده بودم خیره شد .
هول شدم و نگاهمو از اونجا گرفتم :
+ باسنشو دید نمیزدم !!
جونگکوک پوزخندی زد و بهم نگاه کرد : پس شاید دیکشو نگاه میکردی !
اخم هام توی هم رفتن و به سمت تهیونگ و پسری که هنوز بحث میکردن رفتم و رو به پسر کردم :
+ تو اونو میشناسی؟
به کسی که داخل محوطه بود اشاره کردم ، پسر نگاهشو به جایی که اشاره میکردم داد و سری تکون داد : تقریبا میشناسم ، کلاس تاریخمون باهمدیگس ، برای چی؟
لبمو گازی گرفتم و نفس عمیقی کشیدم :
+ میتونی به جای اون بیست وون آمار این پسر رو برام دربیاری؟ اینکه خونش کجاست و از چه مسیری به اونجا میرسه؟
پسر با تعجب سری تکون داد و مواد رو از تهیونگ گرفت و هرچی سریع تر وارد مدرسه و بعد از اون غیب شد .
تهیونگ که حرفم گیج شده بود سمت ماشین رفت و غرید : واقعا آدرس اون پسر رو بیست وون وقت اتلافی اینجا ترجیح دادی؟ حالا میخوای چیکار کنی؟
شونه ای بالا انداختم و سوار ماشین شدم :
+ دید زدن؟
جونگکوک جلو نشست و خندید : و اگه خوب پیش بره شاید یه سکس خشن !
و خب دروغ نمیگفت برای همین خنده ای کردم و بدجنسانه لب زدم :
+ شاید !
تهیونگ که تازه متوجه ی حرفای من شده بود پوزخندی روی لبش جاخوش کرد و استارت زد : خب پس این یعنی قرار نیست دیگه به خاطرت تریسام بریم؟
اخمام توی هم جمع شدن و انگشت فاکمو بالا آوردم :
+ هی ! من هیچوقت ازتون نخواستم که باهام تریسام برید ! شما حشری ها منو میکشین وسط .
جونگکوک با نگاه جذابش بهم خیره شد : اما هیونگ ، نگاه تو اون زمان داد میزنه که دلت میخواد ! پس ماهم بی معرفتی نمیکنیم !
تهیونگ از توی آینه نگاهی بهم انداخت : بگو که بهت خوش میگذره چیمی !
نگاهمو از جفتشون گرفتم و درحالی که فحش زیرلبی میدادم گفتم : آره خب ، لذت داره !
و هرسه باهمدیگه بلند زیر خنده زدیم .
YOU ARE READING
Pink BoyFriend ( One Shot )
Fanfictionیه وانشات خفن طور از یونمین :) همه چیز از جایی شروع میشه که جیمین برای پیدا کردن یدونه دوست پسر و تاپ برای خودش دست به آدم دزدی میزنه ! ژانر : اسمات - خشن - عاشقانه - تریسام کاپل : یونمین - ویمینکوک - ویکوک #OneShot - #LGBT - #Gay - #BTS - #YoonMin...