~Five & Cast 1

124 23 4
                                    

+یعنی حتما باید بری؟

-خودت چی فکر میکنی؟

+من فکر میکنم اگه نری و پیشم باشی و بهم کمک کنی خیلی بهتر میشه

-میشه راجب موضوعی که خودت از همه چیش خبر داری سوال نپرسی؟

به صورت دختر مشتاق روبه روش نگاه کرد و چشماشو چرخوند و پوف کشید

+میتونم باهات بیام؟

-خودت میدونی نمیتونی جسی پس خفه شو و سوال های الکی نپرس

بعد از اینکه میز کارش رو مرتب کرده بود قصد داشت به اتاق رئیس بره تا باهمدیگه به اداره پلیس برن و ببینن معاون رئیس پلیس برای چی جلسه ای برای ملاقات باهاشون تشکیل داده اما حالا جسی سر راهش سبز شده بود و با سوالای مسخرش وقتشو هدر داده بود.

جسی:خیلی خب چرا جوش میاری خواستم باهات بیام تا تنها نباشی.

بیشاپ:باشه خیلی ممنونم جسی اما من همراه رئیس میرم اونجا پس تنها نیستم.

جسی:باشه ولی اومدم بگم لیام گفت قبل رفتن یه سری بهش بزنی.

بعد گفتنش ابروهاشو بالا انداخت و بدون حرف دیگه ای از اتاق بیشاپ خارج شد و بیشاپ با خودش گفت که چرا انقدر وقتشو هدر داده بود و حرف اصلیشو نزده بود؟

از اتاق مشترکش با یکی از همکاراش خارج شد و بعد از در زدن وارد اتاق لیام شد و اونو در حالی که با دقت سرش تو لپتابش بود دید

بیشاپ:جسی گفت کارم داری.

لیام:اوه خوب شد اومدی اره. میخواستم بهت یاداوری کنم در مورد محدودیت بازدید از صحنه  های جرم با معاون پلیس حرف بزنی.

بیشاپ:اها حتما اینکارو میکنم

لیام:خوبه. مطمئنا این محدودیتا رو رئیس پلیس نزاشته و باید کار معاونش باشه. ازت میخوام خواهش کنم یه چیزایی رو بررسی کنی

بیشاپ:تا اونجایی که بتونم ازشون سوال میپرسم و دلیلشو پیدا میکنم البته اگه نگن به تو مربوط نمیشه!

لیام:منم امیدوارم مثل همیشه چرت و پرت تحویلمون ندن.ازت ممنونم بیشاپ دیگه وقتتو نمیگیرم. موفق باشی.

بیشاپ:خواهش میکنم. بعدا میبینمت

با لبنخد کوچیکش از اتاق لیام خارج شد و خواست وارد اتاق رئیس بشه که صداهایی از اون اتاق توجهشو جلب کرد.

+هاها!اون جدیه؟تنهایی میخواد اینکارو بکنه؟اون خودشو خیلی دست بالا گرفته. اون به هیچ جایی نمیرسه. باید این پرونده مال من باشه.

اد:خانم حدید خواستن لیام این پرونده رو قبول کنه و من هم به لیام اعتماد کامل دارم پس بحثی نمیمونه دیوید

دیوید:بحثی نمیمونه؟داری باهام شوخی میکنی اد؟... من از اون خیلی بهتر میتونم...

اد:من بهت اجازه دادم با اسم کوچیک صدام کنی؟

Hidden Rose  [Ziam]Where stories live. Discover now