Select All
  • Fated To Be Yours🥂🌌
    520K 111K 57

    [کامل شده] FICTION : مقدر شده که مال تو باشم COUPLE : چانبک ، سولی GENRE : فلاف ، امگاورس ، رومنس ، اسمات AUTHOR : #صفید NC+18🔞 STORY IS ABOUT : بکهیون یه مدیر جدیه که بیشتر از هرچیزی از اینکه به خاطر امگا بودن افراد به قابلیت هاشون بی توجهی بشه بدش میاد. حالا چی میشه که یهو سر و کله ی پارک چانیول به عنو...

    Completed   Mature
  • ||𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧||
    165K 21.3K 34

    امپراطور جئون جونگکوک به لونا خودش کیم تهیونگ علاقه ای نداره لونا که دیگه نمیتونه این شرایط رو تحمل کنه تصمیم میگیره بدنش برای همیشه ترک کنه چی میشه اگر همزادش در دنیا دیگه کیم تهیونگ رییس قوی و قدرتمند کمپانی VBLوقتی از خواب پامیشه قیافه خودش رو تو آینه ببینه ولی تو بدن ظریف و زیبا لونا باشه ... قسمتی از داستان : نی...

  • گرداب گناه
    123K 14.3K 28

    من درون گرداب گناهی افتادم که عشق تو رو برام ممنوع می‌دونست... باید به خودم و قلبم می‌فهموندم که اجازه نداره تو رو بپرسته و به کسی که همسر داره، عشق بورزه. اما اون گرداب که بوی تو رو می‌داد، من رو داخل تاریکی خودش کشید و تبدیلم کرد به شیطانی که وجود تو رو می‌خواست... به هر قیمتی! ๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑ اسم: گرداب گن...

    Completed  
  • words
    31.8K 6.3K 20

    تا ابد که نمی تونی فرار کنی .. می تونی؟

    Completed  
  • The Bodyguard (‌کامل شده)
    143K 26.7K 51

    فن فیکشن "بادیگارد" 🍷•• Name: The Bodyguard 🍷•• Couple: Chanbaek (Main), Kaisoo, Hunhan, Sulay & Xiuchen 🍷•• Genre: Romance, Dram, Action, Nc+21 🍷•• Writer: Cclay 🍷•• Translator: Sezuall #Completed خلاصه داستان: بیون بکهیون، عضو گروه محبوب CBX بخاطر شیطنت هاش همیشه برای بقیه دردسر درست میکنه... اما فقط تا زمان...

    Completed  
  • 🔱Fate Number Four🔆
    99.4K 12.1K 15

    داستان این فیک در مورد بکهیون بدشانسیه که در اثر خوردن یک نوشیدنیِ طلسم شده دچار یک دردسر بزرگ میشه . کاراکترهای این فیک در نقش خودشون و عضو گروه اکسو هستن . اسمش از رو از روی اسم آلبوم یکی از گروههای مورد علاقه م وینر برداشتم و از اونجایی که شماره بکهیون هم چهاره فکر کردم بد نمیشه این عدد که در کره یک عدد نحس به شم...

    Completed  
  • Goddess of the Moon
    53.4K 9.1K 65

    (کامل شده) الهه ی ماه جونمیون کسیه که تمام عمرش رو تو تنهایی سپری کرده و به اجبار مجبور میشه زمانی که فقط 17 سالشه وارد قلمروی آتش بشه. و داستان زمانی شروع میشه که پسری از قبیله ی آب مجبور میشه برای خوشبختیش بجنگه.توی دنیایی که بیشترش رو پارک چانیول اداره میکنه و از قضا جنگ قدرت شدیدی هم بین اون و پدر جونمیون در جریا...

    Completed  
  • Wonderwall
    34.2K 9.3K 98

    𖦹 ݈݇-𖢖⃟💸ᴡᴏɴᴅᴇʀᴡᴀʟʟ ༆꯭ ‌᷍❖‌✨ ڪسی که تا به خودت میای می‌بینی تمام مدت داشتی بهش فکر می‌کردی...شخصی که کاملا شیفتشی... زندگی با نفس کشیدن شروع میشه...یک نفس دردناک که نوزادی که حتی دنیا رو ندیده رو وادار به گریه کردن می‌کنه ولی هیچ‌کس این لحظه رو به یاد نداره...شاید برای همین که همه به قهرمان‌ها و خوب شدن روزها...تموم...

    Completed   Mature
  • ᥫ᭡Tag You're It
    86.1K 19.8K 40

    [تمام شده] بکهیون مدیر یه مهدکودکه که همیشه از پشت پنجره‌ی اتاقش به بیرون زل میزنه تا بتونه پارک چانیولی که اومده دنبال پسرش و دید بزنه و مدام این سوال توی سرشه که چجوری میتونه یه روز جزو اون خانواده‌ی دو نفره باشه؟ آیا قراره براش آسون باشه؟ نویسنده ❥៚ کروعلا کاپل ❥៚چانبک ژانر ❥៚رومنس، روزمره، فلاف، درام، اسمات

    Completed   Mature
  • The Dupe (Completed)
    92.6K 24.8K 20

    بکهیون یه شرط مسخره با دوستاش گذاشته. اون باید احمق ترین دانشجوی دانشگاه رو اغفال کنه و ازش فیلم بگیره. یا شایدم اون به اشتباه فکر می کنه پارک چانیول احمق ترین دانشجوی دانشگاهه؟ #فلاف #هپی_اند #چانبک

    Completed  
  • [ℭ𝔬𝔪𝔭𝔩𝔢𝔱𝔢𝔡] ༄𝓐𝓰𝓪𝓲𝓷࿐
    60.9K 12K 35

    🔮Couples: Chanbaek▪️Hunhan (side)▪️Kaisoo (side) 🔮Genre: Mystery▪️Romance▪️Mpreg▪️Smut 🔮Author: Evin 🔮Description: بیون بکهیون با وجود مخالفت‌های شدید پدرش، جناب بیون بزرگ، به دنبال رویاش میره تا توی آمریکا پزشک بشه. و حالا هشت سال از اون زمان گذشته تا برای دیدن مادرش، به خاک کشورش برگرده؛ اما این تازه شروع همه چی...

    Completed  
  • 𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐫𝐨𝐤𝐞𝐫 | KOOKV
    980K 121K 49

    [Completed] "خیره به چشمای تخس تهیونگ که با اون خط چشم گربه ای انگار داشتند براش چاقوکشی می کردند عصبی لب زد: - این ازدواج اندازه مدارک مالکیتی که ازت دارم واقعیه کوچولو... اینچ به اینچت مال منه! سرشو نزدیک تر برد و درحالی که لب هاش موقع حرف زدن تقریبا لب های تهیونگ رو لمس می کردند غرید: - و این یعنی دست از پا خطا کن...

    Completed  
  • 📛[𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐒𝐡𝐨𝐫𝐭 𝐒𝐭𝐨𝐫𝐢𝐞𝐬]📛
    133K 12.9K 16

    🔹️داستان های کوتاه از کاپل کوکوی🔹️ ⚠️رده سنی: +18⚠️ :::::::: 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫 DO NOT COPY THIS WORK🚫

  • 𝐂𝐫𝐚𝐳𝐲 𝐃𝐨𝐥𝐥 | KOOKV
    139K 22.4K 19

    [Completed] با اطمینان بدن تهیونگ رو محکم به خودش فشرد و عطر تنشو رو نفس کشید. نباید می ذاشت تهیونگ رازشو بفهمه و ترکش کنه. آره. این هرگز قرار نبود بفهمه. هرگز. 𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒 : 𝐾𝑜𝑜𝑘𝑣, 𝐾𝑜𝑜𝑚𝑖𝑛 𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒🤍, 𝑆𝑚𝑢𝑡+𝟏𝟖🚫, 𝑆𝑐𝑖𝑓𝑖💥 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫DO NOT COPY THIS WORK🚫

    Completed  
  • 𝐕'𝐬 𝐂𝐚𝐦𝐩 𝐟𝐨𝐫 𝐏𝐞𝐜𝐮𝐥𝐢𝐚𝐫 𝐀𝐬𝐚𝐬𝐬𝐢𝐧𝐬 | VKOOK
    160K 29.8K 32

    - تو بوسه اول منو دزدیدی .فکر نمی کنی باید مسئولیتشو قبول کنی؟ + جداً؟ تو بیشتر از دو هزار سالته و انتظار داری باور کنم من بوسه اولتو دزدیدم؟ - چی می تونم بگم؟ من آدم سنتی ام. منتظر پرنسس سوار بر اسب سفیدم بودم... ولی یه شاهزاده از آب در اومد. نه که مشکلی داشته باشم... 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌, 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏, 𝒀𝒐𝒐𝒏�...

    Completed   Mature
  • 𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺 | KOOKV
    545K 79.4K 32

    [Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید‌. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوض...

    Completed   Mature
  • 𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 | 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩
    50.2K 9.6K 16

    - نمی تونی بری. این پایان بحثه. تهیونگ حس عجیبی داشت، انگشتاش مور مور می شدند و شکمش یه حالی بود. ولی خودشو جمع کرد و خیره به اون چشم ها با لحن محکمی گفت: - این کارو نکن. نمی دونی چقدر می تونم دیوونه باشم. زندگیتو جهنم می کنم. جونگ کوک لبخندی زد، ولی فاقد شوخ طبعی بود. - اگر تو دیوونه ای، من از تو دیوونه ترم. صداش تیز...

    Mature
  • 𝗠𝗿 𝗦𝘁𝗮𝗹𝗸𝗲𝗿 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
    155K 26.4K 22

    [Completed] کیم تهیونگ سه مشکل اصلی توی زندگیش داشت. اول این که دو تا قاتل سریالی داشت که باید گیر می انداخت. دوم، یه استاکر لعنتی داشت. سومین مشکل این بود که شک می کرد رئیس جئون جونگ کوک دلیل هر دو مشکل باشه. ------------ [- نظرت راجب یه قهوه چیه؟ مرد رو به روش با خوش اخلاقی پرسید و تهیونگ لب هاشو محکم به هم فشرد. ...

    Completed   Mature
  • 𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸
    100K 21K 56

    🦋عنوان: نخ قرمز سرنوشت 🦋ژانر: فانتزی، سوپرنچرال( تلفیقی از دنیای امگاورس، ومپایری، هایبردی)، انگست، رمنس، اسمات، کمی خشن 🦋کاپل ها: چانبک.....کای و سهون....کایهون یا سکای بودنش در طول داستان مشخص میشه...ورس نیست... 🦋خلاصه: مثل تمام اُمگاهای پروانه‌ای با یه طرح نصفه ققنوس روی کمرش به دنیا اومد...طبق رسم هالونیا قرا...

    Mature
  • 🏰YEOL KINGDOM🏰
    45.4K 9.9K 21

    بعد از مرگ شاه ادموند حکومت به تنها پسرش یعنی چانیول رسید. شاهزاده‌ای هوسران که باعث نا امیدی درباریان شده بود و همگان کار سرزمینشون رو تمام شده می‌دیدند. اما با رسیدن هدیه‌ی ویژه‌ و ارزشمندی به اون ورق چرخید و همگی تونستند روی دیگر شاهزاده رو هم ببینند ... روی تاریک شاهزاده که فقط هدیه‌ی گرانبهاش میتونست در اون تاریک...

    Completed  
  • Livid Heart🖤🚬 | Vkook
    231K 25.7K 47

    [Completed] [تمام شده] 𓄸 Name: Livid Heart | قلب کبود 𓄸 Genre: Smut, romance, mafia⛓️🚫 𓄸 Main Couple: Vkook 𓄸 Age category: +21⛔ 𓄸 Writer: Jisog 𓄸 Update: Weekly on Wednesday🚬 _____🖤_____ "رد دات" جایی که عشق و خطر به هم می‌رسن! جئون جونگ‌کوک، یک خلافکار خرده‌پا با زندگی...

    Completed  
  • 🔞گروگان Hostage🔞
    18.1K 2.9K 40

    سهون یکی از خطرناکترین رئیس باند مواد مخدر و چانیول همکارو مثل برادرش! اونا تو مسیری قدم برداشتن که دیگه راهی برای برگشت ندارن.... °°°°°°° _من یه پسر ۱۸ ساله تنها بودم... هیشکیو نداشتم،تنها کسایی که داشتم دردا و کینه هایی بود که بزرگ شدنو بزرگ شدن... تا اینکه الان این شدم... اوه سهونی که هیشکی جرأت نمیکنه حتی بهش نگا...

    Completed   Mature
  • "Metanoia" [Complete]
    11.9K 3K 46

    •¬‌کاپل: کایسو | چانبک •¬‌ژانر: گرگینه ای | ماوراطبیعی | انگست | اسمات •¬‌خلاصه: همه چیز جمع شده بود توی یه رستوران قدیمی که مشتریای ثابت خودش رو داشت و بیشتر اوقات خلوت بود. یه رستوران که به وسیله افراد عجیبی گردونده میشد که فقط به ظاهر میتونستن کنار هم دووم بیارن، چون باطنا هیچکدوم از رازهایی که تو سینه هاشون پنهان...

    Completed  
  • My Silver Wolf
    12.1K 3.3K 21

    ♧نام: گرگ نقره ایِ من ♤ژانر: رومنس، امگاورس، ناتوانی جسمی، اسمات ♧کاپل: سکای ، چانکای ♤. تمامِ سهم من از دنیا، یه گرگ نقره ایه.. زیاد نمیبینمش فقط.. شب های ماه کامل توی جنگل زیر بیدمجنون بزرگی که خیلی وقته شده پناهگاهمون..!

  • Unpretty Romance[ ChanBaek ]
    2.9M 204K 60

    ChanBaek Romance in Unpretty Life ( side couple - KaiHun )

    Completed   Mature
  • This Is Me
    10.8K 3.1K 34

    روزهای اولی که دیده بودمش مطمعن بودم از کاری که دارم انجام میدم از راهی که میرم قبل از شناختنش همه چیز واضح و برنامه ریزی شده و درست به نظر میرسید درست مثل چیزی که دوست داشتم باشه... اما دنیای من بعد از اون... طوری تغییر کرد که دیگه حتی نمیدونم شخصیتی که این همه تلاش کردم تا طوری که میخوام بسازمش رو... هنوز هم دوست...

    Mature
  • PINK SIN
    34.1K 7.2K 42

    عنوان فیک:گناه صورتی _pink sin کاپل ها:چانبک_هونهان ژانر: رمنس_اسمات_ددی کینگ_ فلاف نویسنده: نیهان خلاصه چانبک: زندگی بکهیون درست از روزی بهم ریخت که دکتر پارک چانیول، با مادرش ازدواج کرد. مرد ۳۶ ساله مرموزی که بکهیون ازش متنفر بود. اما چی میشه اگه این تنفر به احساس ممنوعه‌ای تبدیل بشه که ریشش به بیست سال پیش برمیگرد...

    Mature
  • The Faults in Byun Baekhyun (Persian Ver.)
    48.5K 5.5K 17

    چانيول و بكهيون تا سر حد مرگ از هم متنفرن. شروعِ سال تحصيلى جديد توى كالجه و چانيول خدا خدا ميكنه امسال رو به خير بگذرونه، و يجورايى هم تهِ دلش اميدواره بتونه به يه پسر خاص كه مدتِ زيادى روش كراش داشته، نزديك بشه. چيزى كه چانيول بيشتر از هرچيزى تو دنيا اميدواره اتفاق نيوفته اينه كه با بيون بكهيون لعنتى هم اتاقى بشه! ه...

  • GOD IN DISGUISE | Vkook
    155K 16.8K 63

    Disguise ⛓🥀 جونگکوک، وارث گروهِ جئون. کسی که به اجبار پدربزرگش باید سر قرار‌های از پیش تعیین شده می‌رفت تا با ازدواجش بتونه به دنبال خودش وارث جدیدی بیاره! اما همه چیز وقتی بهم خورد که برای فرار از این ازدواج به دروغ گفت: "من گِــــی ام!" و حالا تهیونگ، پسر سرد و بی‌احساسی که اتفاقی توی رستوران باهاش دعوا کرد، کسی ب...

  • 𝗥𝘂𝗻𝗮𝘄𝗮𝘆 𝗕𝗿𝗶𝗱𝗲 | KOOKV
    709K 98.1K 31

    [Completed] جونگ کوک تمام عمرش دنبال جفتش می گشت ولی هیچ وقت انتظارشو نداشت وقتی پشت چراغ قرمز داخل ولووی قرمزش نشسته اون امگای لعنتی با کت و شلوار سفید عروسیش توی ماشین بپره و داد بزنه "گاز بده!" ______________ -[با فکی قفل شده به چشم های معذب پسر کوچیک تر خیره شد. - گذاشتی... مارکت کنه...؟ شمرده شمرده و با صدای سردی...

    Completed