Jennie's Notes ( A JENLISA FANFICTION)
روزی که برای اولین بار چشم هام روی اون دختر فرود اومد زندگیم متوقف شد. اون بهم لبخند زد و به همین سادگی رنگ ها برام شروع به ساخته شدن کردن، روی دنیای تاریکِ من یه رنگین کمون بلند کردن. هرچند همینکه شروع به صحبت با همون دختر کردم فهمیدم اون با تموم آدم هایی که تاحالا بهشون بر خوردم تفاوت داره. اون اسمش جنی کیم بود، هم...