ᴡʜᴇɴ ᴛʜᴇ ʏᴀᴋᴜᴢᴀ ꜰᴀʟʟꜱ ɪɴ ʟᴏᴠᴇ
"نمیدونم چرا آیوآن بهت میگه مامان اما بیا تا وقتی متوجه میشه که تو مامانش نیستی یه قرارداد امضا کنیم." «حق الزحمه...؟ قرار داد...؟» "اگه میخوای میتونم تایسی رو برات بُکُشم." "کی کیو دوست داره؟ اصلا هم دوسش ندارم..." "پس مشکلی نداره بُکُشیمش." ☾︎ ᴡʜᴇɴ ᴛʜᴇ ʏᴀᴋᴜᴢᴀ ꜰᴀʟʟꜱ ɪɴ ʟᴏᴠᴇ☽︎ وی ووشیان برای تحصیل به ژاپن م...