Select All
  • ふるさと
    920 140 9

    "گفتی باید بذارم تنم به این رنج عادت کنه، اما من میدونستم تنها رنجی که برای من هست اون رنجیه که تو بهم میدی" [ کاپل : یونگیو ]

    Completed   Mature
  • I'll meet you in the pouring rain
    2.7K 284 4

    یونجون و سوبین تصمیم میگیرن برای ادامه‌ی رابطشون باهم حرف بزنن. [ترجمه شده] [داستان ورژن نورن، تهکوک و یونمین هم داره. لطفا شیپ موردعلاقه خودتون رو انتخاب کنید.] کانال تلگرام: @UnderTheBanyan

    Completed  
  • "loving you"
    11.3K 2.7K 20

    Couple: yeongyu Genre: youth - school life- Fantasy • 널 위해서라면 난 아파도 강한 척 할 수가 있었어 بخاطر تو میتونم وانمود کنم قوی ام حتی وقتی صدمه دیدم. • _تو خوبی؟ +من خوبم هیونگ اون دروغ میگفت 'ترجمه شده' نویسنده: Orangebeoms

    Completed  
  • My Tooth Fairy
    6.1K 1K 38

    هممون وقتی بچه بودیم به پری دندون اعتقاد داشتیم. اما هرچی بزرگتر شدیم بهمون گفتن پدر و مادرا جای دندونامونو با پول و شکلات عوض میکردن. اکثر بچه ها به همین باور میرسیدن ؛ اما پسرک داستان ما حتی وقتی بزرگسال شد روی این باور پافشاری میکرد. بقیه اون رو مسخره میکردن اما اهمیتی نمیداد.. پری ها وجود داشتن! سرنوشت این پسر به...

  • LO$ER=L♡VER
    12.6K 2K 46

    وقتی به عنوان خبرنگار وارد اون محله متروکه شد فقط یک شهروند معمولی مثل بقیه مردم بود؛ ولی حالا زیر بارون بدون هیچ چتری‌ ایستاده بود، لباسش‌ بوی باروت‌ گرفته بود و باریکه های خون کنار کفش هاش‌ جاری بودن... GENRE: mafia, romenc, angst, tragedy COUPLE: YeonBin, TaeGyu‌ Writers: yuzumumu, csbdream

    Completed  
  • تئوری TXT
    715 123 4

    تاحالا به اینکه پشت موزیک ویدیو ها و آهنگ های یک گروه چی میگذره فکر کردین؟! ما اینجا قراره به داستان پرتئوری ترین گروه کی پاپ بپردازیم...

  • I Hate My strawberry smell
    32.7K 4.7K 25

    همه چیز از یه پروژه ی زمین‌شناسی شروع شد و با یک افسردگی بعد از سکس (البته فقط توی تصورات خودش ) تموم شد . اما امکان نداشت حتی بعد از پنج سال بومگیو هنوز هم بوی اون فرمون سرد سونبه اش رو یادش باشه ---------- ژانر : امگاورس ، فلاف ، رومنس کاپل : یونگیو ، سوکای امیدوارم دوسش داشته باشین ฅ^•ﻌ•^ฅ

    Completed  
  • 𝙊𝙪𝙧 𝙃𝙚𝙖𝙧𝙩𝙨 𝙈𝙚𝙩 𝘿𝙚𝙨𝙩𝙞𝙣𝙮 𝙄𝙣 𝘼𝙪𝙩𝙪𝙢𝙣 🍁
    5.1K 1.3K 32

    Couple : Taegyu𖤐˚. Genre : romance , angst , slice of life Writer : Polaris ⸙ ″زندگی کتابی کهنه با ورق‌هایی کاهی بیش نیست، داستانی مشخص که ما هیچ اختیاری برای انتخاب کردن نقشمون، زندگیمون و یا حتی پایانش نداریم... به این طرح از پیش تعیین شده میگیم سرنوشت! چی میشه اگه دربرابر سرنوشت زانو نزنی و بجنگی؟ بومگیو تمام ز...

    Completed  
  • If he realize that..
    2.3K 485 10

    فکر میکرد اینبار باید یه کاری پیدا کنه که عرضشو داشته باشه،اگر هم عرضشو نداشت،جایی بره که صاحب کارش مهربون باشه و با وجود تمام بی عرضگیهاش دلش نیاد بهش بگه برو!

  • 𝑰'𝒎 𝒔𝒐𝒓𝒓𝒚
    5.7K 912 17

    Fic name : I'm sorry Couple: Taegyu , Soogyu , Yeonbin Genre : School life ☆ Romance ☆ Drama Up time : Completed اسم فیک : متأسفم کاپل : تهگیو ، سوگیو ، یونبین ژانر : رومنس ، اسکول لایف ، دراما زمان آپ : پایان یافته

    Completed  
  • The File
    17K 2.4K 40

    چوی یونجون مسئول پرونده ای شده که برای ثابت کردن خودش به پدرش باید اونو به بهترین نحو انجام بده، اما چی میشه اگه نخ اون پرونده یه سرش از دیوارای اداره پلیس بگذره و به شرکت یوری برسه که چوی بومگیو رئیسشه و یه سر نخ به قلب خود چوی یونجون وصل شه؟ _______________________________ -کامل شده- -رتبه اول بین فیکشن های یونگیو-

    Completed  
  • 𝐋𝖾𝗍 𝗆𝖾 𝖿𝗂𝗅𝗅 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗁𝖾𝖺𝗋𝗍 𝗐𝗂𝗍𝗁 𝗆𝗒𝗌𝖾𝗅𝖿
    24.2K 3.7K 22

    [ دو پارت جدید آپلود شد ] تاحالا عاشق صمیمی ترین دوست خودت شدی ؟! چوی یونجون یکی از موفق ترین ایدل های کره عاشق چوی بومگیو صمیمی ترین دوست و هم گروهی خودش میشه ؛ قراره پایان این عشق به کجا برسه ؟ نام فیک : بزار قلبت رو از خودم پر کنم کاپل : یونگیو ژانر : رمنس ، انگست ، درام ، زندگی روزمره نویسنده : ایدن واکر

  • ℂ𝕆𝗟𝗗 𝗛𝗨𝗦𝗕𝗔𝗡𝗗*°.•𓂅
    20.9K 3.6K 15

    وقتی مادر بومگیو تصمیم میگیره پسر بی پرواش رو به ازدواج با یه پسر دیگه وادار کنه "چون گیِ " تا شاید کمی عاقل شه ، اما چطور میشه اگه با تهیون ازدواج کنه که نه به عشق اهمیت میده نه به اطرافیانش! و به علاقش و اهمیتش به ورزش معروفه! 𝙂𝙀𝙉𝙍𝙀: رومنس،اسمات،کمدی 𝘾𝙊𝙐𝙋𝙇𝙀: تهگیو 𝘾𝙊𝙉𝘿𝙄𝙏𝙄𝙊𝙉: کامل شده

    Completed  
  • ۩ 𝐊𝐢𝐬𝐬 𝐌𝐞 𝐔𝐧𝐝𝐞𝐫 𝐓𝐡𝐞 𝐌𝐨𝐨𝐧𝐥𝐢𝐠𝐡𝐭 ۩
    8.2K 1.5K 16

    ( تا وقتی کامل ننویسمش آپ نمیکنم پس فعلا شروعش نکنین عزیزای دلم ) از پشتِ دید تار چشم هاش به پسری چشم دوخت که بدن بی حالش رو بغل گرفته بود و هرلحظه بیشتر صورتش از درد توی هم جمع میشد! نور مهتاب که تا اون لحظه اثری ازش نبود حالا داشت گونه های خیسش رو واضح و روشن تر میکرد اون پسر... همون پسر بی احساسی بود که بومگیو میشن...