JANUARY [L.S]
✔Completed کامل شده --- چیزی که هری رو خشمگین می کنه ، مردم نیستن. اون قبر نیست. خودشه. ▪︎هشدار : قتل، مرگ، تجاوز و فعالیت های جنسی. •محتوای غم انگیز --- فصل اول : ژانویه فصل دوم : فوریه --- از مجموعهی ماهها آگوست-دسامبر ۲۰۲۰
✔Completed کامل شده --- چیزی که هری رو خشمگین می کنه ، مردم نیستن. اون قبر نیست. خودشه. ▪︎هشدار : قتل، مرگ، تجاوز و فعالیت های جنسی. •محتوای غم انگیز --- فصل اول : ژانویه فصل دوم : فوریه --- از مجموعهی ماهها آگوست-دسامبر ۲۰۲۰
[پایان یافته برای آبی و نگاهش] [ادامه می یابد برای بی رنگ هایی همچو او] از زبان خودِ او!
باید از همان اول میفهمیدم که داستان ما عشق نبود.. داستان ما روحی بود که درون زندگیمان جریان یافت.. و دست ترسناک مرگ آن روح شیرین را با خود برد.. باید میدانستم که من و تو..عاشق نیستیم.. من و تو زندگی هستیم که درون هم میجوشیم..! ایده:98/1/4 Words have power💚💙
همیشه، چیزی توی چشم های بی نقصش اشتباه بود. سبزیِ چشم ها و گرمیِ لبخندش درست مثلِ هزاران آثاریه که به تحریر در نیومدن. اون یه فرشته بود؛ به خصوص، وقت هایی که لبخند میزد. و من تلخ ترین پارادوکس رو توی زندگیم دیدم. دیدم که، چطور یک فرشته، تمام زندگیت رو به جهنم تبدیل میکنه.
﮼گوههاییکهنبایدبخوریم ﮼ ﮼ایننوشتهصرفاجهتاطلاعازگوههاییکهنبایدخوردهشوند،دربابفنفیکشنهاآپدیتمیشود. ﮼اینجانبقصدهیچگونهتوهینویاانتقادازهیچکسنداشتهوامیداستسخناناینبندهحقیررابهدلنگیرید. Drake____
نثرِ داستان منظومِ ناظر و منظور اثر وحشی بافقی ناظر و منظور درباره عشق بین پسر شاه منظور و پسر وزیر ناظره. Best rank: #5 in romance
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
_ دیواری میان من و تو _ داستان کوتاه نه قسمتی - short story by blue لویی سعی کرد بدنش را بیشتر جمع کند. گذاشت بیشتر استخوان هایش را در آغوش بگیرد. " بلوبری اینطوری صحبت نکن. " " نمیشه، نمیذاری، نمیخوام. رافائل من، ویلیام من، باغ سیب من، چلچراغ خانه ام، خورشید شب هام، لویی من، نمیشه وقتی بهم میگی بلوبری اینطوری صحبت نک...
کریستین بوبن: همهی ما دیوانهایم. بدترین نوع دیوانگی، آن است که موهبت خیالپردازی را از کف داده باشیم. به دنیای جملات و کلمات تاثیرگذار و پرمعنایی که قلب شما رو در آغوش می گیرد، خوش آمدید📚📚 «مجموعهای از جملات زیبای کریستین بوبن، نویسندهی خوشنام فرانسوی»
"مرا در مکثهای میان کلماتم جستجو کن. در لحظات سکوت. همانجاست که من پنهان شدهام. به دنبالم بگرد، زیر سطرهای کتابهای مورد علاقهام؛ سپس بخوان مرا، از روی شیوایی چشمانم؛ در حکایتهای مجهول. همانجاست که من خواهم بود..." - اینجا جملات قشنگی که خوندم و وایب خوبی که بهم دادن رو توی صد پارت باهاتون به اشتراک میذارم:)
-فکر میکنی نمیتونستم بعدِ اون شب ولت کنم و وانمود کنم نشناختمت؟تو به من گره خوردی هری! مثلِ..مثلِ گره ی موهای موج دار و بلندی که داشتی.. +هری ای که تو میگی خیلی وقته نابود شده..این پسرِ روبروی تو فقط ی جسمِ خالی از روحه.. و این آخرین چیزی بود که بین اونا رد و بدل شد ،و اما آخرِ داستانشون؟..
سَلاماً عَلیٰ رِسائِلَ لَم تُرسَل خَوفاً مِن بُرودة الرَّد. سلام بر نامه هایی که از ترسِ سردیِ پاسخ هرگز ارسال نشدند.
محتواي +١٨ داره و لطفا اگه دوست نداريد نخونيد.. هیچوقت نمیتونست چشماشو، اون لحظه که بهش سرزنش تلخی میزد از یاد ببره.. چشمای افسونگری که تهدید کننده و وعده دهنده اونو به بازی گرفته بود... دوگوی سبز جذاب و پر حرارتی، که همه هستی لويى رو تا اونجایی که از فکر بشر عاجزه به سمتش میکشید..
[On going] خلاصه: لوییزا شارلوت تاملینسون، شاهدخت و ولیعهد سابق سرزمین انگلستان، به دنبال از دست دادن اختیارات و حمایت پادشاه، متهم به تلاش برای به قتل رساندن ولیعهد وقت شده و مجبور به ترک انگلستان میشود. ------------------------------------------------------------------------------- اطلاعات: •زوج: لوییزا شارلوت تاملی...
آدم ها کی میخوان بفهمن بزرگترین دشمنشون ذهنشونه؟ ❌شامل مقدار زیادی سلف هارم، حیوان آزاری و قتل =)❌ SHORT STORY Highest ranking : #2 in shortstory
شاید طعم خوشبختی تلخه؛ عشق تلخه و تو وقتی که لبخند میزنی از وقتایی که اقیانوس چشمات طوفانیه تلختری.
_ من و تو به همدیگه گره خوردیم عزیزم. با هم از بالاترین جای بهشت رد شدیم و از اعماق جهنم گذشتیم! هیچ راهی وجود نداره که بتونیم بدون هم روی زمین خاکی زندگی کنیم...
◇ COMPLETED تو هیچوقت به التماسهام گوش نمیدادی، وقتی میگفتم : عاشقم نشو لویی، لطفا. ◇ خلاصه کتاب : هری و لویی در یک بازهی زمانی گم شده همدیگه رو میبینن و تلاش میکنن روزهای گذشته رو به یاد بیارن، هر روز میگذره و اونا پازل بهم ریختهی خاطراتو باهم بازسازی میکنن، و زمانی که به اخرین تاریخ فراموش شده میرسند، تیکه پا...
وقتی که هریت استایلز فراری از قرار ها و مرد هاست اولین روز کاریش به عنوان مدیر مدرسه رو اغاز میکنه که البته قرار نیست خیلی جذاب باشه با وجود فردی تامیلنسون! و اونجایی که بعد چندبار صبر هریت تموم میشه و به لیزا تامیلنسون زنگ میزنه برای بازخواست پسر کوچولوش.... این یه شروع جدید میتونه باشه؟... اسمش مشخصه...نیو استارت! ش...
نمی تونست بیشتر از این تظاهر کنه خیلی دوستش داشت خیلی زیاد پس چرا پس چرا برای همیشه پیش خودش نگهش نداره؟ چرا نتونه برای همیشه داشته باشه تش هیچ زخمی عمیق تر از تظاهر به اروم بودن نمیتونه وحشی ترت کنه هرولد completed
هیچ درمانی برای خاطرات وجود نداره، مستثنا ای هم وجود نداشت! نباید وجود میداشت، اما یک چیزی باعث میشه اون جهنم روشن کم کم از ذهنم خارج بشه. شاید چون تو زیادی شبیه ملودی هستی؟ تو شبیه ملودی هستی! لحجهت، صورتت، طوری که قدم برمیداری و همه کار هارو طوری با حوصله انجام میدی انگار تا ابد براش وقت داری. [ امپرگ هری پرگ]
میخوام براتون چنتا لایا مومنت و پروف بزارم لطفا دست ب دست کنید برسه ب زیام شیپرای متوهم😍😒 لایا ایز ریل
اینجا یه جمع بندی از بهترین فنفیکشن های لری استایلینسون تو واتپد؛ از جمله ففایی که بالاترین رتبه و ووت رو دارن، فف های ترجمه شده، و اونایی که با قلم عالی نوشته شدن رو در اختیار دارید:]🤍
[ Compelted ] ریون: من دوست دختر اونم تو کی هستی تامیلینسون؟ . عاشقانه ی شکست خورده ی هری و لویی... هری و لویی که هنوز منتظر یک اتفاق هستن که به هم دیگه برگردن وضعیت:پایان یافته AU! Highest ranking:#1larrystylinson #1styles #1 tomlinson
تو قلب دردِ منی تو باعثِ درد منی ولی من لذت میبرم از این درد.. منِ مازوخیسمِ لعنتی!! *Completed
_بابابزرگ هریِ تو از دردسر متنفر بود و من خودم تعریف دردسر بودم. _پس چجوری تهش به هم رسیدین؟ _خب بچه، همش با یه صبح پردردسر شروع شد. ©All Rights reserved to: jealouslouis_
«بسیاری از کسانی که شکست میخورند، نمیدانند که گاهی تا چه اندازه به موفقیت نزدیک شده بودند.» [توماس ادیسون] . [ وقتی که شروع کردیم دوتا قلب بودیم، تو یک خونه سخت میگذره وقتی بحث مون میشه هر دومون لجبازیم میدونم! ولی... ای موجود شیرین هرجا که برم تو منو به خونه برمیگردونی مخلوق شیرین... وقتی از مسیر خارج میشم تو منو...