in my life
"توجه توجه" این فیک در حال ادیته پس لطفا زمانی که ادیتش کامل شد بخونیدش Completed هیچ وقت فکرشو نمیکردم..هیچوقت فکرشو نمیکردم که عاشق بشم لااقل نه بعد یون هی..ولی شدم!عاشق شدم!ولی نه عاشق هر کسی...
"توجه توجه" این فیک در حال ادیته پس لطفا زمانی که ادیتش کامل شد بخونیدش Completed هیچ وقت فکرشو نمیکردم..هیچوقت فکرشو نمیکردم که عاشق بشم لااقل نه بعد یون هی..ولی شدم!عاشق شدم!ولی نه عاشق هر کسی...
تو دنیایی که هایبرید ها رو به عنوان خدمتکار می فروشن اما همه می دونن مقصد اصلیِ فروش هیبرید ها برده ی جنسی شدن هست... و قانونی وجود داره که اگه هایبریدها فرار کنند صاحبان شون می تونن اون ها و کسی که بهشون کمک کرده رو بکشن... چه اتفاقی میوفته اگه یه هایبرید گربه فرار کنه!؟ و چه اتفاقی میوفته اگه با کسی رو به رو بشه که...
#1 Hhighranking in cute " خرید و فروش هیبرید ها غیرقانونیه... چانیول تو زندگیش تصمیم میگیره یکبار تخلف کنه و هیبرید بخره و هیچ وقت فکرشو نمی کرد.. که تبدیل به زیباترین جرم زندگیش بشه.. کیتن کیوت من... " کاپل: چانبک و دیگر کاپل ها... ژانر: ددی کینگ/ فانتزی/ کیوت / اسمات/فلاف (+18)
_گفتی نامرئی؟ _اره...نامرئی _مطمئنی فقط خواب نبوده؟ _نه.....اونا رو میبینم....توی بیداری ولی خب....برای شما نامرئین! وقتی جونگ کوک، یک پسر 21 ساله اهل بوسان برای کالج به سئول میره و اتفاقات عجیبی براش رخ میده. _واقعا نامید کنندست که کسی حرفات رو باور نکنه.....مگه نه جونگ کوک؟ __________________________
بلاخره قلدر و دردسرساز مدرسه غیبش زد و دوست پسرش وارد اون مدرسه شد Couple : sope _ namjin Genre: Competition _ School _ Romance _ Angst Don't have eny smut Up days: Tuesday Read with a cup of coffee^^
با غرش بلندی که کرد سر هر دو پسر هول زده سمتش چرخیدو جونگکوک با دیدن پسر مو طلایی که با چشمای خمار آبی لرزون، بهش خیره شده بود اونجا بود که حس کرد تیری به قلبش خورده و به آخر خط رسیده.... اون چطور تونسته بود همچین کاریو بکنه؟ با خشم و ناراحتی شدیدی که توی قلبش حس میکرد به چشم های ترسیده امگاش نگاه کرد،امگایی که حا...
[به من نگاه نکن] -:میشه انقدر بهم زل نزنی؟ تهیونگ: خب متاسفم چون باید بگم نمیشه ، تو زیادی خوشگلی. جونگ کوک پسر ساکت دانشگاه که خیلیا روش کراش دارن و منظور از خیلیا ، تهیونگی که هر روز نگاهش میکنه هم هست. _____ Couple:VKOOK
_ من یه پدر مجردم _ دوستت دارم _ من یه دختر 3 ساله دارم... _ دوستت دارم _ من فقط باری سنگین روی شونه هاتم.... _ دوستت دارم پتال....و هیچ اهميتي به این ها نمیدم ↴ేخلاصه چیزی درباره اثر پروانه ای میدونید؟ میگن حتی بال زدن یک پروانه هم میتونه روند جهان رو تغییر بده. یونگی با تک تک وجودش به این قانون باور داشت. اگه...
[ آپ متوقف شده ] من کیم تهیونگم ... یه امگای مغلوب بدبخت 🥲😫 که همه آلفاها از چپ و راست بهش خیانت میکنن 🤬😤 و خب ... اصل ماجرا اصلا این نیست پس وقتتون و نمیگیرم و میرم سر اصل مطلب داستان بگایی زندگی من از اونجایی شروع شد که یه شب که تا خرخره مست بودم با یه آلفا خوابیدم 💦🔞 خب همه چیز عادی بود تا اینکه چهار هفته...
「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که میشد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیمالجثه بود. میتونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطرهای اشک از گوشه چشمهاش پر کشید و به سمت چونه...
[Completed] کیم تهیونگ و جئون جونگکوک ازدواج کردن... اما اونا دو ساله که همدیگرو ندیدن...اونا فقط یکبار تو کل زندگیشون همو دیدن و اونم روز عروسیشون بوده ولی به همدیگه با دقت نگاه نکردن جونگکوک اسم شوهرش رو میدونه...چون این اسمیه که همه جا به عنوان سرپرست قانونیش ثبت شده ولی تهیونگ، اون حتی اسم همسرشم نمیدونه... تهیو...
🔺کامل شده🔻یونگی بعد مرگ پدرش به روستایی که پدربزرگش زندگی میکنه میره و اونجا با جیمین که یکی از اهالی اون روستاس و آرزوی آیدل شدن رو داره آشنا میشه... .. 💬 اسم فیکشن: koi no yokan ♥️کاپل اصلی:یونمین ♦️کاپل فرعی :ویکوک ♠️ژانر:رومنس،درام،فلاف
↜ مین یونگی نفرینشدهست؛ هرکس که باهاش ارتباط چشمی بگیره دیگه دوستش نخواهد داشت و هوسوک، نابیناست. ₊ ⊹ Original Writer @hopespiration on Ao3
ملاقات تصادفی خواننده ی مشهور، مین یونگی، با پارک جیمین، پسر نابینایی که توی تنهایی سردش دست و پا میزنه، آینده ی این دو نفر رو بهم پیوند میزنه. برای یونگی، جیمین پسری با جثه ی ظریف، صدای زیبا، پوست شیری رنگ و صورتی دوست داشتنیه که علارغم مشکلاتش، به خوبی از پس زندگی براومده. پسری که هیچ طعم خاصی نداره اما به شدت شیری...
چی میشه اگه جیمین امگای باردار که تا حالا با کسیم نبوده از طرف الفاش هرزه خطاب شه و بعد یه شب جیمین از خونه الفا بزنه بیرون دردش بگیره و با یه الفا اشنا شه که بدون انتظاری حاضر به مراقب از اون و بچش بشه... . . . Kapel: Yoonmin , Jinmin , Vkook , Hopji Genre: OmegaWarse , Everyday , mpreg , Smut , drama
یه روزی اون موقع هایی که هیونگی نبود به آسمون پنبه ای نگاه کردم و با خودم گفتم زندگی قراره چطوری پیش بره ؟و الان..." نگاهی به سوییتی زیباش انداخت و ادامه داد: میدونی حداقل مطمئنم که همراه خوبی رو کنارم دارم..." از طرف یه خرگوش بازیگوش! ..... کیم تهیونگ معروف ترین شیرینی پز کره هست و حالا تصمیم گرفته تا توی دانشگاه آشپ...
『 نون خـامهای مـن 』 | •Yoonmin | •completed✔ | •mpreg ,fun ,fluf ,omegaverse ,smut اون به مثال حکم نون خامهای رو داشت برای پدرش اما در نظر اون یکی پدرش، یه شیطان که برای گول زدن همسرش خودشو داخل زندگیشون جا داده بود.
🌈🦄- ددی؟ میدونستی تو یونیکورن منی؟ جانگکوک با چشمایی بیرون زده به پسر روبهروش نگاه میکنه. - ها؟ من؟ دقیقا منظورت منم تهیونگ؟ احیاناً حرفت و برعکس نگفتی کیتن؟ تهیونگ روی خزای گربهاش دست کشید و نچی کرد. - منظورم دقیقا خود خودت بودی ددی کوک. جانگکوک با کنجکاوی پشت میزش نشست و دست به سینه شد. - خب حالا چرا من یونیکو...
با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...
ᴄᴏᴜᴘʟᴇ ፧ TaeKookGi ─ ̶ ɢᴇɴʀᴇ ፧ Smut, Threesome, Romance, School Life یونگی دانش آموز جدید مدرسه است. بچه های توی مدرسه شروع میکنن به قلدری کردن براش، چون یونگی شخصیتی زنانه، معصوم و خجالتی داره. ولی چی میشه اگه یونگی توجه دوتا معلم، تو مدرسه رو جلب کنه؟
قهرمان من🍸 زوج اصلی: یونمین زوج فرعی: نامجین ژانر: عاشقانه _ امپرگ _ اسمات _ گی _ درام اون قهرمان زندگی جیمین بود اون مرد شونه تمام گریه های پسر کوچکتر بود آغوش تمام ناراحتی هاش و دیواری مقابل نگرانی هاش
🏹🕊 کیم تهیونگ، پسر شیطون و تخسیه که هیچوقت فکر نمیکرد تندیس زنده ای برای وجود یه افسانه بشه. وقتی فهمید جنسیت ثانویه اش یه امگاست، تمام امپراطوری رو در شوک فرو برد. سالها بود که از امگاهای مرد چیزی به جز خاطره ای دور باقی نمونده بود. از طرفی پادشاه جئونی که بهترین هارو برای پسر عزیز و وظیفه شناسش میخواد، تصمیم میگی...
عروسک🍸 زوج اصلی : کوکوی ...... یونمین ژانر: عاشقانه درام امپرگ یه داستان کلیشهای یه مافیای بی رحم و هوسباز که به کسی نمیبازه یه پسر خوشگل و گستاخ که طعمه نگاه های هوس انگیز میشه ولی قرار نیست آروم و مطیع باشه اما........ یه راز بزرگ داره این راز و این مافیا بی رحم برملا میکنه این داستان، داستان یه عروسک فروشه که...
Multi shot Couple: Vkook Gener: Omegavers, romance, angst, criminal, smut شما تا حالا امگای تاپ دیدین؟! بیاین تا بهتون نشون بدم کیمتهیونگ وحشی ترین زندانی زندان مرکزی سئول چطوری همهی تصورات شما رو از یک امگا زیر سوال میبره!...
•| تو مال منی |• ▪︎namjin دستش رو کنار صورتش گذاشت و گونش رو نوازش کرد ... اما با چیزی که گفت دستش روی گونش خشک شد پسر کوچیک تر آروم و با سرد ترین حالت ممکن گفت - ازت ... متنفرم ▪︎kookv - تهیونگا ... لطفا ... کنارم بمون ... من همه چیزو درست میکنم ... لطفا +همه چیز تموم شده جونگ کوک ... لطفا برو ... ▪︎yoonmin +هی گر...
داستان درباره پسری 20ساله به اسم پارک جیمینه که پدرش را در یک تصادف از دست می ده و مادرش هم زمین گیر میشه. در این شرایطِ سخت، مین یونگی رئیس جیمین به او کمک زیادی می کنه. اما جیمین به شدت از مین یونگی نفرت داره و هر وقت با یونگی رو به رو می شه یه دعوا پیش میاد. ژانر :رمنس ، اسمات ، درام ،هپی اند ، امپرگ ،و.......ِ... ...
COMPLETE ⭕ هشدار ⭕ این فیک دارای صحنه های خشن از جمله: BDSM( ارباب و برده ای) است و برای سنین کم یا کسانی که تحمل ندارند، پیشنهاد نمی شود. خلاصه : تهیونگ برای نجات جون تنها کسی که تو این دنیا داره یعنی برادرش جیمین مجبور میشه واسه یه شب برده جنسی جئون جانگ کوک ارباب سادیسمی بشه. ولی مطمئنن اگر میدونست راه برگشتی...
🥀 زندگی یه بازی پیچیدست ، بازی که هر لحظه امکان برد و باخت توش وجود داره و حتی به جانگ کوک پسر بچه ای که به امید فرار از قلدرای توی مدرسه یا پیدا کردن اینده روشن تر از خونه دور شده رحم نمیکنه . 🔪 تو این دنیای سیاه که هر کس با هیولای درون خودش برای ادمای دیگه دندون تیز کرده چه بلایی سر یه پسر بی پناه میاد که گرگ تقد...
اسپرم لعنتی🍸 کاپل ها:کوکوی، یونمین، نامجین ژانر:خون آشام خشن امپرگ اسمات _جونگ کوک با چشمانی که از خشم سرخ شده بود به مراسم ازدواج نگاه میکرد با خشم غرید:به چه جراتی با بچه من تو شکمش داره ازدواج میکنه وضعیت: پایان یافته
↴ేخلاصه اون فقط یه دوستپسر میخواست ولی یه گربه بداخلاقِ سیاه گیرش اومد! ~*داستانی جهت ساخت حس خوب و اکلیلی*~ (پارت ها کوتاهه) •▪︎•▪︎•▪︎•▪︎•▪︎•▪︎• 🐱ే نام ⪼『گربهِ سیاه -- Black cat』 🐈ే کاپل ⪼ یونمین 📒ే ژانر ⪼ توییت، فلاف، شاید کمدی، تخیلی، هپی اند ✏️ే نویسنده ⪼ بلو رایتر 🔔ే وضعيت ⪼ پایان یافته