𝐭𝐚𝐞 𝒘𝒂𝒏𝒈𝒋𝒂 |💕| 𝐕𝐦𝐢𝐧°
☬ 𝐭𝐚𝐞 𝒘𝒂𝒏𝒈𝒋𝒂 ☬ "شاهزاده تهیونگ🍃" ^ کامل شده ^ 𝑽𝒎𝒊𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒄𝒖𝒕𝒆 -عاشق شاهزاده شدم..حاضرم بجاش بمیرم.. ... -3 # 𝑝𝑎𝑟𝑘 -4 #𝑝𝑎𝑟𝑘 -5 #𝑝𝑎𝑟𝑘 -6 # 𝑝𝑎𝑟𝑘 -2 # 𝑝𝑎𝑟𝑘 𝑗𝑖𝑚𝑖𝑛
☬ 𝐭𝐚𝐞 𝒘𝒂𝒏𝒈𝒋𝒂 ☬ "شاهزاده تهیونگ🍃" ^ کامل شده ^ 𝑽𝒎𝒊𝒏 𝑳𝒐𝒗𝒆 , 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 , 𝒄𝒖𝒕𝒆 -عاشق شاهزاده شدم..حاضرم بجاش بمیرم.. ... -3 # 𝑝𝑎𝑟𝑘 -4 #𝑝𝑎𝑟𝑘 -5 #𝑝𝑎𝑟𝑘 -6 # 𝑝𝑎𝑟𝑘 -2 # 𝑝𝑎𝑟𝑘 𝑗𝑖𝑚𝑖𝑛
Accursed Genre: Historical..angst..smut..omegavers..mpreg Couple: kookv Sub Couple: kookmin..yoonmin Up Day: Monday خلاصه: تهیونگ به طور خیلییی اتفاقی اولین امگای تاریخه ک با وجود فقر و نداشتن پدر از مادر مریضش نگه داری میکنه. چی میشه اگر توی روز هیتش ولیعهد چین به رم بیاد و چی میشه اگر ولیعهد جفت تهیونگ باشه ...
🍷 فن فیک خون اشام🍷 🕯اسم داستان:Vampire 🕯ژانرها: رمنس/تخیلی/اسمات/فانتزی/ 🕯رده سنی:+۱۸ 🕯️ وضعیت آپ: نامعلوم 🕯نویسنده: جیهو 🕯کاپل ها: تهکوک/سپ/ نامجین 🕯خلاصه داستان:کیم تهیونگ جزو خون آشام برتر سیاه بود، و برای افکار متفاوتی که داشت سال ها از خانوادش دور بود. یک روز که برای خون خوردن به بیرون رفته بود سبدی که...
Name: freedom from the Nightmare Main couple: vkook (power bottom) sub couple:secret genre: omegawers. slice of life . smut Wr : Snow -completed- --------------- جئون جونگکوک تنها امگای رهبر باقی مونده از نژاد خاص که ممکنه با لو رفتنش جونش به خطر بیوفته به اصرار دوستاش تصمیم میگیره با کیم تهیونگ الفای اصیلی که هفت سا...
کامل شده ژانر:عاشقانه.برشی از زندگی.اسمات🔞🔞.کمی طنز کاپل:ویکوک خلاصه: پسرک زیبا در تاریکی شب با آن اندام موزونش لرزی را به دل مرد تنها انداخت که خرابی های بیشماری را به بار آورد.....خرابی به نام عشق.... -میتونم اسم تو بدونم؟ +دقت کردی تا حالا دو بار همدیگه رو دیدیم اگه برای بار سوم هم همو دیدیم اسممو بهت میگم شاید ح...
🤣🥳کمدی ترین فیکشن واتپد🥳🤣 فیکشــن: جــینجــر 🍠 ginger🧄 کاپــل: چــانبــک Chanbaek ژانـر: ددی کینــک🔞 ، فلــاف🍭 ، اسمــات💦 ، رمنــس❤️ ، کمــدی🎠 نویسنـده: مهتــا🌙 روز آپ: هر دوشنبه به صورت منظــم! ═════════════════════════ خــلاصــه: بیــون بکهیــون صاحــب غــذاخــوری کوچیــکیه که کســب و کارش بعد از باز شــد...
+ من از زجر دیدن دیگران لذت میبرم ! _ چه جالب ! چون منم از زجر دیدن خودم لذت میبرم ، فکر کنم بتونیم درد همدیگه رو تسکین بدیم... شاید اینجوری حس عذاب وجدانم کمتر بشه زجر دیدن میتونه لذت بخش باشه وقتی اون گوشه ذهنت هنوز هم خودت رو سرزنش میکنی..البته..این گزینه برای انسان هایی با روان سالم صدق نمیکنه..! باید روانت درگی...
"سرگشتگی" ~پایان یافته "آنگاه که رنج، جان را بسوزاند عشق خاکستر شود" . "در دنیایی که تمام زیبایی هایش را از بکهیون دریغ کرده بود، میان تاریکی و وهم، پرنس چانیول برایش بهشت بود. اما پسرک رعیت زاده کجا میدانست قبل از رسیدن به بهشت، باید رستاخیز را از سربگذراند. ...کاش رستاخیز تا بی نهایت ادامه نداشت." . "به من تجاوز شد،...
+تو دینت چیه ؟ _من دین ندارم ! +پس کیو میپرستی ؟ _تورو ... ..... توی لعنتی ، با رفتنت روحمو ازم گرفتی ، قلبم رو ، احساساتم رو ، غرورم رو من بعد تو ذره ذره آب شدم و تو حتی نفهمیدی ! ... 🍷silverblood ، خون نقره ای 🍷 کاپل : چانبک ، هونهان ، ویکوک ، مارکسون ژانر : اکشن ، رومنس ، جنایی , ددی کینک ، خشن ، هپی اند ...
بکهیون ۱۸ ساله اهل کره ی شمالی و خواهر دوقلوش ، زندانی های یکی از بازداشتگاههای پیونگ یانگ در کره ی شمالی هستند که تحت آزمایشهای غیرقانونی انسانی برای ساخت ابرانسان قرار میگیرند 💔 🌸〰〰〰〰〰〰〰〰🌸 اسم فیک رو با الهام از یکتا بودن معشوق 'وان' گذاشتم . کسی که برای عاشق تکرار شدنی نیست . و در ادامه 'وان' استعاره ای از بکهی...
✍ ییبو امگایی که زمانی رویای رقص داشته ولی توی یه تصادف مجروح میشه و رویاش برای همیشه از دست میده. و حالا داره با هزینه های بیمارستان و زندگی دست و پنجه نرم می کنه. شیائو ژان آلفایی ثروتمند که باید به خواسته مادربزرگش سریع بچه دار بشه تا بتونه رئیس کمپانی بشه. چه اتفاقی می افته اگه ییبو برای پول قبول کنه رحمش رو اجاره...
Couple:ChanSoo Genre: Romanc Drama Omegavers Mpreg Smut زندگی کیونگسو سختی و پستی و بلندی زیاد داشت. اما بعد گذروندن یه گذشته پر ماجرای تلخ و شیرین حالا زندگیش به یک آرامش و ثبات نسبی در کنار دختر کوچولوش رسیده بود. البته.... این آرامش مال قبل از ورود پارک چانیول به زندگیش بود. یا بهتر بگم ورود دوباره پارک چانیول به...
🥂FICTION: FOU/مست چانیول مرد ارتشی سی و دو سالهای که بعد از آسیب دیدگی کتفش در یکی از ماموریتها، بازنشست شد. و تصمیم گرفت باقی عمرشو به عنوان سرایدار بیاعصاب یه دبیرستان زندگی کنه. 🥂GENRE: کمدی، مدرسهای، روزمره، اسمات 🥂COUPLE: چانبک، کوکوی 🥂AUTHOR: مریکل COMPLETED✅
فیکشن آقای من🥀 ▪︎جونگکوک: "زیاده روی کن آجوشی من عاشق زیاده روی هاتم!"🐰 ▪︎تهیونگ: "تو یه سازی اسمتو میذارم کُ... از پایین مینوازمت از این بالا ملودیت رو استخراج کن!"🐯 •ممنوعه ای در دل #عشق و #خیانت 🤍↯ #MyAjjussi 🥀 - -Couple: TaeKOok 🌙 -Author: -Smutic🥀
⸙ 𝙁𝙪𝙘𝙠𝙞𝙣𝙜 𝘼𝙡𝙥𝙝𝙖'𝙨𓂃 ⊹ قامت ایستاده پسر دقیقا روبهروی پنجرهی نیمه بازی که نور زرد خورشید رو منعکس میکرد، تصویر رویایی رو به وجود آورده بود. اون پوست نرم و شیری رنگ که با قهوهایِ درخشان موهاش هارمونی زیبایی رو خلق کرده بود، با وجود آشکار شدن ظرافت اندامش که به لطف تابش نور خورشید، از پس پیراهن سفیدش پیدا...
✍︎ هِرمِس ____ 𝐇𝐄𝐑𝐌𝐄𝐒 | 𝐚𝐮 𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄 ↳ 𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐬𝐨𝐩𝐞 𝐉𝐄𝐍𝐄𝐑 ↳ 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐦𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲, 𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐬𝐦𝐮𝐭... 「⌯ 𝐒𝐔𝐌𝐌𝐀𝐑𝐘 ⌯」 کیم تهیونگِ سی و هشت ساله، رئیس کمپانی Hermes میخواست توی هفته مد پاریس دست به یه ریسک بزرگ بزنه.. اس...
هیچ وقت فکر نمیکردم یکی بیاد تو زندگیم ک بتونه انقدر زندگیم رو تغییر بده و بشه کل زندگیم!
Summary: جهانی و کشوری که اسیر دنیای تاریکی است،مهم نیست وقتی بوی درد از تن نیم جانشان مشام را آزار میدهد. همه نقطه اتصال ها فقط به یک اسم برمیگشت....کیم تهیونگ داستانی که میان جنگ و خون در جهان آسیا را روایت میکند..درد مردمانی که برده سیاست های جهان می شوند و جان میدهند و جانی میگیرند.... Teaser: شدم پیرمردی که روی ز...
+شاهزاده سهون رو از مقامش عزل و همراه با جفتش به سرزمین فراموش شده تبعید میکنم. این آخرین حرفی بود که حضار از سمت آلفای رهبر شنیدند. 🌨️🌨️🌨️🌨️ اسم: شاهزاده عزل شده ژانر: تاریخی،امگاورس،امپرگ کاپل اصلی: هونهان کاپل فرعی: چانبک آپ:پنج شنبه ها
سهون یکی از خطرناکترین رئیس باند مواد مخدر و چانیول همکارو مثل برادرش! اونا تو مسیری قدم برداشتن که دیگه راهی برای برگشت ندارن.... °°°°°°° _من یه پسر ۱۸ ساله تنها بودم... هیشکیو نداشتم،تنها کسایی که داشتم دردا و کینه هایی بود که بزرگ شدنو بزرگ شدن... تا اینکه الان این شدم... اوه سهونی که هیشکی جرأت نمیکنه حتی بهش نگا...
Ruthless Savior ناجی بی رحم 💥کاپل: چانبک 💥ژانر: روانشناسی_انگست_رمانس_اسمات_خشن_ددی کینک 🔞 💥خلاصه: بکهیون هنوز هفده سالش بود که مادر خوندش با ازدواج کردن با مرده پولداری به اسم پارک چانیول اون رو دوباره قربانی خواسته های خودش کرده بود. اون پسر مظلومی بود که حتی از نگاه سرد آقای پارک میترسید اما چی میشه اگه مادرش...
⚠اخطار بعد از خوندن این بوک ممکنه دیدگاهتون کلا به مسائل کیپاپ و فعالیتهای فندومها تغییر کنه!
-کامل شده- مینهو با رفتنش همه چیز رو خراب کرد. رابطه دوستیش با اون جمع شاد، صمیمیتش با جیسونگ..مهم تر ازهمه..زندگی جیسونگ ! مینهو با رفتنش کبریت انداخت به باروت قلب سوخته جیسونگ..و باعث شد اون تبدیل بشه به کسی که هیچکس توی خواب هم نمیدید. حالا مینهو برگشته..ولی هیچ چیز شبیه قبل نیست. هیچ چیز..حتی جیسونگ. • بوسه مرگ •...
یک فیکشن به سبک AU کاپلها: مینسونگ چانگلیکس هیونین چانمین ⚠️ کمی فحش و کمی محتوای 🔞
|COMPLETED| هان جیسونگ تا جایی که یادش بود به داشتن هیچ رابطهای تو دنیای خاکستری رنگش اعتقاد نداشت و از همشون دوری می کرد. تمام عشقش رو تقدیم دوستها و خانوادهاش می کرد و ازش راضی بود. ولی با ورود یک دفعهای اون پسر به زندگيش و تجربه کردن رنگهای جدید... خب... تو رابطه بودن خیلی هم بد به نظر نمیرسه. فصل یک: کاپل:...
من کیم تهیونگم یه خواننده مشهور با کلی دب دبه و کب کبه و خوب قضیه من از اونجایی شروع شد که من مُردم نه اشتباه نخوندی واقعا مُردم و از اونجایی که شانس عنی دارم به جای رفتن به بهشت و رسیدن به حوریای رنگا وارنگ با کون مبارک افتادم تو دنیای امگاورس-_- تمام شده
|•𝐅𝐢𝐜 𝐓𝐰𝐞𝐞𝐭•| 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞➪ 𝑣𝑘𝑜𝑜𝑘 • 𝑘𝑜𝑜𝑘𝑣 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞➪𝑒𝑣𝑒𝑟𝑦𝑡ℎ𝑖𝑛𝑔 اینجا قراره کلی فیک توییت و فیک چت یک قسمتی گذاشته بشه 🤩 با ژانرای مرگی✨
•Fic: your Eyes tell •genre: omegavers, vampier, Romane , Fantasy, super natural •cople: 2 vr vkook and kookv •writer: nika خلاصه: امگایی که از خون اشام های پنهان شده نفرت داره و میخواد اونها رو در جامعه اشکار و روی واقعیشون رو برملا کنه اما توی لحظات اخر نقشه اش، توسط چند خون اشام همراه بهرین دوستش دزدیده میشه... ___...
_تو نمیتونی منو ترک کنی. +چطور میتونی اینو بگی؟ اونم وقتی این تو بودی که بهم پشت کردی؟ _من هیچوقت بهت پشت نمیکنم +تو یه دختر الفا رو مارک کردی یونگی... تو به من خیانت کردی؟ با چه رویی اومدی و جلوی رفتنمو میگیری؟ _بهم فرصت بده تا همه چیزو درست کنم. +من ادمی نیستم که به کسی فرصت بدم مین یونگی!
● روباه مکار ● (Completed) کاپل : Sope ( هوسوک 🔝 ) ژانر: درام ، کمدی ، هایبرید ، امگاورس( خیلی کم ) Caver by MJ_storiess خلاصه : اون میخواست یه افسر پلیس بشه...چرا نمیتونست؟ یونگی-اخه...چرا؟ پدرش دست هاش رو بین دست های خودش گرفت و گفت: - چون تو هایبرید گربه ای یونگی...و علاوه بر اون ، تو یه امگایی! پسرِ نه ساله چند ب...