Anthony
Oneshot
[completed] 'من نمیخوام این اعتیاد مرگبار رو ترک کنم... من نمیخوام خودم رو از گرداب عمیق اسرار تیرهام بالا بکشم؛ اما تو مخدر خماری و مسکن دردهام باش تو گرمای استخونهای یخ زدهام باش تو نور قلب تاریکم باش... '
" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.
[Completed] پنسی توی سال هشتم به هرماینی نزدیک میشه و بخاطر همه کارهایی که این چندساله کرده عذرخواهی میکنه و اون ها یه نقشه میکشن تا هری و دراکو رو بهم برسونن. Credit to: @_BeccaMae
این رو یادتون باشه اگه سرنوشت شما با کسی باشه اگه هر اتفاقی هم بیافته آخرش پیش همید. شاید تَرَکی توی قلبتون به وجود بیاد؛ شاید حتی قلبتون تیکه تیکه شه؛ ولی اگه اون فرد آدمی باشه که ازش آرامش میگیرید تا آخر باهاتونه. ~ DRARRY ~
"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به م...
سال هشتم. هاگوارتز. اتاق ضروریات. مکان سری دو پسر که میخوان تنها باشن ولی پیش هم. Drarry, drama, romance, smut. درری، دراری. یه درام انگست-فلافی.. بیشتر فلافی. اگه معنی میده؟ Word count: 27000 + 8000 (after)
{Ziam & Larry Paranormal Novel} و خداوند برخی فرشتگان را از زیبایی به زشتی می کشد... بالهایشان را سیاه می کند و صورتهایشان را قبیح... گناهشان چه می تواند باشد؟ بغیر از گول خوردن توسط شیطان؟ زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند, فرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشته ها جایی نداشت, انسان ها آنه...
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam
لیام نابیناست و برادرناتنیش همش اونو اذیت میکنه. لیام سعی میکنه اونو از خودش دور نگه داره ولی با این همه نمیتونه عاشقش نشه.