مین یونگی از خیلی چیزها توی زندگیش مطمئن نیست. در واقع زندگی جوری باهاش تا کرده که به اجبار، باورش به خیلی چیزها رو از دست بده.. شب‌هاش رو، روی پشت بومی پر ستاره صبح میکنه و روز‌هاش با دویدن به دنبال آینده‌ای نامعلوم سپری میشه.. آینده‌ای که مرد، اون رو متعلق به خودش نمی‌دونه و لا به لای تمام ناباور‌ی‌هاش، عمیقاً به...
دوستت دارم و به انتظارت خواهم نشست تا زمانی که گلبرگ ها پژمرده شوند... ****** 1.Runaway boy (Sope- Two part) 2.Jaguar (Vhope)
هوسوک گیج، بهت زده و سردرگم بود. گویا توی مسیرِ مارپیچ‌وار و تکراری‌ای که از ابتدا به انتهاش رو بارها و بارها طی کرده بود، یک‌هو میان‌بری پیدا شده بود که شاید می‌شد راه فرار رو لابه‌لای پیچ و خم‌اش پیدا کرد. میان‌بری که نگاهِ تیره و در عین حال نرم یونگی بهش تقدیم می‌کرد و مرد برای پذیرفتنش مردد بود. نمیدونست چه اتفاق...
اگه یونگی دیگه نمی‌خواست برای رابطه‌اشون مثل قبل وقت بزاره، اگه همه چیز تغییر کرده بود، اگه دیوارهایی از جنس بی‌تفاوتی میون‌اشون شکل گرفته بود؛ هوسوک همه‌اشون رو درک می‌کرد. مثل پسربچه‌ای حرف گوش کن، سرجای خودش می‌ایستاد و اجازه می‌داد هیونگ موردعلاقه‌اش هرچه‌قدر که می‌خواد ازش دور شه. ______________ ~دوست، یا دوست پس...
پروانه ها نمیتونن بال هاشون رو ببینن بخاطر همینم هیچ وقت نمیفهمن چقدر زیبان ولی بقیه میدونن آدمها هم همینطورین جانگ هوسوک پروانه من بود This story belongs to :@byekittyy پروانه کاپل:یونسوک(سپ) ترجمه شده ژانر:رمنس،انگست
یونگی مخالف ورود هوسوک به باندشون بود اما وقتی پدرش مخالفتش رو نادیده گرفت و اون پسر رو وارد باند کرد برای یونگی چاره ای نذاشت جز اینکه به روش خودش با اون پسر تسویه حساب کنه. ******* -اینجا چه غلطی می کنی؟ چی از این دنیا می دونی که قبول کردی عضوی از این باند بشی؟ -م..مم...من..ممن... -ت..ت..تو چی؟ واسم مهم نیست چرا اوم...
«تنها چیز خوبی که تو این دنیا برام مونده اونه،لعنت به من اگه بزارم ازم بگیریش.» یا بنگتن یکی از معدود گروه های باقی مونده از انسان هان. گروه‌های دیگه ای از انسان‌ها هم هستن که سعی دارن خودشون رو با شرایط وفق بدن ، تا اینکه یک گروه فرضیه ای دارن که فکر میکنن راه حل رو پیدا کردن. ...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] -میدونی چند هزار سال منتظر بودم تو متولد بشی؟! انتظار کشیدن برای من خیلی سخته و از دست دادنت برام سخت تر فکر از دست دادنت باعث میشه بخوام هر روز بمیرم و زنده بشم...🖤🖇 • کاپل اصلی: سپ (یونگی تاپ) کاپل فرعی: نامجین، ویکوک ژانر: فانتزی، درام، انگست، اسمات، رمنس • فیک تموم شده اما هنوز پذیرای ووت و...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] -توی اون شب من یه تیکه از تمام وجودمو از دست دادم! من سال ها با فکر اینکه اون رو از دست دادم زندگی کردم من سال ها عذاب کشیدم بهم نگو تو نمیدونی عذاب کشیدن یعنی چی...❤⚔ • کاپل اصلی: سپ (یونگی تاپ) کاپل فرعی: نامکوک ژانر: تاریخی، رمنس، درام، اسمات • فیک تموم شده اما هنوز پذیرای ووت و کامنت هاتون هست...
rebecca: sope وانشات از سپ با چاشنی های متفاوت♡ خوشحال میشم بخونید و ووت بدین، به داستان دیگه اکانتم هم سر بزنین♡
کاپل: سپ.(یونگی تاپ) تموم شده؟! ژانر: امپرگ، روزمره، کمدی، فلاف، مدیکال(پزشکی) تیکه ای از داستان: +این که تو جای من بیای هوجین، مثل این میمونه که بگی من حامله شدم! درست احتمالش صفره!! خب هوسوک نمیدونست همین الانم اون احتمال صفر که نیست هیچ، صده!!!!!! 🔴🔴داستان کمدیه، پس اگه مشکل دارین با چیزای خنده دار، کلا باز نکنی...
آبی نشونی از غم بود، ارکیده نشونی از عشق. یونگی ارکیده‌ی آبی‌ای بود که هوسوک حاضر بود غمش رو به جون بخره و عشق رو پیشکشش کنه. یا جایی که هوسوک تهیه‌کننده برنامه‌های تلویزیونی و دلباخته‌ی شاعری شده که به عمد نادیده‌اش میگیره. ֶ𐙚 کاپل: سپ، هوپگی، ویمین. ֶ𐙚 ژانر: روزمره، عاشقانه، کمی انگست. ֶ𐙚 پایان: شاد.
"...می گفت یه آدم خوبِ عوضی اولین سیگارو دستش داده.هیچوقت نفهمیدم اون ادم اونقدر خوب بود که حتی با وجود عوضی بازیش نمی تونست به خوبیش اشاره نکنه یا اونقدر بد که حتی موقع به یاد آوردن یه خاطره ساده هم نمی تونست بهش فحش نده." عوضی خوب کاپل ها:تهگی،جینهوپ،یونسوک،تهجین(خبری از روابط ضربدری نیست!) ژانر:رومنس روزهای آپ: اخ...
ما درست مثل اون اسب هاییم. به نظر می رسه آزاد و رهاییم ولی همه امون با افساری که دور گردن امون انداختن هدایت می شیم. با یه اسب دیگه همراه و همسفر می شی.مسیرهای زیادی رو پشت سر می ذارید و فکر می کنی همه ی دشت های دنیا منتظر شنیدن صدای پاهای شماهستند ولی یه روز سرنوشت افسار تو رو محکم می کشه. مجبور می شی بایستی و دورشد...
دهه‌ی نود میلادی، یک کادیلاک سبزرنگ، و مین یونگی پسر عصبی نوجوونی که چیز زیادی راجع به عشق نمی‌دونه. Couple: sope Genre: fluff, slice of life, romance, school life (این فیک تو چنل Sopenation هم آپ شده.)
(در حال آپ) تو هیچوقت سر خوردن اشکهام روی لبهای لرزونم رو ندیدی؛ لرزش دستهای پدرت رو ندیدی؛ تنهاییهام، تلف شدنِ اون، زندونی شدن توی کمد انباری یا حتی پاره کردن دستنوشته ها! اما غم منو حس کردی؛ نگرانیهای پدرت رو حس کردی و از همون روزهای اول، ما رو باهم آشتی دادی. پس ما هم به خاطر تو یاد گرفتیم همدیگه رو دوست داشته باشی...
مین یونگی وقت آزادش رو در کافه‌ی "خورشید" صرف می‌کرد، همونطور که قهوه‌اش رو می‌نوشید، مابین سطر سطر کتاب‌ها، یا شاید هم دو چشمِ آهویی و خنده‌ای شیرین که متعلق به باریستای کافه، جانگ هوسوک، بودن، گم می‌شد. ☀️ONESHOT☀️ Couple: sope Gener: romance, fluff, slice of life cover by: _bunisa
_پسر خوب خود من هاه؟ _پسر خوب ددی.. ____________________________________ وانشات ژانر: عاشقانه، اسمات کاپل: سپ (یونگی تاپ) امیدوارم که خوشتون بیاد🌚♥️
[completed]☁️ "قول می‌دم!" AU : Promise༻ ◤𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒:" Sope ◤𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒:" AU _Dram_Fantasy_Romance_Fluf ◤𝑇𝑟𝑎𝑛𝑠𝑙𝑎𝑡𝑜𝑟:" @min_arson ◤𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟:" @aapppleee
^^^《#ONESHOT》 ~NAME: Valentine ~ deram , slice of life ' school ~ COUP: sope ~ WRITER: #니나
(کامل شده) داستان کوتاه ترجمه شده از سپ یه گل فروش و یه سرباز و راهی که پشت سر میذارن تا به عشقشون ختم میشه به نظر من که شاید یکی از داستانایی از "سپ" باشه که خوشتون بیاد کاپل‌ها : سپ ، نامجین
Let's Travel to my Dreamy World 🧚🏻♂️🌨✨ جز تعلقات و دارایی های ایشون_____> @rashel_c let me introduce🔊 طراح و نقشه کش این ساختمان زیبا: rashel بنّا و سازنده ی این ساختمان: cghfuo با افتخار تقدیم میکند... 🪐
▪︎▪︎translation▪︎▪︎ ادیت: @artificial_tear هوسوک (امگا) پرنس پک جانگ و یونگی (الفا) پرنس پک مین هستند این دو نفر از بچگی باهم بودن به همین خاطر والدینشون تصمیم میگیرن که باهم ازدواج بکنن ولی وقتی یونگی دوازده ساله میشه به پک مین حمله میشه و پدر و مادرش توسط دشمنانشون کشته میشن بعد از این اتفاق یونگی شروع میکنه به سرد...
هوسوک شکارچی ای که همیشه میدونست با بقیه متفاوته و تنها سرنخی که از گذشته اش داره ، گردنبندیه که نماد خاصی روش حک شده. وقتی تیمش مسئولیت شکار یک پک رو بر عهده میگیره، هوسوک باید با حقایقی از گذشته روبرو بشه و شاید ، فقط شاید بتونه یه خونه برای خودش پیدا کنه. سئوجین=امگا نامجون=انسان یونگی=الفا هوسوک=بتا جیمین= تهیونگ=...
هوسوک برای دروغِ اپریل تظاهر میکنه دوست‌پسر داره، ولی انتظار نداره پسری که اتفاقی ازش توی کافه عکس گرفت، برند جواهراتش رو دنبال کنه، اصلا اون رو بشناسه و حتی بهش پیام بده! ولی خب سرنوشت رو که نمی‌شه پیشبینی کرد، میشه؟ ✨🦋 𓂃• ☼☽ نام: پرتوهای خورشید و پروانه‌ها ☼☽ کاپل: سپ ☼☽ ژانر:تکستینگ، فلاف، روزمره
گرمای وصف ناشدنی کویر به داغی تن پسر دیگه نبود، البته نه از نظر اون. شن‌ها قاب زیبایی برای قصه‌ی عشقشون میساختن. Oneshot Couple: Sope Genre: Romance By: Brunetta
