Seleccionar todo
  • Blue Cold Room [L.S]
    1K 192 6

    𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 || 𝐁𝐎𝐎𝐊 𝟏 - خواب ميبينم اولاي زمستونه، سر و ته توي حياط آويزونم كردن و پاهام رو محكم با يه طناب بستن و دستام رو بريدن و حالا اون مورچه هايي كه توي سرم بودن اومدن بيرون و روي صورتم راه ميرن و من دست ندارم كه پسشون بزنم.. ---- 1 #Iran 1 #Blue 2 #استايلينسون 3 #لري

    Completa  
  • wrecked |ویران شده |L.s|
    76.3K 12.5K 66

    _ولی من لایق خداحافظی بهتری بودم. +هیچکس خداحافظی نمیکنه مگر اینکه دوباره بخواد ببینتت ، بدون خداحافظی رفتم چون دیگه هیچوقت نمیخواستم تا آخر عمرم ببینمت. 🎀[ادیت شده]🎀 زمان اپ : هروقت به شرط برسه. حاوی اسمات🔞 هپی اند🔥 نویسنده:سامینا🫀

  • OCD ➳ Larry Stylinson
    2.7M 114K 31

    16-year-old Harry has OCD, causing him to have repeated thoughts, feelings, ideas, sensations, obsessions, and behaviors. He thinks he's a freak. There's a new boy at school who disagrees. This boy could be the one to break down Harry's walls, and his name is Louis. **Warnings: Selfharm (PLEASE DO NOT READ IF YOU ARE...

    Completa  
  • Liberte noire - 20th
    111K 21K 75

    آزادی سیاه " بالاتر از سیاهی کجاست لویی؟" " نمی دونم، شاید همین نقطه که ما ایستادیم " خلاصه : داستان تو قرن ۲۰ اتفاق می افته، هری مجبور میشه برای کاری بره به یکی از شهر های آلمان و موقتا تو یکی از هتل ها می مونه که از قضا مدیر اون هتل ... ~ sharing - no smut ~slow update ~slow burn & angst

    Madura
  • Nude Artist [L.S]
    7.7K 1.8K 9

    (Completed) :"پس واقعا تنهایی؟" :"چطور؟" :"تو دومین نقاشیت گفتی خرگوش نماد عشق و اهمیته و تا آخرین تابلو، من سی و دو تا خرگوش فراری دیدم." نگاهم را سمت دیوار برگرداندم و تعجب کردم که چطور به این موضوع دقت نکرده بودم... درون بیشتر تابلو ها ردپایی از حضور خرگوش بود. حتی پرت ترین نقطه ی تابلو، فضایی برای فراری دادن خ...

    Completa  
  • Blue Blooms [L.S]
    124 34 1

    درد دوست داشتنت به تک تک استخوان هام نشسته بود. پیچک ها بیرحمانه نفس‌هام رو در آغوششون حبس کرده بودند و این اسارتِ خوش عطر، ترسناک بود. داشتم از درون متلاشی میشدم و تو هیچوقت نفهمیدی. چطور میتونی انقدر نسبت به منی که همیشه کنارت بودم، بی توجه باشی؟ شکوفه‌های آبی، وانشات لَری به ژانر هاناکی

    Completa   Madura
  • Proibito [L.S]
    4.3K 1.2K 9

    •completed•این دفتر پر شده از گناه...گناه ما و خاطراتی که گذشت. تو همان گناه باش و من گناهکاری که ز تو توبه نکرد. | Larry stylinson |

    Completa  
  • Angel [L.S]
    86K 17.7K 64

    [Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیم‌های غلط اون وارد ماجرایی می‌شه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورق‌ها تک‌تک برمی‌گردن و می‌فهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو می‌کرده. وقتی تنها چیزی که حس می‌شه درده، چه می‌شه که یک نفر مرهم باشه؟ پی‌نوشت: در این کتاب تمرکزی رو...

    Completa   Madura
  • It isn't a one-shot book! [L.S]
    2.5K 225 4

    این یه کتاب وان شات نیست!

  • Immortal (L.S)
    25.2K 4.4K 27

    [COMPELTED] چه دور بود پیش از این زمین ما به این کبود غرفه های آسمان کنون به گوش من دوباره می‌رسد صدای تو صدای بال برفی فرشتگان نگاه کن که من کجا رسیده‌ام به کهکشان، به بیکران، به "جاودان" داستانی درباره 'لری استایلینسون'

    Completa   Madura
  • Silence [ L.S ]
    3.6K 630 6

    1980 "My SILENCE was my LOUDEST cry for help" متعلق سال ۹۸

    Completa  
  • Petrichor/ L.S
    14.8K 2.6K 20

    [COMPLETED] بوی مرا بشنو و بر کویر قلب من، ببار. پنج اکتبر دو هزار و نوزده تا نه مارچ دو هزار و بیست.

    Completa   Madura
  • Letters |L.S|
    22.7K 6.6K 33

    این‌ها رو نوشتم، چون دلم برات تنگ شده.

    Completa  
  • Eyes[L.S] (Completed)
    48.3K 8.1K 50

    چشم‌ها. مال تو مثل قلبت بودند و نور از اون‌ها می‌ریخت! و مال من فقط چشم بودن؛ فقط چشم... Completed UNEdited

    Completa  
  • Forever in your memory | L.S - AU
    91.3K 13.4K 30

    ' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷

    Completa  
  • dead robots [z.m] [l.s]
    4.1K 786 25

    _ما مردم رو کنترل میکنیم ما اون ربات های مرده رو کنترل میکنیم.... #ziam #larry #niall #larry_stylinson #ziam_mayn

  • illegal|l.S
    119K 24.4K 63

    عشق؛یک اتحاد دونفره‌ای است،علیه جهان. در سال [۱۹۴۰] و در پی شروع جنگ جهانی دوم، خانواده لوییِ نوزدَه ساله جلوی چشمانش به دست سربازان نازی به قتل می‌رسند. تلاش‌های لویی برای انتقام بی‌فایده‌ست! سرانجام، دستگیر شدنش سرنوشت او را با سرنوشت ژنرال هری استایلز گره می‌زند. Genre// War, Romance

    Completa  
  • blou moon
    3.5K 970 7

    [completed] او به دور من می‌چرخد و تو به دور او... او عاشق من است و تو عاشق او چرا نمی‌شود فقط تو باشی بدون او؟

    Completa  
  • Sunday[L.S] [Completed]
    12.7K 3.8K 20

    "بهاران ز شوق زمزمه ی ارغوان عشق برایت، تمام شب دیده بر هم نخواهم گذاشت. تو ای سپیدار سرخ، تو ای معنای "بودن" میان شیون های آسمان، چه بگویم ز تو؟ ز این برهان خاموش، که چه وسعتی دارد این حجم از نبودن! و تو ای خورشید طلوع نکرده ی من، کجا مانده‌ای؟"

  • FALLING~larry~
    6.3K 1.5K 11

    \completed/ و از همان صبح به بعد، دیگر افتابی برایش طلوع نکرد. خنده ایی به سراغش نیامد. "جانش"او را ترک کرده بود و جسمش، بیهوده زندگی میکرد تا به پایان برسد... Larry story

    Completa  
  • SPRING [L.S]
    4.4K 1.2K 18

    [Complete] •short story [کاش بهت میگفتم.میگفتم که من رو نفس بکش هری؛ طوری که انگار هیچ وقت قرار نیست بازدمی در کار باشه.من رو حبس کن درون ریه هات.میبینی که بعد چطور ریشه میزنم و گل میدم و تنت رو زنده نگه میدارم.] ⚠️اگر فکر میکنید داستان های غمگین با روحیتون سازگار نیست نخونید. -اینجا خبری از اسمات نیست! -معرفی و ووت ف...