Select All
  • CREEPIN{ Z.M}
    19 3 1

    .اشتباهات تبدیل به درس میشن ...تبدیل به زخم میشن و اگر دوباره تکرار بشن میشکافن اشتباه لیام عاشق شدن بود و عذاب دادن همزمان خودش و معشوقش ، لیام از از دست دادن معشوقش میترسید ...اما چی میشه اگرترس هاش به واقعیت تبدیل بشن ؟ اون حالا نه خانوادش رو داره و نه دوستانش و مهمتر از همه اون دیگه کسی رو نداره که معشوقه صداش بز...

  • مادر دیگری
    8.3K 4 1

    به نظرش مامان داشتن تجربه ی جالبی بود اما مادرِ دیگری رو نمی خواست . یک مامان که تنها برای خودش باشه نه کسی که به اجبار با فرد دیگری تقسیمش کنه ! مخصوصا کله هویجیِ نُنُر و بچه ننه که یک لحظه هم از کنار مادرش جُم نمی خورد و مثل کَنه همه جا همراه زن بود . اصلا مادرِ دیگری که برای فرزندِ دیگری ، مادر نمیشد . از نظرش هر ک...

  • Guardian angel [Ziam]
    38K 7.3K 41

    [completed] و تنها چیزی که اون شب دید بالای سفید شیری بودند که در تضاد با موهای پرکلاغی اون پسر بود!

    Completed   Mature
  • The moon is calling
    139 62 7

    زین پسر شفابخشی که با جادوگرها بزرگ شده، متوجه می‌شه زندگی جادوگرها و هر نژاد دیگه‌ای تو خطره. اون به‌کمک دوست جادوگرش و ذهن‌خوانی که به‌تازگی باهاش آشنا شده، تصمیم می‌گیرن مانع نابودی نژادها بشن، اما تو این راه قدرت‌های بزرگی مقابلشون قرار دارن...

  • ENDLESS STORY
    218 66 7

    ❌️Ongoing❌️ A story of ZIAM It's just a never ending pain اين درد هيچ وقت تمومي نداره

  • The Vagrant
    8.8K 1.7K 20

    •●♤زین یه امگای تنهاست که خونه و پکی نداره و آوارست. هرچند وقت یه بار توی پکی میره و پنهانی مدتی اونجا میمونه همه چیز از وقتی شروع میشه که پاش به یه شهر بزرگ، محل زندگی یه پک متفاوت و خیلی قدرتمند، میرسه... اون به هیچ وجه خبر نداره که سرنوشتش قراره توی این شهر رقم بخوره!♤●• ♤روزنه‌ای به بوک: ○~•{تو یه نیمه شب سه‌ ناش...

  • COMMON HEART
    125 28 2

    بیشتر ما بار پدرانمون رو به دوش میکشیم لیام درحالی که ممکنه حتی ذره ایی لایق این درد‌ها نباشیم.

  • Forbidden chocolate(L.S)&(Z.M)
    2.7K 729 58

    تلاطم روح در آرامش تاریکی و روشناییه دریای سیاه افکارش او را به آنجا کشاند. مکانی که روزی روحش را نوازش میکرد مکانی که در تن از خنده های چمنزار و از شیطنت امواج باد لذت میرد؛ و از اندک آرامش ناشی از ابر های غوطه ور شده در آسمان .. آسمانی که حالا میزبان سکوت سنگین و نگاه غم انگیز ماه به خورشید بود... دگر انجا ارام...

    Completed  
  • INNOCENT CRIMINALS(Z.M STORY)
    153 45 6

    چهار سارق شکست خورده و یه وکیل که نیاز داره برنده ی این پرونده باشه

  • sour apple [Z.M]
    146K 23.6K 129

    [Complete] صداش پیچید که گفت: من حتی صدای نفساتو میشناسم چرا این موقع از شب بیداری بیب؟ خواب بد؟ جواب ندادم فقط دستمو محکم جلوی دهنم گرفتم و تا صدای هق هقم بلند نشه لیام دوباره گفت : تو جات توی بغل منه منم بدون تو خوابم نمیبره.... عزیزم برگرد... هرجایی که هستی خونه ی تو نیست.... برگرد خونه ت میشنوی زینی؟ من دوستت دارم...

    Completed  
  • NO LIMIT •|ziam|• COMPLETED
    686K 93.6K 122

    Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.

    Completed  
  • Depend On Him
    42.9K 6.9K 132

    {COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry

    Completed   Mature
  • .BLACK AND RED.
    333 107 6

    من سیاهم و تو سرخی لیام من تاریکی و تو نور سرخ درون قلب تاریکی هستی لیام _𝗕𝗟𝗔𝗖𝗞 𝗔𝗡𝗗 𝗥𝗘𝗗

  • just me, him & the moon ꗃ ziam.zustin ✓
    28.3K 3.6K 39

    "جایی که فقط من و ماهم، خدا هم اگه بخواد میتونه بیاد" #Ziam_Mayne

    Completed   Mature
  • Curse of the wolves
    3.3K 611 16

    سایه‌ی شوم نفرینی که آسایش رو از مردم بی گناه گرفته، به دست منو تو برداشته می‌شه. منو تویی که یک نگاه کوتاه به همدیگه انداختیم بدون اینکه بدونیم سرنوشت مارو برای همدیگه انتخاب کرده. Ziam story, Liam top Werewolves Fantasy تمام شده-

    Completed  
  • Dear diary
    1.8K 578 22

    خاطرات عزیز، همینجا تورو به پایان میرسونم. فکر نمیکنم هیچ خاطره بهتر یا بدتر از اون خاطراتی که قبلا توی این دفتر نوشتم برام ساخته بشه‌. بذار این پایانِ خاطراتِ مکتوبم باشه، همینقدر زیبا، همینقدر دردناک، همینقدر عاشقانه. Ziam story, Top/Bottom: No smut fanfiction Romance genre

    Completed  
  • Road Trip
    789 220 15

    ~Ziam Mayne short story بابا عادت داره هر اتفاقی رو به یه درس تبدیل کنه و به من زندگی کردن یاد بده. دوست داره از همه چیز یه نکته و دستور العمل در بیاره؛ اما اینکه بخاطر اولین شکست عشقیم منو به شهر نوجوونی هاش ببره و داستان اولین شکست عشقی خودشو برام بگه، یکم دور از ذهن بود.

    Completed  
  • ELPIS [hope]
    360 203 43

    _از معصومیت حرف میزدی +نه از پیروز بودن حرف میزدم لیام و تو یبار دیگه باختی این دنیا چیزی بیشتر از یک خرابه‌ نیست و من تو این خرابه تورو پیدا کردم

    Mature
  • LiKe A SirEn[Z.M]
    61 15 3

    پس زخمهایمان چه؟ از آنها نور وارد خواهد شد؟؟ نه، فکر کنم درستش این باشه از آنها خون جاری خواهد شد! یعنی توام درد کشیدی؟ یکم اولش و وسطش و بیشتر آخرش ولی آخرش دردش قشنگ بود چون توام اونجا بودی؛ درست کنارم تو خیلی زیبایی، نمیتونم مقاومت کنم نکن؛ با من بیا اما قراره کجا بریم؟؟ نمیدونم ولی مگه تا وقتی باهم باشیم فرقی هم م...

    Mature
  • Somniphobia~Kisses on christmas
    46 11 3

    لیام به معنای واقعی کلمه عاشق کریسمس بود . ولی اون یک بار شب کریسمس زین رو بوسید و کریسمس سال بعد بیدار شد . چه خبر شده بود ؟ ایده از گی سندروم ~

  • Departure [Z,M] (mperg)
    3.9K 893 26

    Departure [Z,M] Completed ■Mperg ■Short story ■Happy end Couple: Ziam (Liam top) Genre: mystery, romance, angst Description: زین مالیک دانشجوی رشته‌ی بیوشیمی بالینی، امپریال کالج لندن هست؛ یک شب چشمانش را روی صندلی‌های دانشگاه باز می‌کند. وقتی تلفن همراهش را از جیبش بیرون می‌آورد با چهارصد و خرده‌ای میسکال از طرف خا...

    Completed  
  • Bang Bang [ziam]
    1.8K 333 6

    [completed] این یه قصه عاشقانه نیست عشق خیلی وقته نابود شده درست وقتی که لبخندا و حرفای عاشقانت بوی دروغ گرفتن! ___ ziam fiction Zayn top. Short story

    Completed  
  • TAKE YOURSELF HOME
    1.5K 365 6

    Can you take me far away from here? Can you take me home? Ziam Mayne ⌲ Fan-Fiction By: sören Update: Ongoing

  • Paradox [z.m]
    201 24 2

    پارادوكسِ طلايي هاي ترسيده ي اون و امنيت و آرامش شكلاتي هاي اون يكي... نه... پارادوكس عشق اون و نفرت اون يكي... [زيام],[جنايي،معمايي] 🔞اسمات🔞

  • [ Home With You ➸ Z.M ]
    9.4K 1.8K 7

    اهمیتی نداشت که فردا مردم ، جنازش‌ رو روی ‌قبر‌ پیدا کنن و ‌بگن: " پسر بیچاره ... روی سنگ قبر شوهرش یخ زده . " - COMPLETED -

    Completed  
  • [ The Fault In Our Stars ➳ Z.M ]
    180K 28.3K 53

    لیام از طبقه ی پایین داشت صداش میکرد، اما زین نمیتونست نگاهش رو از ستاره های بالای سرش ، توی آسمون تیره جدا کنه .برای ساعتها بهشون خیره شده بود تا شاید بفهمه ستاره راهنماش چرا داره اشتباه میکنه؟ زین خیره شده بود تا بفهمه چرا عاشق برادرش شده! -این داستان محارم نیست- ❌-Warning: you may think it's an Incest love story bu...

    Completed  
  • Black dream
    7.4K 1.4K 10

    اولین بار که دیدمش، از نگاهش نور چکه می‌کرد! و ماه در قهوه‌ی چشم هایش شناور بود... و من یقین یافتم که «او» گونه‌ی انسانیِ ماه است.

    Completed  
  • Phase[Z.M]
    605 149 10

    نمی‌خواست صدایی بشنوه! نمی‌خواست چیزی ببینه! نمی‌خواست زنده باشه! هیچ... می‌خواست که هیچ باشه...

  • Together
    1.3K 341 32

    _زندگی غیر قابل پیش بینیه ولی من قول میدم باهم از پس همه چیز بر میایم.

  • Written by heart
    393 151 13

    دور بودن از تو؟بهم اعتماد کن مرد،خود جهنمه

    Completed