regret
کستیل پسر کشیش متعصب شهر عاشق دین وینچستر پر دردسر میشه... و این برای پدر چاک یه فاجعست...
کستیل پسر کشیش متعصب شهر عاشق دین وینچستر پر دردسر میشه... و این برای پدر چاک یه فاجعست...
The reader gets kidnapped. This is the aftermath. Fluff & maybe some smut. COMPLETED (Under editing)
When Castiel uses himself to carry on Sams burden he finds himself stuck in the mental hospital into he could finally get the emotional strength to get out
Dean Winchester Is German-Americam Man And Also... General Collins's Secretary... Dean Is Loyal Man And He Worships Hitler.. The Story Getting Start When General Choose Dean To Be With Him In Mission That Come From Hitler Himself.... And Dean Accept it... He Doesn't Know What's Gonna Happen To Him... . . . دین یک مرد...
داستان عشق شکست خورده یک بردارِ وکیل و یک برادری که مامور اف بی آی... که حتی گذر زمان هم باعث ترمیم این عشق نشده... تا زمانی که جون یکی از اونها به خطر میوفته و متوجه میشن که چقدر باهم بودنشون بهتر از جدا بودنشونه..... 📄Fic name : Take care 👬Couple : Wincest 🖋Writer : Z.j2
Castiel is pregnant with a baby nephilim. Dean... wow... he is a demon & there is a big question "WHO IS THE FATHER" ?
Jessica Moore. Jo Harvelle. Meg Masters. Charlie Bradbury. Four women from four different walks of life. They all share one thing in common: they were at one time associated with Sam and Dean Winchester. Oh, and they're all dead. So it comes as a great shock to these four women when a feathery friend of the Winches...
"اقای پدلکی عزیز" جرد پدلکی بخاطر تجاوز و قتل ۱۷ تا پسر گناهکار شناخته شده بود، رینج سنیشون از ۱۴ تا ۲۱ سال. جسداشون رو که زیر خونهش دفن کرده بود پیدا کرده بودن. و جرد محکوم به ۶ بار اعدام و ۱۱ بار مرگ طبیعی در مرکز اصلاحات درمانی هنریکسون شده بود. این داستان تبدیل به خبر اون دهه شده بود. حالا ده سال بعد، جنسن اکلس...
"فقط یه دلیل بهم بده" سم دینُ میخواست،دینم سمُ میخواست ولی دین مطمعن بود همه اینا توهمن چون خودش خیلی بد سمُ میخواست.تنها چیزی که نیاز بود این بود که یه نفر دیگه به دین بگه که سم بد تو نخشه...
"من یه احمقم" -جرد پدلکی سال دوم دبیرستانه و سه ساله که روی استریت ترین و خوشگل ترین پسر مدرسه "جنسن اکلس" کراش داره،اره،اون یه احمقه...
"دستمو نگه دار" روبروی سنگ قبر زانو زد،تفنگ سرد رو گذاشت روی شقیقهاش،توی اون گرگ و میش همه چیز سرد تر و مرده تر بنظر میرسید.یه قطره اشک از چشمش سرازیر شد و زیر لب زمزمه کرد:بلخره دارم میام. و ماشه رو کشید. ______________ 🚫⚠️این داستان دارای صحنه های نامناسب مثل خودکشی،افسردگی و...است.
وانشات های کوتاه از دستیل. شاید هم کاپل های دیگه از سوپرنچرال....! درخواستی هم باشه مینویسم :) cover by @InfectedFantasy 💙 💙💚💙💚💙💚💙💚💙💚💙💚💙
وقتی که دین وینچستر توی تولد 25 سالگیش چیزی که باید خیلی زود تر بهش گفته میشد، فهمید. و در ادامش اتفاقتی افتاد که دین همش مجبور میشد ارزو کنه و به عقب برگرده تا دوباره اشتباهشو تکرار نکنه... هیچ چیز اونطور که به نظر میاد پیشت نمیره...همه چیز قرار نیست به خوبی و خوشی گل روز و بوسه تموم شه... آدما تغییر میکنن...اما کسی...
Supernatural/destiel/sabriel کستیل و برادرش گابریل جدیداً به زندان لارنس رفتن و اونها با دو نفر که عملا زندان را اداره میکنند دوست شدند.دین و سم وینچستر. ولی کسی نمیتونه با اونها در بیوفته یا اینکه خودشون اینطور فکر میکنند.
" همه یه روز ترکت می کنن. یا با خیانت، یا با مرگ و هر چیز دیگه ای.. دست خودشون نیست، احتمالا یکی از قوانین مزخرف دنیا و کارما باید باشه. تو جفت روحی من بودی و هستی، بعد از تموم تراژدی هامون هنوز به این باور دارم. اما مشکل اینه، مردم فکر می کنن جفت های روحی حضورشون کنار هم ابدیه، مقصر اونا نیستن، منم یه زمان جزوی از ای...
Story by mishcollin available on ao3 Art by jackiedeeart on Instagram دین همون هیولاکُش 22 ساله ی همیشگی ایه که مادرشو از دست داده تا زمانی که توی یکی از شب های سپتامبر یه بارونی پوش غریبه به شیشه ی ماشینش می خوره و ادعا میکنه که یه فرشته است که اونو از آینده می شناسه و الان در حال فراره. یا... این داستان درباره ی کست...
💙احساساتی که هیچوقت بهش اشاره نشد💚 💚ادامه قسمت 5 از فصل 13 سریال سوپرنچرال با مومنتهای دستیلی💙
🔯یک پایان متفاوت برای سریال سوپرنچرال💙💚 برای کلمه «Evanescence» معانی زیر تعریف شده: فقدان تدریجی، محو تدریجی، غیب زدگی، زوال تدریجی این لغت به معنای ناپدید شدن سریع و ناگهانی چیزی میباشد. حال میتواند زوال تدریجی یک امید باشد... یا فقدان تدریجی یک عشق... یا شاید محو تدریجی خاطراتی که سعی در زنده نگه داشتنشان است...
کستیل کالینز، دین وینچستر، مگ مستر و تیمی پارکر چهار دانش آموز هاگوارتز هستند که ناخودآگاه سرنوشتشون اونا رو به جاهای تاریک، ترسناک و البته جادوی سیاه میکشونه... به نظرتون سرنوشتشون چه چیزای براشون رقم زده... آیا همشون میتونن دوم بیارند؟ آیا میتونن باهاش بجنگن و تغییرش بدن یا ناامید میشن و کم میارن؟ آیا اونها تغییر...
"نیمه تاریک من" میشا با صدای لرزونی گفت:"اینکه بخوای از دست خود واقعیت فرار کنی خیلی سخته، از دست صداهای توی سرت، احساساتی که توی رگهات جریان داره. کی میدونه راه درست چه راهیه؟چی سفیده چی سیاه؟واسه من همه چی فقط خاکستریه." جنسن دستشو روی گونهی میشا گذاشت و به چشماش زل زد:"پس خودتو ازاد کن میشا، بزار توعه واقعی زندگی...
همم..خلاصه ای نمینویسم..چون به نظرم خلاصه همه چیو لو میده..پس با ما همراه باشید:)
عصر آن روز احساس میکردم از دنیایی با مرز و محدوده های نامرئی خارج شده ام، شاید وقتی با غم از کسی فاصله میگیری این حس را تجربه میکنی...
_ عشق واقعی فهمیدن و شناخته شدنه. این که طرفتو همه جوره دوسش داشته باشی و نخوای چیزی رو راجبش تغییر بدی، چون همونطوری که هست واسه تو عالیه.عشق واقعی عشقِ بخشیدنه، نه عشقِ دریافت کردن. _به نظرت یه روز تجربه اش میکنی؟ _نمیدونم، فکر نکنم. [sexual contents]
He was so close, his breath hit my lips. His eyes darted from my eyes to my lips. I stared intently, awaiting his next move. His lips fell near my ear. "Shut up and kiss me" He whispered roughly. A chill shot up my spine. I pulled back, staring at his eyes and leaned in.. ********** What happens when Alexis Dawson- "r...
"It's like he's a different breed of werewolf. Something... beyond us." • • • Adrienne Gage has spent her entire life being shunned and punished for her mouthy attitude, and being loyal to a pack which doesn't deserve her loyalty. It's been a year since her last punishment, and she's been walking on eggshells to keep...
کس و دین در دنیای رو به ویرانی بعد از برخاستن لوسیفر برای بقای خود و سایر انسان ها تلاش میکنند. داستان پایان ، تاریک و غمگین و در دنیایی بدون ذره ای امید اتفاق می افتد. داستان کامل شد 💙
castiel:is that supposed to be funny? dean:no castiel: dean:it's hilarious -supernatural-
Fame and lust by aphrodite 💚💙 دين وینچستر راک استار معروف، عشق براش معنی نداره ادما براش موقتی ان ... زود ازشون خسته میشه ... ولی یه نفر براش این جوری نیست یکی پیداش میشه که فرق میکنه 💚❤💙 Sexual content 🔞 rape drug abuse ... این داستان برای همه گروه های سنی مناسب نیست