Before you (I thought I had it all) | Kookv
جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو میکنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو میدید براش روی زانو هاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره ای اهمیت نمیداد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیز ها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز ش...