The Real Me [kookv]
- نمیتونم مثل قبل بغلت کنم. - نبایدم بتونی. من ماسکم رو جلوت زمین انداختم. ~~~ - بودنت اعتیادیه که دلم نمیخواد هیچوقت ترکش کنم؛ مثل اعتیاد تو به لیمو. ~~~ ژانر: رمنس، درام، اسمات، روزمره
- نمیتونم مثل قبل بغلت کنم. - نبایدم بتونی. من ماسکم رو جلوت زمین انداختم. ~~~ - بودنت اعتیادیه که دلم نمیخواد هیچوقت ترکش کنم؛ مثل اعتیاد تو به لیمو. ~~~ ژانر: رمنس، درام، اسمات، روزمره
What could possibly go wrong when the paths of two flaming hot dominance-craving 'straight' men with indecisive minds on their sexualities when it comes down to each other, collide? Probably nothing... Right??? ___________________ Jeon Jungkook, a celebrity, an idol, the heartthrob of the nation accidently ends up bum...
𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 - 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛 - 𝙏𝙝𝙞𝙡𝙡 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 سازمان EPA، در ظاهر یک سازمان محافظت محیط زیستی بود که از حیوانات دارای نژاد خاص حفاظت میکرد. اما در باطن روی انسانها آزمایشاتی انجام میداد و با تزریق ژن و هورمونهای حیوانی، سعی در تغییر رَویه بدنشون داشت. در این بین تنها یک مورد مثبت بوجود اومد...
تهیونگ گرگینه ی چند رگه ایه که تمام زندگیش رو به امید پیدا کردن جفتش گذرونده. چی میشه اگه جفتش اونو نخواد... ژانر: امگاورس، هیجان انگیز، رمنس، اسمات
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستارهی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امید...
- قرارمون این بود که با کمک هم ذره ذره این مانع رو از سر راه برداریم.قدم به قدم. من ازت خسته نمیشم. ولی اگه یه روزی شدم، تو منو برگردون به اون جایی که بهش تعلق دارم...توی آغوش خودت. ته! میدونی چی منو اذیت میکنه؟ اینکه هرباری که بهت نزدیک میشم، میترسم باعث آزارت بشم.ولی اگه تو احساسات اون لحظه ات رو باهام درمیون بذاری...
[Completed] کیم تهیونگ همیشه میدونست که خیلی بدشانسه ! از دست دادن پدر مادرش تو بچگی و چند بار تا دم مرگ رفتن... از همهی اینا که بگذریم جفتی که اینهمه منتظرش بود کسی شد که حتی از به اسم آوردنش هم بدنش به لرزه میفتاد .. !! کسی که ترجیح داد بکشتش بجای اینکه جفتش بشه .. _____________ "دیگه ازت خسته شدم .. ازت متنفرم...
[Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوض...
خلاصه: کیم تهیونگ انترنی که به تازگی وارد بیمارستان شینوا شده و جئون جونگ کوک رزیدنت مغز و اعصاب که از همون اول بنا به دلایلی بیمارستان رو برای کیم تهیونگ به جهنم تبدیل میکنه... یک گذشته فراموش شده؟ یازده سال از اون روز نحس میگذره...١۴فوریه ٢٠١٠ روزی که جئون جونگ کوک هیچوقت فراموشش نمیکنه... Wr:ashil🌸 Main couple:koo...
«من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهرهی به ظاهر باهوش، صرفا نشون دهندهی هوش نیست آقایون. تمام کارهای ابلهانهی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...
-Completed رویای شیرین❄🌨 انگشتهای بلندش به نرمی دور کمر باریک مرد حلقه شد و پوست بیرون زده از پیراهنش رو نوازش کرد، در حالیکه از گردنش عطر تلخ و قهوهی همیشگیش رو نفس میکشید، زمزمه کرد: _تو منو آبی میکنی... دمِ عمیقی گرفت و رد لبهای داغش رو روی شاهرگش به جا گذاشت و از لرزش مرد توی آغوشش، نوازش انگشتهاش رو به روی...
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
[ آکرازیا ] پایان یافته ژانر : رمنس / امگاورس / معمایی / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ یونمین جئون جونگکوک آلفای قدرتمندیه که قراره جانشین نسل بعدی و لیدر پک جئون باشه. تنها برتریش برای این نیست چون با لیدر شدنش، کنترل غیرقابل باوری بر روی تمامی پک ها خواهد داشت. مشکلی وجود داره و اینه که اون هنوز جفتش رو پی...
[Completed] جونگ کوک تمام عمرش دنبال جفتش می گشت ولی هیچ وقت انتظارشو نداشت وقتی پشت چراغ قرمز داخل ولووی قرمزش نشسته اون امگای لعنتی با کت و شلوار سفید عروسیش توی ماشین بپره و داد بزنه "گاز بده!" ______________ -[با فکی قفل شده به چشم های معذب پسر کوچیک تر خیره شد. - گذاشتی... مارکت کنه...؟ شمرده شمرده و با صدای سردی...
Наш бразильский пляж и одурманивающая пина колада, что блестит на твоих губах, освещенных закатным солнцем Рио. playlist: https://vk.com/music/album/-161913467 visualization: визуализация в Pinterest: https://pin.it/6dwzgkG
بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν ωяιτєя: ƒαяαиακ gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞
- واقعا که یه امگای احمقی! - و تو از امگاهای باهوش و قوی خوشت میاد. مگه نه؟! - آره، همینطوره. چیزی که تو اصلا نیستی! - قسم میخورم یه روزی میفهمی هوش و قدرت واقعی اون چیزی نبوده که فکر میکردی. - منتظر اون روز میمونم. کاپل: کوکوی ژانر: امگاورس، فانتزی، اسمات، رمنس، امپرگ
یه هنرمند میتونه عاشق هنر بشه ... یه تماشاچی هم میتونه به هنر عشق بورزه ... کیم تهیونگ خیلی وقته که عاشق هنره ولی هیچوقت فکرشم نمیکرد که بتونه عاشق خالقش هم بشه ... نه وقتی که از قبل عاشق یکی دیگه بود ... [ 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚 : ᴋᴏᴏᴋᴠ / ᴠᴋᴏᴏᴋ , ʏᴏᴏɴᴍɪɴ ] [ 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , sᴍᴜᴛ, ᴀɴɢᴜsᴛ ] [ 𝙏𝙧𝙖𝙣𝙨𝙡𝙖𝙩𝙤𝙧 : En...
تهیونگ با دقت به جون دادن گرگی نگاه کرد که همراه با ضربان قلبش ، نفس هاش هم قطع شدن. سرش رو بالا گرفت و برای لحظه ای به ماه بالای سرش نگاه کرد . اون هم نوع خودش رو کشته بود ، اما خودش رو گناهکار نمیدونست ! اون گرگ عاری از هر معصومیتی، سزاوار مرگ بود . انگشتش رو به آرومی روی لبه ی تیز خنجرنقره ای که دستش بود کشید و...
پینات باتر، لقب تهیونگِ آلفایی بود که همیشهی خدا توسط یه عده گرگ خوشمزه، اینطور صدا زده میشد و به محض شنیدن این لقب، دندونهاش برای پاره کردن خرخرهی موجودات نمکریز دورش تیز میشد. هیچکس نمیدونست چی میتونست باعث بشه که آلفا با شنیدن لقب به اون بامزگی اینطور خشمگین بشه، به جز خودش که میدونست جفت حقیقیش، جئون جون...
_چی میشه اگه یه گل وسط میدون جنگ باشه کوکو؟ _وقتی دشمن حمله کرد له میشه _ولی چی میشه اگه همه اون گلو ببینن و بعد نخوان جنگ کنن؟ _الان حتی اگه یه کتاب قصه هم انقد راحت به جنگ روی کاغذاش پایان بده مردم نمیخرنش تهیونگ _ولی اگه تو داستان من گل بتونه جنگو پایان بده چی؟ 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒗 𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏
کیم تهیونگ،لیدر ترسناک گروه،در واقع یه اومگاست که پنهانش کرده!برای 3 سال اون هویتشو به عنوان یه آلفا به خاطر ابرو از طریق داروهای شیمیاییه خاص جعل کرد.وقتی که داروها دیگه اثری ندارن و هورمونا دارن بهش غلبه میکنن،آیا اون تسلیم غریزش میشه؟
𝐓𝐡𝐞 𝐓𝐫𝐚𝐩 تله 🔖|• بین آدمهایی که با ماسکهای روی صورتشون دور و اطرافش در حال رقص و شادی بودن داشت به دنبال شخصی بهنام کیمویکتور(تهیونگ) میگشت. مردی دورگه با چشمهای فریبنده و تیلههای آبی رنگ که قاچاقِ انسان انجام میداد! بازرس جئون قرار بود درآینده به عنوان یک پلیس مخفی به جای پسر عموی کیمویکتور وارد عم...
[Completed] "خیره به چشمای تخس تهیونگ که با اون خط چشم گربه ای انگار داشتند براش چاقوکشی می کردند عصبی لب زد: - این ازدواج اندازه مدارک مالکیتی که ازت دارم واقعیه کوچولو... اینچ به اینچت مال منه! سرشو نزدیک تر برد و درحالی که لب هاش موقع حرف زدن تقریبا لب های تهیونگ رو لمس می کردند غرید: - و این یعنی دست از پا خطا کن...
[کامل شده] 🤎هر دو عاشق بودند اما دور از هم، هر دو برای هم زندگی میکردند، اما بی هم. قلبهایشان به هم گره خورده بود و گویا هیچ چیز توان باز کردن این گره را نداشت اما توان دور کردنشان از هم را چرا. بعد از رفتنش تنها کسی که برایش مانده فرزند کوچکش بود اما حتی فرزندش هم آینهای بود از او. به بودن بی هم عادت کرده بودند،...
🏹🕊 کیم تهیونگ، پسر شیطون و تخسیه که هیچوقت فکر نمیکرد تندیس زنده ای برای وجود یه افسانه بشه. وقتی فهمید جنسیت ثانویه اش یه امگاست، تمام امپراطوری رو در شوک فرو برد. سالها بود که از امگاهای مرد چیزی به جز خاطره ای دور باقی نمونده بود. از طرفی پادشاه جئونی که بهترین هارو برای پسر عزیز و وظیفه شناسش میخواد، تصمیم میگی...
"دلیلی برای نگه داشتن رازت نمیبینم، چرا یه دلیل بهم نمیدی ؟" "هر کاری بگی...انجامش میدم" این جمله آخرین ریسمان برای نگه داشتن آبرویش بود. جانگکوک که انگار به جمله دلخواه رسیده بود به آرامی تکیه زد: " راستش فانتزی هات منو کنجکاو کرده..." حرفش را برید ولی اتصال نگاهشان قطع نشد و با صدای بم ادامه داد: "چرا با من انجام...
[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطهمون بهوجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته باشین داستان دو ورژنهست پس اگه ورژن جونگکوک تاپ و تهیونگ باتم نمیخونی...
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...