Hidden desire
Jungkook and taehyung are cousins , but they are in competition . what. if taehyung is attracted to that black eyes man? ★★★ couple:kookv Genre: romance , smut , life
Jungkook and taehyung are cousins , but they are in competition . what. if taehyung is attracted to that black eyes man? ★★★ couple:kookv Genre: romance , smut , life
داستان عاشقانه بین ۲ پسر، در قرن ۱۸ پرنس عجیب و غریبی که غرق در فساد و دارای آیندهای تاریک، و از آن طرف پسری که آیندهای درخشان در انتظارش است وقتی به هم برسند چه پیش میاید؟ قسمتی از داستان: اتفاقات در چند ثانیه افتادن اما پسرک هنوز غرق آن دو گوی آسمانی بود، چطور توانسته بود آسمان شب را به زمین آورد!؟ در چشمانش ست...
اون تابلو، تصویر نقاشی مردی رو به نمایش گذاشته بود که روی صندلی بزرگی نشسته بود و دستاشو روی دستههای اون گذاشته بود... اون مرد...اون فوقالعاده بود... و تهیونگ اون لحظه داشت به این فکر میکرد که کاش شخصیت داخل اون قاب وجود داشت... 🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️🩸❣️ -ن.. نمیخواین دستامو باز کنین ارباب؟ -چرا تحریک...
سال ۱۹۴۰ میلادی؛ موزیک جاز به اوج محبوبیت رسیده بود و چه دلیلی محکم تر از حضور خواننده ی جوان، دلربا و اشراف زاده ای به نام کیم تهیونگ؟ طرفی دیگر خطراتی از جانب ژاپن تمامی مردم کره رو تهدید میکنه، و چه کسی در محافظت کشورش بهتر است از جئون جونگکوک؟ فرمانده ی نظام. °°°°°°°°°°°°°°° ته: ازم معذرت خواهی کن. کوک: نمیترسی تو...
جونگکوک یه پسر دبیرستانی بود که تمام فکر و ذکرش درس بود. با اینحال شبی که به اصرار دوستش جیوون پا به اون استریپ کلاب گذاشت فکرش رو هم نمیکرد زندگیش تا این حد تغییر کنه. حالا جونگکوک برای کنار زدن ماسک مردی تلاش میکرد که قرار بود روحش رو ذره ذره نابود کنه. و بعد از اون حتی خداهم نمیتونست جونگکوک رو از جهنمی که توش پا...
جونگکوک پسریه که خودکشی میکنه تا خلاص شه ولی همه چی تازه شروع میشه فرشته ی مرگیو به اسم تهیونگ ملاقات میکنه باید بخاطر خودکشیش ده نفرو از خودکشی نجات بده و توی این راه تهیونگ فرشته ی مرگه جونگکوکه تا ازش مراقبت کنه ژانر: ROMANCE_MELODRAMA_FANTASY_CROSSOVER
🎻اسم: بگذرا قلب را نقاشی کنم 🎻ژانر: کلاسیک/انگست/عاشقانه/اسمات🔞 🎻کاپل اصلی: کوکوی 🎻کاپل فرعی: ووسان 🎻نویسنده: mj_storiess ⚠️خلاصه: در سال ۱۹۵۷ هوای سرد و پر از قطره های باران در پاریس، به چیز کاملا عادی و قابل پیش بینی ای تبدیل شده بود، تا قبل از اینکه اون نقاشی کوچک و سرزنده " تهیونگ کیم" کنار کافه ی کوچیک و د...
تو از این به بعد دوست پسر منی جئون جونگکوک! چون بالاخره جرئتی که من نداشتم رو بدست آوردی! جونگکوک پسر خاندان جئون و تهیونگ پسر خاندان کیم توی یه مهمونی وقتی هشت سالشونه باهم آشنا میشن...باهم بازی میکنن و توی یه مدرسه بزرگ میشن همه چیز مثل همه اما...خانواده ها متفاوته! جونگکوک و تهیونگ،متوجه رگه های کمرنگ عشق میشن اما...
˚ · .𓇢𓆸. · ˚˚ · .𓇢𓆸. · ˚˚ · .𓇢𓆸. · ˚ نــِـوِشـتِـههــای یـِک عاشـِق کتاب مینیمالیستی که در مورد یادداشتهای مردی که عاشق ممنوعهترین شخصِ مسکو شده. ﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌ 𝗚𝗲𝗻𝗲𝗿: 𝘀𝗵𝗼𝗿𝘁 𝗽𝗮𝗿𝘁𝘀, 𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲, 𝗺𝗲𝗹𝗼𝗱𝗿𝗮𝗺 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: 𝗠𝗶𝘀𝘁𝗿𝗲𝘀𝘀𝟲𝟵𝟳 𝗦𝘁𝗮𝗿𝘁: 𝟮𝟬𝟮𝟰
داستان درباره کسیه که براش پاپوش دوختن و پلیس دنبالشه و میخواد دستگیرش کنه توی همین اوضاع به یکی بر میخوره،اون بهش پیشنهاد میده که من میتونم بهت کمک کنم و....... Couplers:vkook،..yonmin،namjin
[ تهیونگ عزیزم برای روزی که دیگه در حوالی تو و این شهر پرسه نمیزنم، برای روزی که دیگه نمیتونم لمست و عشق رو بهت یادآوری کنم، هروقت دلتنگ شدی، دلتنگی و غمت رو برای من بنواز. بذار صدای روحت به گوشم برسه. قول میدم هرجا که باشم، برای گوش کردن به تو اونجا خواهم بود. متاسفم که نتونستیم تا ابد و یک روز کنار هم باشیم. تو برای...
در حالی که کنار تخت، جسمش درون تاریکی اتاق روی زمین سقوط کرده بود گوشی رو محکم فشرد، صداش لرزون و شکسته بود؛ درست مثل قلبش. _ته-.. م-می خوام برگردم لندن ولی .. ولی میترسم دیگه منو نخوای... اشک ها روی صورتش چکیدن و دست دیگه اش رو بین موهاش چنگ کرد، همه چیز رو خراب کرده بود. Couple: Kookv-Vkook genre: Drama/ Romance/Sm...
|Bow on white note| |آرشه ی روی نوت سفید| ژانر : درام - رومنس- انگست به سبک دهه 90 میلادی در فرانسه! وضعیت آپ : نامنظم کاپل اصلی : ویکوک_*کوکوی کاپل فرعی : سُپ خلاصه : آرشه را روی تار های ویالون چوبیش رقصاند و بار دیگر تمام توجه های ضیافت را به خود اختصاص داد... ویالونیست زیبا و تاجر خرید و فروش برده! _عاشقش شدم! ع...
{Persian translation} تو منو بوسیدی ! بوسهای که بعدش فورا گفتی یک "اشتباه" بوده . بوسهای که من همیشه دلم می خواست اتفاق بیوفته ، بالاخره اتفاق افتاد ! ولی تو گفتی که یک "اشتباه" بوده و با یک عذرخواهی از خونه بیرون زدی . کوکی ، میتونم بهت اطمینان بدم که من باهاش مشکلی نداشتم ؛ اون بوسه برای من یک "اشتباه" نبود .☄️...
خط اول را با تو آغاز کردم، آخر خط خود را تنها دیدم. وقتی برای اولین بار دیدمت باور نمیکردم که زنده ام. شاید چون تو کسی بودی که از من و خانواده ام متنفر بودی درست مثل گذشته با این تفاوت که اینبار من باید برای بدست آوردنت تلاش کنم. Couple: kookv/ taekook Genre : Angst , romance اپ: هرچقدر که حمایت کنید حتی یه نفرم ازم پ...
ایتالیا. ۱۹۸۳. اسکای پسریه که احساسات معصومانهش به آسمون گره خوردن. اما چه اتفاقی برا آسمون ممکنه بیوفته وقتی اسکای عشق زندگیش رو ملاقات میکنه؟ . . . کاپل اصلی:تهکوک کاپل های فرعی:یونمین، نامجین دیگر کاپل ها: تیموتی و آرماند، ادل و لئا -چرا انقدر تلخ شدی شیرین من؟ +تو به قلب لیمو شیرینم خنجر بزنی تلخ میشه ویکتور. . ژ...
هرگز لحظه ای شک نکردم ، من دوستش دارم و برای داشتنش میتوانم از نو متولد شوم🌱✨ سیگارش را نصفه و نیمه کشید و زیر پایش انداخت و میان جمعیت داد زد «اما تو به من قول داده بودی »🖤
•Fic: DuoMo 🏛 •Author: Smutic 💦 •Couple: TaeKOok 🦋 •Genre: mystery, Smut, Romance 🕯 «متاسفانه تا اطلاع ثانوی اپ این فیکشن متوقف شده » ما خوشگلارو نمیکشیم ماریا... ما خوشگلارو ... میکنیم!
"Completed" "پروانه شیشهای" صداش میزد "پروانه شیشهای" چون مثل پروانه زیبا بود،ظریف بود،لطیف بود و مثل شیشه با ضربه ای کوچک ترک میخورد! ولی اون مواظب پسرش بود و کسی که به پسرش آسیب میرسوند رو به فجیع ترین حالت ممکن به قتل میرسوند! 3 تا قانون داشت: 1..پسرش رو لمس نکن! 2..به پسرش نزدیک نشو! و آخرین قانون برای خود...
کامل شده💙 _جونگکوک...چرا فکر میکنی عاشقشی؟ _ چون قلبم کنارش تند میزنه _ ممکنه بخاطر مهربونیاش باشه _ دل تنگشم و هیچی نمیتونه آرومم کنه _ چون اولین دوستته که کلی اولین ها داشتید _ از فراغش خون گریه میکنم و خواب و خوراک ندارم _ وابستگی شدیدت رو نشون میده _خودم رو جای همسرش تصور میکنم _ اگه کسی بشناستت اعدامت میکنن! _...
-"تا زمانی که دعوتم نکنی نمیتونم جایی بیام." +"امیدوارم واسه اینکه واردم بشین هم مجبور به دعوتتون نباشم قربان!" *** یه خوناشام تشنه به انتقام تو خونهای که پر از اعضای هم خون خودشه بیدار میشه و تنها کسی که ازش نمیترسه پسر خدمتکار خانوادس. کیم تهیونگ. که شاید بزرگترین اشتباه زندگیش یاد دادن استفاده از تکنولوژی و تلفن...
NAMGATA داستان ازاونجایی شروع شدکه: جین تصمیم میگیره ازمعشوقه سابقش انتقام، بگیره حالاچی میشه اگه برادرقلابی جئون جونگکوک یعنی پسرش رو برای جاسوسی بفرسته تادل پسرجئون نامجونوبدست بیاره؟ آخرداستان چی میشه؟ آیااوناواقعاعاشق هم میشن؟ جین انتقامشومیگیره؟ کسی چه میدونه شایدآتش انتقام وقتی بخوابه که دیگه کارازکارگذشتهـ...
KookV ver. نقشه جونگ کوک اسون بود، یواشکی بره تو، گردنبد جادویی رو بدزده و برگرده، ولی داستان اونجایی پیچیده شد که پسر پادشاه، تهیونگ، با گریه فریاد زد "اگه ببریش من میمیرم، و اگه منو بکشی گردنبند هم میشکنه." "کامل شده"
پدر میگفت: عزیزکم،ای کاش میتونستم شکمم رو پاره کنم و تورو داخلش بذارم،اون وقت تو تا ابد برای من میمونی... اون زمان درک حرف های پدر برام دشوار بود؛ اما امروز فرشته زیبای من!انقدر پریشونت هستم ،که میخوام شکمم رو بِدَرم و تو رو درونش بگذارم که تا ابد برای من بمونی. _________________ روایتی ا...
خلاصهی وانشات: توریا؛ نه خواب و نه بیدار! اما شنونده و بینندهی اتفاقها. حالتی که مرد چهلوهفتساله داشت، بعد از اقراری که از سوی پسرش شنید. قسمتی از متن وانشات: "تو چنان لطافتی داشتی که حتی از گونهی گلبرگها، بعید بود عزیزم. چطور میتونستم بهسادگی، زیر آوارهای پرورشگاه، تنهات بگذارم؟ نجاتت دادم تا پارهای از وج...
تهیونگ، پسر جوان تنهایی که از چارچوب های خشک و سنتی خسته شده و فهمیده که چیزی به پایان زندگی اش نمانده، تصمیم می گیرد برخلاف راه و رسم خانواده اش، عشقی بی پروا را تجربه کند. کاپل اصلی: کوکوی ژانر: عاشقانه، امگاورس