Rain forest
بوی عود جنگل باران و صدای ویولون فضا را پر کرده بود. "فک میکنی اونا بتونن بهمون کمک کنن" برای چند لحظه صدای برخورد آرشه و سیم متوقف شد . از پنجره نگاهی به زوج جلوی در نداخت. "اوه جان عزیزم باور کن هرکسی میتونست همه ی معماها رو حل کنه اگه تمام صفحه رو میدید."