CAVE OF MEMORIES
*غار خاطرات* فکر کنم اولین نمونه فارسی ریکشن باشه این فقط یه روز عادی تو دنیای تهذیبگری بود...یا درواقع اینطور به نظر میومد؛ البته قبل از اینکه خواب آلودگی عجیبی به سراغشون بیاد و دنیا جلو چشمشون سیاه بشه.
*غار خاطرات* فکر کنم اولین نمونه فارسی ریکشن باشه این فقط یه روز عادی تو دنیای تهذیبگری بود...یا درواقع اینطور به نظر میومد؛ البته قبل از اینکه خواب آلودگی عجیبی به سراغشون بیاد و دنیا جلو چشمشون سیاه بشه.
وانگ ییبو کسی که با انسان های معمولی فرق دارد. اما خودش بی خبر است. در شب بارانی اتفاقی رخ میدهد که زندگی اش به طور کامل نابود میشود. .... ژان: فکر کردی همه دشمنا برای مقابله باهات خنجر به دست ایستادند؟! سکوتش را ک دید پوزخندی زد و حرفش را ادامه داد: بعضی از دشمن ها هم هستند که با لبخند و مهربونی ، بدترین ضربه رو بهت...
〄☾ نِیم : Atlantis Moon ✘کاپل : ʸᶤᶻʰᴬᶰ 【ژانر : [𝓢𝓵𝓲𝓬𝓮 𝓸𝓯 𝓵𝓲𝓯𝓮 ] - [𝓡𝓸𝓶𝓪𝓷𝓬𝓮] -[𝓓𝓻𝓪𝓶𝓪] 】 ◀هپی اند. ⏱پایان یافته. . . ★ [تریلر] . . محض رضای خدا، آخه اون هرکسی نبود که ییبو بخواد با تفکر بچگانه اش سر ندیدنش بجنگه! اون شیائو ژان بود، الهه زیبایی و نور شب خیره کننده ای که هر نگاهی رو مجذوب و فری...
وانگ ییبو قاتل خیلی معروف و ناشناسی که در ازای پول تا به حال خیلی هارو کشته بدون اینکه حتی براش مهم باشه قربانی هاش کی بودن ماموریت جدیدش هم دقیقا مثل بقیه بود اما.... امان از اون لبخند ییبو تاپ
ژان دکتر فوق العادی هست در عین حال فوضول کنجکاو 🤪 ییبو خواننده مغرور که به جز خودش به هیچکس اهمیت نمیده همیشه باید حرف حرف اون باشه اجازه نمیده کسی تو زندگیش دخالت کنه حالا زندگی هر دو با دیدن هم دیگه عوض میشه😍
عنوان: اتــــریس کاپل: ییژان (ییبو تاپ) ژانر: پلیسی - اکشـن - مافیا - هیجانی نویسندگان: ꜰᴀᴛ و ꜱʜɪᴀ افسر جوانی که ماموریت داره با نفوذ به باند آتش سرخ، اون رو متلاشی کنه اما چی میشه اگه همه چیز اونطوری که فکر میکنه پیش نره؟ اگه درست لحظه ای که میتونه به هدفش برسه مردد بشه چی؟ و چه اتفاقی میوفته اگه درست زمانی که فکر...
{𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥} +ببین ژان یه طرفدار رفته از تو یه فیکی نوشته و ... -خب این کجاش برای من بده؟ -نوشتن فیک ایرادی نداره. مشکل ژانرشه! تو توی اون فیک زیادی داغونی و یه جورایی ژانر اصلی فیک هم ارباب برده ایه خیلیا بابت شخصیتت تو فیک ازت شکایت کردن و خودت بهتر میدونی از این قضیه راحت نمیگذرن، مخصوصا اینکه پارتنرت تو فی...
خودش رو روی پسر بیچاره خم کرد و پارچه ی سیاه رو از روی سرش برداشت، اخمی کرد: "چرا داری گریه میکنی! الان باید التماس کنی که ولت کنم، مگه نه!" و دیوانه وار خندید. چشمهاشو بست و سرش رو بالا برد، نفس عمیقی کشید تا بوی خون ذهنشو پر کنه. ییبو با عصبانیت دستش رو روی میز کوبید: "ای لعنتی... حرومزاده ی لعنتی..."
꩜𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Hana ꩜𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : Mafia,Romanc,Smut, Fluff,Heavy Angst, Slice of life ꩜𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : ZSWW پسرکی یتیم که بعد از دزدیده شدن به یکی از وحشی ترین رئیس های مافیا فروخته میشه... ~قلمی دیگر از نویسنده فیک بیمار
عنوان فیک: آزادی تبعید نویسنده: ᴘᴛꜰᴍ5 کاپل: ییجان ژانر: امگاورس، جنایی-معمایی روز آپ: دوشنبهها اپ اصلی: UkyioStory تعداد چپتر: فصل اول ١٠ (تمام شده) فصل دوم ١١ (تمام شده) خلاصه ای از داستان: با شنیدن کلمۀ "تبعید"، اسارت و انزجار توی ذهن هر انسانی تداعی میشد و چهرهش درهم میرفت؛ حتی برای منی که به این حکم محکوم...
with you forever تمام شده📗📕 عاشقانه هایی که نگفته بودیم ! ییبو تاپ ، درام ، هپی اندینگ
🕊️𝑵𝒂𝒎𝒆 : 𝑭𝒍𝒊𝒈𝒉𝒕 🕊️𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒀𝒊𝒁𝒉𝒂𝒏 (𝑩𝑱𝒀𝑿) 🕊️𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑭𝒂𝒏𝒕𝒂𝒔𝒚/𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕/𝑫𝒂𝒊𝒍𝒚 𝑳𝒊𝒇𝒆/𝑯𝒚𝒃𝒓𝒊𝒅 🕊️𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓 : °•𝔂𝓪𝓭𝓮𝓰𝓪𝓻•° 🕊️پرواز🕊️ 🕊️خلاصه: +یه افسانه ای تو این روستا هست..میگن یه پرنده خاص سالهاست که داره تو این روستا زندگی میکنه..میدونی چی خاصش میکنه؟ _چ...
اشکایی که از چشمان ییبو میریخت کاملا بی اختیار بود. بلند شد و رو به روی جان ایستاد. نمیتونست دیگه طاقت بیاره. جان تمام زندگی اون بود، به خاطر جان هم شده باید می جنگید، نباید به این زودیا از زندگی خسته میشد. ییبو گفت: جان از همون موقعی که حامی من بودی، از همون موقع که به خاطر من کتک میخوردی، از هم موقعی که تو تب میسوخ...
وانگ ییبو یه سلبریتی معروفه که ناگهان حادثه ای تمام زندگی شخصی و حرفه ایش رو نابود می کنه "قتل" وانگ ییبو حالا یک متهم به قتله و از طرف تمام مردم به بدترین شکل طرد میشه شیائو جان مردیه که دورادور مثل سایه مراقب ییبوئه اما نمیتونه خودش رو بهش نشون بده اما دست سرنوشت بالاخره این دو نفر رو بعد از سالها دوباره سر راه هم...
پایان این راه به کجا ختم می شه؟ اصلا پایانش مهمه یا اتفاقاتی که تو مسیر می افته؟! شاید همین اتفاق هاست که مسیر زندگی و در نهایت پایانش رو تغییر میده... تو بهترین اتفاقی بودی که برام افتادی! مسیر زندگیم با اومدنت عوض شد! درست وقتی که توی تاریکی گیر کرده بودم، مثل نوری به زندگیم تابیدی... ▫️The end of darkness▫️ ❕ژان...
This is the Sequel of 'Chasing You' Time flew by, Xiao Zhan and Wang Yibo are now on their different paths, focusing on their career until one night happened that changed their lives. Will this event change their life for the better? or for worse?
خلاصه: ژان از ۱۷ سالگی، بعد از فوت خانوادهش، به عنوان خدمتکار تو خونه خانواده وانگ، با حمایت پدر خانواده کار و زندگی میکنه... حالا با گذشت پنج سال، ییبو تنها پسر آقای وانگ میتونه احساسات جدیدش رو بپذیره و با چهره واقعی پدرش کنار بیاد؟! ژانر: عاشقانه، اسمات کاپل: ییژان ***توجه*** این داستان برداشتی آزاد از رابطه بی...
قلب ها راه خود را پیدا میکنند حتی اگر توان تپش نداشته باشند . . کاپل ؛yizhan❤ vkook ژانر؛ پزشکی .جنایی هیجان انگیز رمانتیک تا کمی انگست
بچه؟ بهش فکر نکن وانگ ییبو من نمیتونم آینده کاری مو بخاطر یه اشتباه از بین ببرم ژانر؛ امگاورس انگست عاشقانه امپرگ هیجان انگیز جان تاپ فور اور 🤍
یاد آور داستان شیائوجان آلفای قدرتمند پلیسی که در یکی از مهم ترین پرونده های جنایی اش متوجه میشود همسرش وانگ ییبو هم درگیر این پرونده است ....... . . بعضی وقت ها بهتره چیزی رو یاد آوری نکنی که باعث خورد شدنت میشه 💔🖤 . . داستان روز های جمعه هر هفته آپ میشه ژانر ؛ رمانتیک امپرگ امگاورس هیجان انگیز کاپل ؛ ییجان
#Be_Mine ❤️ #مال_من_باش وانشات_یا شایدم مینی فیک کلا هشتا پارته... ژانرش:عاشقانه_کمدی_انگست_روزمره_اسمات ییبو تاپ 💚 خلاصه :یونینگ دوست پسر سابق جان به دلایلی نامعلوم بعد از دوسال از او جدا میشود! جان در ابتدا از این جدایی ازرده و دلشکسته میشود تا زمانی که با دوست برادر کوچکش وانگ ییبو آشنا میشود... بقیشو برید بخونی...
وانگ ییبو به اون سرسختی بیهوده با لذت نگاه می کرد. از روی اسبش پایین پرید، شمشیرش رو برداشت و به سمت امگا حرکت کرد. ژانر: عاشقانه، تاریخی، امگاورس، اسمات نویسنده: یاسی وضعیت: کامل شده
من برات کافی نبودم؟ منی که برات میمردم؟ منی که همه پساندازم رو برای خرید هدیه کنار گذاشته بودم؟ چرا همیشه تو چشم تو کمم؟ 👟𝑀𝑦 𝐿𝑜𝑣𝑒 𝑆ℎ𝑜𝑒𝑠👟 __________________ 𝑻𝒚𝒑𝒆:𝑉𝑒𝑟𝑠𝑒 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑆𝑐ℎ𝑜𝑜𝑙, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡 __________________
❤💙خلاصه:💙❤ تو اقیانوسی به نام جیانگهو موجوداتی آبی زندگی میکردن؛ موجوداتی افسانهای که زیبایی و هوششون زبان زد قصههای موجودات خشکی بود. این موجودات آبی برای خشکی نماد وحشت و قدرت بودن در حالی که حقیقت اونی که میگفتن نبود. دنیای موجودات آبی گستردهتر و شگفتانگیزتر از چیزی بود که تو خشکی تصور میکردن. اسم این موجود...
وی ووشیان عصبانی شد و گفت: "برادر کوچک؟چی میگی؟من سی و پنج سالمه! تو دیگه آخرش باید بیست و پنج سالت باشه!" شیه لیان با لبخند گفت:"نه.من هشتصد سالمه!" وی ووشیان گفت:"تو حتی چهارصد ساله هم به نظر نمیرسی!..ولی جدی چند سالته؟" شیه لیان گفت:"من جدی هشتصد سالمه!" ----- وقتی وی ووشیان مرده بود،لان وانگجی زمان زیادی برای دعا...
• حتی در قلمروی عطش 『کاپل: وانگشیان』 『ژانر: ومپایر، رومنس، ووشیا』 『نویسنده: Lirazel』 『مترجم و ادیتور: میلین』 خلاصه: دو هفته بعد از اینکه وی ووشیان پیدا شد، لان وانگجی اونو خمشده روی یه جنازه وسط میدون رهاشدهی جنگ پیدا کرد. وقتی وی ووشیان سرشو بلند کرد... دهنش با خون پوشیده شده بود.
"وانشات" 'تو دنیایی که همه از مرگ ییلینگ لائوزو خوشحالن و جشن میگیرن ما افکار هانگوانگ جون عاشق رو داریم که تو تنهایی خودش داره میسوزه. ____ کاراکتر:لان وانگجی
بی ال🔞 #اسمات #وانگشیان #هپی_اندینگ این داستان الهام گرفته از فیلم (رام نشده/بی وقفهthe untamed ) و با ارجاع موضوعی به شخصیتهای مشابه و در ادامه ی رمان "استاد تعالیم شیطانی" از نویسنده ی چینی xiu tong xiang moبه تصمیم و قلم نویسنده t2 نوشته شده،برای کسانی که دلتنگ این شخصیتهای فیلمی و داستانی هستند و دوست دارند بازهم...
پسر با غرور گفت: "ولی من هرکسی نیستم... تا به حال هیچکدوم از استادام حرفه ای تر از خودم نبودن... پس من یه شاگرد خاصم." صدای جمعیت مشتاق لحظه ای خاموش شد. همه با تعجب به هم نگاه میکردن: -"واقعا زدش..." -"هیچکس تا حالا نتونه بود حریف ووشیان بشه..." -"این یارو واقعا حرفه ایه..."
𓂅 🌼 𓂃𓈒 ••⌊#همهچیز_رو_تغییر_میده 🦇⌉•• ╮✮ کاپـل ❲ وانگشیان␋لانجان تاپ ❳ ╮✮ ژانـر ❲ رمانتیک، انگست، فراطبیعی، رازآلود ❳ ╮✮ ترجمه و ادیت ❲ 𝐵𝑒𝑎𝑡 ❳ 📚↷"میدونی که نمیتونی باهاش باشی. الان چند ماه از اون موقع گذشته و خب حس میکنم انرژیت بیشتر شده و رفتهرفته وضعیت سلامتیت هم بهتر میشه و این چیزیه که ما میخوایم و چیزی...