Select All
  • 𑁍᪥Spiraea𑁍᪥
    62.4K 14.5K 37

    بکهیون علی‌رغم سختی‌ها امگای خوشبختی بود. تو یه محله قدیمی و صمیمی به همراه برادر کوچیک‌ترش زندگی میکرد و توی زندگیش فقط دنبال یک چیز بود، آرامش. منتظر بود آلفایی که از نوجوونی به‌همدیگه علاقه داشتن بهش پیشنهاد بده تا جورچین خوشبختی ناچیزش، کامل بشه. ولی همه‌چیز شروع به دگرگونی کرد و به ویرانی رسید وقتی رفتار نامزدش...

  • TENSION🍷(vkook)
    147K 14.7K 34

    تَنِش . ( از اسم فیک مشخصه ، کسانی که اعصابشو ندارن نخونن ⭕️) کیم وی،مرد به شدت پرنفوذی که ممکنه هرکاری ازش سر بزنه و همین دلیلی میشه که همسرش جئون جانگکوک ازش طلاق بگیره ، اونم با یه بچه .... چون قبل ازدواج کاملا سنتی و بدون شناختشون هیچ ایده ای راجب اخلاق و شغل همسرش نداشت و بعد ازدواج که متوجه این موضوع میشه نمیتو...

  • ᒪOOKIᑎᘜ ᖴOᖇ ᒪOᐯᗴ | ᵏᵒᵒᵏᵐⁱⁿ
    17.1K 2.6K 14

    『چی میشه اگر جیمین امگای ۱۷ ساله شیرین داستان ما توی سن ۱۸ سالگی مجبور شه به کشور شیاطین بره؟!』 ༻ 『و جالب تر میشه وقتی که فرمانروای کشور شیاطین جئون جونگکوک باشه!』 ༻ 『و چی میشه اگر جئون جونگکوگ جیمین رو برای خودش بخواد "فقط برای خودش" ؟!』 ༻ _______________________________________________ 🍡𝙘𝙖𝙥𝙡𝙚: 𝙠𝙤𝙤𝙠𝙢𝙞𝙣 �...

  • Yoonmin - Game Over(Per)
    115K 13K 41

    مـيـن يـونگـي x پـارک جیـمین • كـاري از تيـم ترجمه ميـن شـوگٓا آي آر• پارك جيمين در نقشِ پسرِ لوسِ رئيس شركت،و مين يونگي در نقش خلافكار يك باندِ سه نفـره 🚂🧣

    Completed  
  • Excuse Me, Misunderstood!
    130K 18.1K 43

    ببخشید... سوتفاهم شده!

    Completed  
  • From 00:30 to 02:00
    9K 1.7K 17

    [کامل شده] ساعت ها نیز میتوانند قفل شوند. درست مثل ترسی که درون ساعاتی مشخص قفل شده! و به هیچ عنوان نمیتوان از دستش فرار کرد! کاپل: یونمین ژانر: ترسناک، ماوراطبیعی، عاشقانه

    Completed  
  • Love in Malta💜🌴
    78.9K 8.9K 19

    Genre: Romance/smut/fun [کامل شد] Author: mojdeh.6_6 couple: vkook♡ page:.17 سلام گایز این اولین بوک منه امیدوارم خوشتون بیاد💋 اع یه توضیح راجب داستان بدم. یجورایی ترسناک چون من با واقعیت یکیش کردم یجورایی وقتی میخونی انگار واقعیه و اینه که ترسناک 😂😍بعله این جانب یه ویکوک لاور روانی💜사랑해

    Completed  
  • She is a he 2
    46.9K 8.9K 19

    she is a he 2 . . فصل دوم . . خلاصه: من یه پسرم...یه پسر گیج...مهربون...سر به هوا...به قول تاتا پاستیل... دلم برات تنگ شده اقای رییس.‌‌..تو چی؟ من یه پسرم... . . ژانر: کمدی.فلاف.رومنس.اسمات . کاپل: کوکمین.تهگی . . ❤mini stories❤

  • پيشنهاد داستان
    329 26 4

    داستان هاتون رو برام با خلاصه بفرستيد >o<

  • Just friendship | Completed
    54.9K 8.1K 23

    اینجور نبود که از قبل نقشه کشیده باشم. فقط اتفاق افتاد وحالا من نمیدونم چجوری باید این وضعیت رو کنترل کنم. خب شاید من آدم خوش گذرونی باشم اما... اما این باعث نمیشه بخوام با اون اینکارو کنم... کسی که تقریبا منو بزرگ کرده. باید جبرانش کنم هرجور شده، حتی اگه قلبم هزاران تیکه بشه... همه چیز از حدود یک ماه پیش شروع شد، یک...

    Completed  
  • Start Of The Nightmare Of Love
    46.2K 5.8K 28

    +همه چی از یه بازی احمقانه شروع شد وی هیچ وقت فکرشم نمی کرد که سر خفن نشون دادن خودش تبدیل به یک گرگینه شه؟ _زندگی به معنای واقعی قصد روی خوش نشون دادن رو به جیمین نداشت تازه از دست دوران راهنمایی وحشتناک و افسردگی شدیدش به خاطر آزار همکلاسی هاش راحت شده بود که پدر و مادرش تصمیم گرفتن به خاطر شغل مادرش به یه شهر دیگه...

  • 𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆 𝑴𝒂𝒌𝒆𝒓 𝑬𝒍𝒆𝒎𝒆𝒏𝒕
    66K 7.7K 112

    (های به ریدرها عزیزم لینک پارت های ویرایش شدش قرار گرفته در پارت اول لطفا اگه به این بوک برای خوندن فرصت دادید لطفا فایل های ویرایش شده اش رو چک کنید و لذت ببرید 💜) کیم تهیونگ حتی اسمشم باعث میشه سرتو بکبونی تو دیوار کیم تهیونگ عنصریه که تنها کاری که بلده و میتونه انجام بده دردسر درست کردنه اونقدر سادس که خیلی راحت...

  • 💡 slomb 💡
    136K 12.7K 17

    تا به حال شده دنیایی بدون زن ها تصور کنین؟ دنیایی که فقط مرد ها وجود داشته باشن! باید بگم الان سال 2219 هست و تقریبا هیچ زنی روی زمین پیدا نمیشه. همه این اتفاقات از صد سال پیش شروع شد. جنگ جهانی چهارم. صلاحی ساخته شد که میتونست تا کیلومتر ها ادم هارو بکشه. اما فقط زن ها. شاید فکر کنید که این کار بی فایدست اما باید بگم...

  • VKOOK ONESHOTS
    108K 8.6K 17

    چند شاتی های ویکوک/کوکوی در طرح ها و رنگ های مختلف😁 با کمی چاشنی اسمات🌙 #سایلنت_ریدر_نباشیم

  • Aside | Namjin, Vkook ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
    11.6K 2K 10

    ■ کاپل اصلی: NamJin ■ کاپل فرعی: VKook ■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، جنایی ■ نویسنده: ELA ■ خلاصه: زمانی که یک قدم تا سقوط فاصله داری,برای کمک فریاد میزنی,یا سقوط رو میپذیری و به مرگ لبخند میزنی؟ 🏆Best Rank : #1 in #Namjin #1 in #Sad #3 in #Thriller

    Completed  
  • 💦My Daddy💦
    63.3K 5.3K 8

    +تهیونگ ....آهه یواش...آرومتر......‌ تهیونگ با بدجنسی به جفتش روی میز نگاه کرد و گگ رو توی دهنش چپوند × تا وقتی نمیتونی بگی ددی دهنت رو بسته نگه دار! کوک ناله ای با دهان بستش کرد و سرش رو تکون داد. ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ کاپل اصلی:ویکوک کاپل فرعی:توی فیک معلوم میشه ژانر:مدرسه ای،اسمات،امگاروس

  • 𝑩𝒆 𝑺𝒆𝒍𝒇𝒊𝒔𝒉 𝑰𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 •< 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 >• [ 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅 ]
    367K 43.7K 60

    Be Selfish In Love •• [ Completed ] -تو دستمو گرفتی تو نجاتم دادی.. صادقانه دوستم داشتی و بهم محبت کردی و عشق دادی و من نمیدونم چجوری باید محبت هات رو جبران کنم.. چجوری باید تمام خوبی هات رو بهت برگردونم... -ʙʏ ᴍᴇ & @Moonlike_Rmy🍃🌙 -ᴛᴇʟᴇɢʀᴀᴍ ᴄʜ ᴜᴘ: ᴠ_ᴋᴏᴏᴋɪ _ @v_kookific🍃 -Cᴏᴠᴇʀ ʙʏ: @CallMeHistoria 💜 Start: 05/04...

    Completed  
  • Alpha[taekook]
    461K 71.8K 27

    [کامل شده! ] (تهیونگ پسریه که همه منتظرن یه امگای ضعیف بشه... اما سرنوشت داره به تک تکشون پوزخند میزنه) _اینکه جز کدوم دسته قرار بگیرین به طور عمده بستگی به این داره که پدرومادرتون جز کدوم بودن،یا اینکه اکثر اعضای خانواده متعلق به کدوم دستن. واقعا یه چیز نسبیه... ⚠️#1in Vkook ⚠️#1in Taekook ⚠️#1in Omegaverse ⚠️#1in...

    Completed  
  • Pαrαllel
    3.7K 461 6

    🎉تولد میای عزیزم مبارک🥀 داستانی با محوریت جین🍃

  • forbiden love(عشق ممنوعه)|Minv
    35.4K 4.6K 40

    نام داستان :عشق ممنوعه💜 ژانر:drama/romantic/angest کاپل:minv نویسنده:لیلا🔮 جیمین با شنیدن دوباره اسم ته اشکاش سرازیر شد و روی زانوهاش نشست. "میگه تهیونگ رفته، اون گفت ولی من میدونم دروغ گفته اون جایی نمیره، ما به هم قول دادیم."

    Completed  
  • pink hair🍓🔞
    152K 15K 42

    +بیبی بوی تنهایی؟! 🍼🍓 ژانر ددی کینک/اسمات/فلاف/کمی انگست قول میدم با خوندنش اکلیل بالا بیاری;) 🌌🌈

  • She is a he
    59.8K 10.2K 20

    (فصل اول فول شده💜) . _هی پارک جیمین این دیگه چه کوفتیه؟ موهای کلاه گیسشو با یه حرکت پشت گوشش داد و به گوله جورابی خیره شد که تو دست جانگکوک.. رئیس بداخلاقش بود...با چشمای گشاد شده سرشو پایین گرفت و به قفسه سینه اش خیره شده سمت چپش صاف شده بود و سمت راستش برآمده بود هینی کشید و دستشو رو سینه اش گذاشت __اون...اون... ...

  • Salvatore
    147K 22.8K 59

    (فصل اول فول💜)salvatore . ناجی . . . چطور شد؟چطور یکی میشه پاییز و بهار و تک تک ذره های هواش...تنها ترین الهه ی روی زمین...شکسته ترین...وقتی نبض بزنه اون نگاهش توو دونه دونه ی سلول های عصبیش... و فوران کنه اون حس سرخ داخل رگایی که یخ زده بود... حالا که داشت قدم برمیداشت سمت اون بهشت بی انتها...قدماش میلرزید...سست میش...

  • ❁α rσsє вrαทcн ƒσr yσυ❁
    5.5K 1K 14

    ᴍᴀɪɴ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴋᴏᴏᴋᴍɪɴ ، sᴏᴘᴇ sᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ɴᴀᴍᴊɪɴ ، ᴠᴋᴏᴏᴋ ɢᴇɴʀᴇ : ʜɪsᴛᴏʀɪᴄᴀʟ ، ʀᴏᴍᴇɴᴄᴇ ، ᴅʀᴀᴍ ، ᴀɴɢsᴛ "عطرشونو حس میکنی ؟ عطر گلای رز... هر کسی حس نمیکنه ، فقط کسایی عطرشو استشمام میکنن که با تمام وجود بپرستنش. اونا رو میپرستم چون رد کسی رو توی زندگیم میندازن که میپرستیدمش. عطرشون ، عطر اونه . واسه همینه که هر کسی...

  • 𝑺𝒘𝒆𝒆𝒕 𝑺𝒐𝒏𝒈
    4.3K 497 5

    ✫𝑁𝑎𝑚𝑒: 𝐒𝒘𝒆𝒆𝒕 𝒔𝒐𝒏𝒈 ✫𝐺𝑒𝑛𝑒𝑟𝑒: 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝒇𝒖𝒏, 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒆𝒍 𝒇𝒍𝒖𝒇𝒇 ✫𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒: 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 ✫𝑈𝑝𝑑𝑎𝑡𝑒: 𝑻𝒉𝒖

  • Beauty Charm | طلسم زیبایی ♡ [ NAMJIN] ♡
    1.3K 274 1

    نامجون وقتی پاش رو توی اون خونه ی قدیمی و متروک گذاشت، فکرش رو هم نمی کرد که قرار نیست راه خروجش رو به راحتی پیدا کنه! خیلی دور از انتظار نبود که تا ابد کنار اون مجسمه ی طلسم شده بشینه و حسرت بخوره... حسرت بخوره... و حسرت بخوره... چون *life is the beauty charm* نام: طلسم زیبایی ژانر : فانتزی ، رمنس، فلاف کاپل: ن...

    Completed  
  • Capricious boy
    32.2K 4.6K 6

    تو یه حرکت سریع بلند شد و صورتش رو تو فاصله یه اینچی پسرک زیبا نگه داشت... چهرش بانمک بود توام با غرور و سرزندگی خاموشی که منتظر تلنگر بود... چشمای درشت و لبای قلوه ای... دقیقا استایل نامجون بود! سوالی که براش پیش اومده بود و مغزش رو مث خورده داشت میخورد... *چطور تا الان سالم مونده و مث یه الماس داره مقابلم میدرخش...

    Completed  
  • SILENT | Namjin
    74.4K 13.3K 74

    سکوت، چیزی نبود که آزارش بده. بهش عادت کرده بود و اون رو جزئی از خودش میدونست. -Namjin story✔ Started: October 2019 Finished: Agust 2020

    Completed   Mature
  • Secretary kim
    58.9K 9K 13

    در اتاق نامجون زده شد **بیا تو** *عصربخیر قربان* **سلام،اینجا چیکار میکنی؟و اون چیه توی دستت؟** *ای دیمه،دارم برش میگردونم چون دارم استعفا میدم.* **نمیتونی اینکارو بکنی،من بهت حقوق خوبی میدم.** *درسته اما من نمیتونم 6 روز هفته کار کنم،من یه زندگیم دارم.* دستیار قدیمیه نامجون دفترشو ترک کرد.آه کشید،اون واقعا به یه دستی...

    Completed