dreams come true
داستانی مشارکتی از دونویسنده از دو دید واقعی
Little one_L.S (Persian Translation) لویی یه عوضی اما نه برای هری چون اون بیبی شه . جایی که لویی به بدی شهرت داره اما هیچ چیز مانع محافظت از بیبی کوچولوش نمیشه و از هر اتفاق بدی که قراره توی دبیرستان یا زندگی برای اون بیوفته جلوگیری میکنه 《Libra 》
لیرابلو دانشجو شده، تفریح های نه چندان سالمش دوباره بهش برگشتند و دوری از دوست دخترش هم تلخی بیشتری رو بهش اجبار میکنه، ولی اونا بزودی دیدار خواهند کرد و لی به روش خودش قراره دلتنگیش رو به دختر کوچولوش نشون بده!... اولین آپ در تاریخ 30march .tue انجام شده آپ بعدی: 100 ووت شدن بوک هرچیبیشتر روی فصل اول نظر بدید اینو ب...
-ماله من میشی؟! سرشو به طرفین تکون داد.. -نه؟! همراه با عصبانیتی که با ترس همراه شده بود داد زد: چرا باید ماله یه روانی بشم؟؟! چرا باید پیشه یه دیوونه بمونم؟؟!منو ازاد کن برم... این کارای مزخرفتو تموم کن...
شاید همه چیز تغییر میکرد اگه نمیبوسیدمت ، اگه داخل چشمات غرق نمیشدم تو من رو دیوانه کردی ، دیوانه یِ کلاه دوزهِ تو!
🔞لیرابلو اسم دختر بایسکشوالیِ که با اومدن مدی، دختر تازه وارد همه شیطنت و خوش گذرونیاش محو مدی میشه و مدی هم بعد چند باری بحث و جدل کم کم از لی خوشش میاد ❌برای خوندن فصل دوم به بوک ها مراجعه کنید❌
این داستان روایت زندگی دوتا دختر جوونه که بعد مدتها دوستی مجازی قراره برای دانشگاه باهم زندگی کنن ایرا و ایریس دوتا لزبینن که باهم توی فضای مجازی اشنا میشن و تصمیم میگیرن رویاها و ارزوهایی که برای باهم بودن دارن به حقیقت تبدیل کنن هیچ زندگی به خوبی خوشی پیش نمیره و داستانای بچگیمون که اخرش همیشه میگفتن((به خوبی خوشی ب...
کریس یا کریستین دختری هست که از اطرافیانش به خاطر گرایش و ظاهرش طرد شده و افراده کمی کنارش موندن..چیمیشه اگر با یه دختری که از خودش بیشتر سختی کشیده آشنا بشه و بخواد با عشقش از اون دختر مراقبت کنه؟ کاپل =L)GBT) وضعیت=کامل شده
داستان دختری که عشق زندگیش رو توی دریا پیدا کرد. -.چشمات...عجیبن. +.اوه..من باید برم... کاپل اصلی=جنلیسا کاپل فرعی=مینسونگ(استری کیدز) ژانر=درام،اسمات،زندگی روزمره،پری دریایی،رمنس نویسنده=yashgin:)) Best Ranks: #1 جنلیسا #1بلکپینک #1 لیسا #1جنی #1مینهو #1 jenlisa #1 minsung
یه روزی هم میرسه که همه چی رو بیخیال میشی !وراثت ، پول ، حتی جونت میپرسین چرا؟ شاید به خاطر یه دختر که دشمنت محسوب میشه
شما زندگی منو از تاریکی مطلق بیرون آوردید نجاتم دادید و فقط میتونم بگم تا اخر عمرم مدیونتونم:)♡ coverby@bt21covershop -خانوادهبنفش💜
داستانی دربارهی آدمهای از دست رفته، قولهای فراموش شده، آدمهایی که وارد بازی پیچیدهی سرنوشت شدن. آیا اونها میتونن در این جنگ خونین از جوونههای عشقشون محافظت کنن؟ " _ چشمهات بسته بود و همین که بالا سرت ایستادم بغلم کردی... اگه یهنفر دیگه بود چی؟ + توله ببر من داره حسودی میکنه؟ _ سعی نکن بحث رو عوض کنی. + م...
: من میترسم :نترس ژوزفین نترس :ولی ولی ما برای بوسه وقت نداشتیم تهیونگ لبخندی به روی لب هاش آورد و لب زد:بوسه ی بعد رو در بهشت بهت میدم کوک:ولی اگه جهنمی باشم؟ تهیونگ:اونوقت جهنم هم با خودت بهشت میکنی ژوزفین! کوک لبخند سرخوشی زد:پس دیدار دوبارمون توی بهشت ناپلئون! :دیدار دوبارمون توی بهشت! وانشات،انگست،درام کاپل:vko...
_گفته بودی اگه پیشنهادتو قبول کنم باید برات کار کنم. نگفتی کار من چیه؟ _کارت اینه که خانوم من باشی. *حتما موقع خوندن وقتی میخواین برین پارت بعد از منو استفاده کنین که پارتی رو جا نندازین. نمیخوام گیج بشین🌹 Coples: dahyeon,shoa and secret. Ganre: romance,girl x girl,smut🔞,mommy kink,action,little mafia,happy ending a...
بعد از اینکه حال جنی تو کنسرت بلکپینک در ماکائو بد میشه و استیج رو ترک میکنه، لیسا متوجه میشه احساسات عاطفی و علاقه اش نسبت به جنی، چیزی فراتر از دوستی عه..! آیا جنی هم این احساس مشابه رو داره؟
وقتی یک فرشته از بهشت بیرون رانده میشه خائن و از دین برگشته صداش میکنن. سه قوانین وجود داره که خائن باید رعایتشون کنه: 1-اسمش همیشه باید ناشناس بمونه. 2-هویت و ظاهر واقعیش همیشه باید پنهون باشه. 3-نباید در زندگی انسان ها دخالت کنه. چی میشه اگه خائن، فرشته ای که بال هاش شکسته، با انسانی ملاقات کنه که قلب و روحش خرد شده...
"اگه برده م بودی بلایی سرت میاوردم که تا چند روز نتونی راه بری!" عشق یا شهوت؟ برای اشلی ، پورن استار بی دی اس ام، شهوت تنها چیزیه که معنی داره. و مارگارت در فرار از رابطه ی قبلیش با اشلی آشنا میشه و هردو تصمیم میگیرن رابطه ای تنها بر پایه ی شهوت رو شروع کنند. آیا مارگارت بعد از زخم بزرگش از عشق قبلیش هیچ وقت میتونه دو...
دستای تام نقطه به نقطه بدنمو لمس میکرد، نگاهی به لباسام که پایین تخت افتاده بودن انداختم و چشمام اشکی شدن،دستاشو گرفتم و گفتم: بس کن، من لزبینم!
Never Kiss Your Roommate is now published as a Wattpad Book! As a Wattpad reader, you can access both the Original Edition and Books Edition upon purchase. Falling in love with your roommate is never a good idea, but when Evelyn has to share a room with the mysterious and alluring Noelle, tension soon turns into a dan...
castiel:is that supposed to be funny? dean:no castiel: dean:it's hilarious -supernatural-
𝑐𝑜𝑣𝑒𝑟 𝑏𝑦:_𝑠𝑖𝑚𝑖𝑙𝑖𝑛𝑔_ .Ongoing. 𝑠𝑢𝑚𝑚𝑎𝑟𝑦: تهیونگی که افسردگی بعد فوت مادربزرگش به سراغش میاد مهم تر بود یا هوسوکی که تصمیم به اتمام زندگیش گرفته بود؟ نامجون باید به داد کدوم یک میرسید اوردن یه روانشناش واقعا ایدهی خوبی بود؟ سرنوشت قرار بود ایندفعه کدوم اونهارو به بازی بگیره؟ _سرنوشت یه چیز بی معنی...
"امشب میای پارتی؟هممون منتظرتیم" کدوم پارتی؟ با اخم ویس بعدی رو پلی کردم. این یکی هم از طرف همون پسر بود. راستش، همه ی اون صدتا ویس میل از طرف اون بودن. _____ "تازه اخبارو شنیدم." "ببخشید، یادم نیست کی اون عکسارو گرفتم..." "تو باید برگردی،باشه؟" ⸙⸙⸙ #3 shortstory #20 harry 5th February 2021
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...