To Blue Bird [L.S]
𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 || 𝐁𝐎𝐎𝐊 𝟐 𝐒𝐄𝐐𝐔𝐄𝐋 𝐓𝐎 𝐁𝐋𝐔𝐄 𝐂𝐎𝐋𝐃 𝐑𝐎𝐎𝐌 - پرسیدي چگونه دوستت دارم؛ گفتم پرندهاي عاشقم كه از برخورد گلولهاي به سینهام تا مرگ،بیشتر از چند ثانیه طول نمیکشد و همان چند ثانیه را به تو فکر خواهم کرد:) --- 1 #Blue
𝐒𝐀𝐃 || 𝐂𝐎𝐌𝐏𝐋𝐄𝐓𝐄𝐃 || 𝐁𝐎𝐎𝐊 𝟐 𝐒𝐄𝐐𝐔𝐄𝐋 𝐓𝐎 𝐁𝐋𝐔𝐄 𝐂𝐎𝐋𝐃 𝐑𝐎𝐎𝐌 - پرسیدي چگونه دوستت دارم؛ گفتم پرندهاي عاشقم كه از برخورد گلولهاي به سینهام تا مرگ،بیشتر از چند ثانیه طول نمیکشد و همان چند ثانیه را به تو فکر خواهم کرد:) --- 1 #Blue
- ما باید هرجور شده پیداش کنیم...به هر قیمتی که شده! من هرگز خانوادمو دست اون حرومزاده ها نمیسپارم... • دارای محتوای خشن، اکشن و هیجانی • • Completed • Written by : Cnstylinson
″سرندیپیتی... وقتی چیزی رو بعد از مدت ها گم شدن پیدا میکنی...به اون حس خوشایند میگن سرندیپیتی....تو سرندیپیتیِ زندگی منی!″ پولدار ترین مرد آمریکا،کیلین رایدر!در شرف مرگ قراره داره و وارثی از خودش نداره تا ثروت هنگفت اش رو بهش منتقل کنه... بنابراین مسابقه ای طبق قرعهکشی بین شرکت های مختلف اش،برگزار میکنه و به مدیران...
شماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره ی ناشناس:اوه ببخشید رفیق شماره ی اشتباهی بود. ---- وقتی لویی موقع اس...
" من رو دوست داری؟" "به نفعته تا ازین خواب مسخره بیدار شی هری. دنیایی که ساختی برای من و تو هیچ جایی نداره."
. . . [ جوری منو ببوس که انگار آخر دنیاست..!] وضعیت: کامل شده
Larry+a little bit of ziam 👬 Strong language ⛔ Drug using🚫 Smut🔞 #1 in, onedirection لویی از زندگی بیزاره و هری عاشق زندگیه.... یا، داستان نویسنده ای که شیفته یه استریپر میشه و استریپری که عاشق یه نویسنده میشه.
اشتباهات بزرگ...اشتباهات کوچک هیچ معیاری نمی تواند بزرگی اشتباهاتمان را اندازه گیری کند. کسی که مرتکب به اشتباه شده باشد، مقصر است. اگر تو مقصر باشی، من عاشقت می مانم... اگر من مقصر باشم، تو پیشم می مانی؟ وضعیت: در حال آپدیت
صحبت نویسنده با خودش _میدونی چیه ؟ به نظرم اونا در هر صورت با هم رو به رو میشدن . +اما کلی "اگه" وجود داشت که باعث میشد هیچ وقت همو نبینن _اما همو دیدن ! پس به نظرم اگه چندین جهان موازی وجود داشته باشه ... ما داریم با داستان هامون اونو به این جهان نشون میدیم . شاید هر کدوم از ما یکی از اون جهان های موازی رو دیدیم و...
هری و لویی خیلی اتفاقی توی دانشگاه همدیگرو ملاقات میکنن. هری بخاطر خانواده و دوستاش علاقش به لویی رو پنهان میکنه و لویی با وجود علاقه زیادش به هری نمی خواد قبول کنه با یه پسر وارد رابطه بشه. این کشمکش فقط یکی از مشکلات سر راه این دو دانشجو باهوش دانشگاه imperial هست و مسیر طولانی رو باید طی کنن تا این عشق به ثمر برسه.
❌complete❌ #larrystylinson Harry top ژانر : پلیسی _رومنس If you want to know what's going on, read the story
لویی پسر خیلی خوبیه . نوشیدنی نمی خوره ، فحش نمیده و محافظه کارانه لباس میپوشه . اون فکر میکنه اینجوری میتونه از گذشته ی تاریکش فرار کنه . گذشته ی که به خاطرش ، همراه بهترین دوستش زین، به ایسترن امده تا یه شروع تازه داشته باشه . لویی فقط یه هدفداره : دوری کردن از دردسر . هری استایلز ، خود دردسره ...پسر بد دانشگاه . یه...
تونست چال گونههای مرد رو زیر نور آبی رنگ چراغ ببینه. حس کرد از لای پروندهای که به سینهش چسبونده، چیزی زیر پاهاش افتاد. پایین رو نگاه کرد و صدای دکتر، توی گوشهاش زنگ زد: -برای مسابقهت میام قهرمان! امیدوارم موفق باشی. چیزی زیر پاهای لویی نبود. حداقل نه چیزی که قابل دیدن باشه. ژانر: هاناهاکی، امپرگ کاپل: لری Louis t...
بعضیا میگن آدمآ قبل از اینکه به دنیآ بیآن دردآشونو انتخآب میکنن شآید مآ اشتبآه انتخآب کردیم:)🌙
پول....پول....پول....همه چیز بر مبنای پول . شهرت، درمان، خوشبختی، آسایش، امنیت، رفتار، قضاوت، محبت، غم، شادی، کمک، صبر، عجله، چشم پوشی، خطا، درست، غلط..........و حتی........تحصیلات. پس میتونم این دو خطو توی نصف خط خلاصش کنم. زندگی بر مبنای پول.....آره اینم یه نوع زندگیه....زندگیهه که برای بدست آوردن پایش ( پول ) دست ب...
لویی این دفعه داد زد... _چرا ازم فرار میکنی؟ هری با صدای آرومی جواب داد: _میترسم...! با رنجش چشماش بهش خیره شد.. لویی: از من؟ هری: از عشق... .................................................................. اینجا نه خبر از قتل و گروگان گیری نه سلطنت و گرگ ها اینجا داستان آدم های معمولی و زندگی های روزمره کسایی که واس...
عشق؛یک اتحاد دونفرهای است،علیه جهان. در سال [۱۹۴۰] و در پی شروع جنگ جهانی دوم، خانواده لوییِ نوزدَه ساله جلوی چشمانش به دست سربازان نازی به قتل میرسند. تلاشهای لویی برای انتقام بیفایدهست! سرانجام، دستگیر شدنش سرنوشت او را با سرنوشت ژنرال هری استایلز گره میزند. Genre// War, Romance
"بهاران ز شوق زمزمه ی ارغوان عشق برایت، تمام شب دیده بر هم نخواهم گذاشت. تو ای سپیدار سرخ، تو ای معنای "بودن" میان شیون های آسمان، چه بگویم ز تو؟ ز این برهان خاموش، که چه وسعتی دارد این حجم از نبودن! و تو ای خورشید طلوع نکرده ی من، کجا ماندهای؟"
به هم میرسیم حتی اگر بین زمین و هوا، بین روح و جسم، بین زندگی و مرگ"معلق"باشیم... به شرط اینکه یا من بمیرم! یا تو زنده شو....!!!!!
مهم نیست چه اتفاقی برات میوفته حتی اگه سخت بود حتی اگه هرچی تلاش کردی کافی نبود حتی اگه به عمق تاریکی رسیدی نذار بکشتت نذار قلبتو بشکنه 💙💚 ___________________________ Hey guys خب من دارم این فن فیک رو در حالی شروع میکنم که اکانت شخصی خودمو توی واتپد ساختم و نه تنها بلد نیستم درست باهاش کار کنم بلکه هیچیم فالوور ن...