COLD BED ورژن ییبو تاپ: (هر دو ورژن ژان تاپ و ییبو تاپ موجوده) ژان بله ییبو را شنید و قلبش با ترس فشرده شد. انگار هنوز هم کابوس میدید. ازدواج با همجنسش!؟ حتی اگر بهترین دوستش باشد و از نیت خوبش مطمئن باشد... خودش و این حس بدی که نسبت بخودش پیدا کرده بود به کنار،اما پدربزرگش؟ اگر میفهمید فقط بخاطر اقامت آمریکا به چنین...
تیکه ای از داستان: اروم در دستشویی رو باز کردم و سرکی به بیرون کشیدم با ندیدن ییبو پریدم بیرون و درو بستم همینکه درو بستم نگاهی به سمت راستم کردم که ییبو دست به سینه با نیشخندی پشت در بود جیغی کشیدم هل کرده پریدم عقب که پشت پا خوردم نزدیک بود کف زمین پهن شم که ییبو سریع گرفتم به خودش چسبوندم شوکه و خجالت زده خشکم زده...
•خلاصه: - من اومده بودم تا تو رو دستگیر کنم اما تو خواسته‌های درونی من رو که سالها سرکوب کرده بودم بیدار کردی و من بدون اینکه اختیاری داشته باشم اسیر شدم. اسیر شهوت، غرور، انتقام و کارهایِ خلافِ تو! من اسیر هرچیزی شدم که یه پلیس باید از اونا دوری کنه اما نه من و نه تو کنترلی روش نداشتیم. ما تنها مهره‌های شطرنجی بودی...
Nonesense تمام شده📗📕 کارما بهت فرصت میده گاهی... پس باید بجنبی تا از دستش ندی .... ژانر: درام ، بی ال *هپی اندینگ* ییبو تاپ
My coach: تمام شده📗📕 جان با لبخند به گرمکن ییبو چسبید و با نگاهی اغواگرانه به چشمای مهربونش خیره شد و جواب داد: ببینم میخوای اینجوری تمرینم بدی ؟! مرتب داری لمسم میکنی یا بغلم میکنی؟! اینم جزو تمرینات روتینه مربیّ؟! و ییبو با قورت دادن آب گلوش ،سرشو تکون داد، دستشو به آرامی روی قوس زیبای کمر جان کشید و با حس لرزش...
•پایان یافته ●برگشتم ولی کسی قبولم نداشت برگشتم ولی دیگه عضوی از خانواده نبودم ●کاپل : ییژان ●تاپ : ییبو ● تعداد پارت ها : 18 ●پایان : هپی اند ●○کانال : windflowerfiction○● ●TOP : wang yibo ●BOTTOM : xiao zhan
وانگ ییبو پسر مردی خودرای... پسری ک خیلی شبیه پدرشه... پسر ی خلافکار ک پلیسه... ترس عظیمی ک پنهون کرده... چی میشه اگ کابوس های زندگیش بشه بازیچه ی فرد دیگه؟ ژانر:معمایی/جنایی/عاشقانه/انگست/درام ییبو تاپ💚 و دارای سه فصل فصل اول کامل شده فصل دوم در حال آپ فصل سه در انتظار
𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝐘𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 (𝐲𝐢𝐛𝐨 𝐭𝐨𝐩) 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐬𝐥𝐢𝐜𝐞 𝐨𝐟 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐜𝐫𝐢𝐦𝐞 𝗪𝗿: 𝐚𝐫𝐢𝐞𝐬 -وضعیت: فصل اول پایان یافته- اطلاعاتِ داستان👇 - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -خلاصه: ژان بعد از یک سال کار کردن، تونسته اعتماد رئیس سختگیر رو جلب کنه و زمانش رسیده که به عمارت ا...
•پایان یافته ● شیائو ژان ماموری که برای حل پروند ه ای مجبور میشه به عنوان دانش آموز وارد دبیرستان بشه وانگ ییبو پسر جوانی که از همون اول از شیائو ژان متنفر شد و دلیلش ؟ ییبو « ازش خوشم نمیاد چون رو مخمه » ● کاپل : ییژان / مارکسون ● تاپ : ییبو / جکسون ● تعداد پارت : 20 ● پایان : هپی اند ●○کانال : windflowerfiction
خلاصه: وانگ ییبو! اسمی که شیائو جان با شنیدنش مثل اسفند روی آتیش می‌شد و دلش می‌خواست فَک اون جوجه کارآگاه باهوش رو پایین بیاره. چرا؟ دلیلش واضحه! کی از دوست‌پسر قبلیش دل خوشی داره که شیائو جان داشته باشه؟ اما این وسط یه پرونده قتل به دست جان می‌رسه که کلید حلش دست همون کارآگاه از خود راضیه... حالا افسر شیائو موند و پ...
•پایان یافته ● فصل دوم فیک من الفا هستم ● ● کاپل : ییژان ( bjyx) ● تاپ : ییبو ●پارت ها :10 ● پایان : هپی اند ●○کانال : windflowerfiction ○● ● top : wang yibo
Secret agent تمام شده📗📕 چی میشه اگه همه چی دروغ باشه بجز نگاهم که عاشقت شد. ییبو تاپ *هپی اندینگ *
🔞🔞🔞 ⚜ Crazy Vampire 🔥 ⚜ Genre: Fantasy,Smut,Magic, Romance ⚜ Writer: Lonely Star💫 🍉One shot🍉
_ منتظرم میموني؟ +تا آخر عمرم منتظرت میمونم وانگ ییبو ❤️ _قول میدم اونقدر منتظرت نزارم شیائو جان 💚 ژانر:رومنس، انگست، جنایی، معمایی، اسمات... ییبو تاپ 🔞 آپ بعد از پایان فیک برادر دوست داشتنی من
«فقط برای امشب، فکر کنم، شاید بتونم دوستت داشته باشم...» صدای ییبو تو ذهن جان یخ زد و جان یک لبخند کوچیک از روی ناباوری زد. بدهی مالی ییبو پای اونو به گروه گنگستری ییبو باز میکنه... در ازای بخشیده شدن بدهیش چه تاوانی باید پس بده؟
خودش رو روی پسر بیچاره خم کرد و پارچه ی سیاه رو از روی سرش برداشت، اخمی کرد: "چرا داری گریه میکنی! الان باید التماس کنی که ولت کنم، مگه نه!" و دیوانه وار خندید. چشمهاشو بست و سرش رو بالا برد، نفس عمیقی کشید تا بوی خون ذهنشو پر کنه. ییبو با عصبانیت دستش رو روی میز کوبید: "ای لعنتی... حرومزاده ی لعنتی..."
📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 Damn the pride that took you from me لعنت به غروری که تو را از من گرفت 🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️🕯️ !دو شات همراهم بنوش! [ عیب نداره . واقعا عیب نداره اگه آدما رفتن. عیب نداره اگه دوستات رفتن. عیب نداره اگه داری گریه میکنی... یه چ...
•پایان یافته ● ژان «من خستم بیا نقش هایی که تا الان بازی کردیم رو باهم جابه جا کنیم » ییبو « من از خیلی وقت پیش نقشم رو به تو دادم » ●کاپل : ییژان ●تاپ : ییبو ● تعداد پارت : 17 ●پایان : هپی اند ●○کانال : WindFlowerFiction○● ●top : wang yibo ●bottom : xiao zhan
وانگ ییبو... خون آشام چندصد ساله ای که هیچکس از وجودش خبری نداشت و سالها در جنگلی ممنوعه زندانی بود و هیچوقت نمیدونست چطور این نفرین رو بشکنه، با ورود ژان به جنگل نه تنها نفرین جنگل شکسته شد، قفل قلب ییبو هم شکسته شد... ولی هیچوقت همه چیز خوب پیش نمیره... و حالا که ییبو با دست خودش دلیل زندگیش رو کشته، چطور باید ادامه...
ییبو توی ماموریت با جان که سعی میکنه ازش فرار کنه آشنا میشه و اونو به جرم همکاری با باند قاچاق مواد دستگیر میکنه... _ییبو تاپ ❤︎ وان شات🚶♀️
قبل از اینکه بتونه حرف بزنه بدنش گر گرفت نفس کم آورد و درد شدیدی تو پایین تنش احساس کرد به سختی میتونست نفس بکشه پاهاشو تا جایی ک ممکن بود جمع کرد تا شاید بتونه عضو نیمه سفتشو مخفی نگه داره با بغض توی صداش زمزمه کرد -حالم بده! درد دارم اشکاشو پاک کرد و دستی رو گونش کشید + میدونم دردت زیاده !؟!دلت میخواد خوب شی بهم...
▪︎نور تاریک▪︎[کامل شده] شما میگین گذشته آدما چقدر مهمه؟ هیچی..! این جوابتون اشتباه محضه، چون این گذشته آدماس که آیندشون رو میسازه... مثل شیائو ژان، پسری با چشمای هلالی و لبخندای درخشان که هیچکس نمیتونست تصور کنه همچین گذشته تاریک و مبهمی داره. گذشته ای هرچند فراموش شده که روی آینده سایه انداخته بود.. سایه ای از جنس خو...
زردآلو 💛 ژانرها: هاناهاکی، انگست، زندگی روزمره، اندکی فانتزی، کمدی، هپی اند کاپل: ییژان (ییبوتاپ) _ از عشقت پشیمونی؟ + هرگز! تنها پشیمونیم از اینه که چرا زودتر از اینها پیداش نکردم. _ ولی داری به خاطرش می‌میری.. + درسته. ولی من می‌میرم تا به اون آزادی رو هدیه بدم، این زیبا نیست؟ ⭕ این فیکشن جز اشارات کوچکی به اسمات م...
اسم: تو سرنوشت منی! کاپل اصلی: ییژان [ییبو تاپ] کاپل فرعی: نامجین ژانر: رومنس، انگست، اکشن، امگاورس، یه چسه درام، اسماااات، امپرگ - 𝐢𝐭 𝐝𝐨𝐞𝐬𝐧'𝐭 𝐦𝐚𝐭𝐭𝐞𝐫 𝐢𝐟 𝐲𝐨𝐮 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐦𝐞. 𝐲𝐨𝐮 𝐚𝐫𝐞 𝐦𝐲 𝐝𝐞𝐬𝐭𝐢𝐧𝐲, 𝐚𝐧𝐝 𝐲𝐨𝐮'𝐥𝐥 𝐚𝐥𝐰𝐚𝐲𝐬 𝐛𝐞. - اهمیتی نداره اگه دوستم نداری. تو سرنوشت من...
کاپل = ییژان ( فانتزی - امگاورس - ومپایر - اسمات - دارک - هپی اند ) قسمتی از فیک : ژان دستشو روی زمین گذاشت تا بلند شه...اما درد بهش اجازه نمیداد با گریه خطاب به ییبو داد زد( *تو چه مرگته...هق...زندگی آدما اینقدر برات بی ارزشه...هر کسی دلش میخوا..د..هق...که زنده بمونه...چ..چرا...چرا ولم..نمیکنی...هق...بس..بسه..دیگه*...
پایان این راه به کجا ختم می شه؟ اصلا پایانش مهمه یا اتفاقاتی که تو مسیر می افته؟! شاید همین اتفاق هاست که مسیر زندگی و در نهایت پایانش رو تغییر میده... تو بهترین اتفاقی بودی که برام افتادی! مسیر زندگیم با اومدنت عوض شد! درست وقتی که توی تاریکی گیر کرده بودم، مثل نوری به زندگیم تابیدی... ▫️The end of darkness▫️ ❕ژان...
Love & hate تمام شده📗📕 چی میشه اگه عاشق کسی بشی ، که مسبب همه ی بدبختیات بوده: جان فریاد کشید: لعنتییییی ...کثافتتتت... آشغال عوضییییی...ازت متنفرمممم! در حالیکه من زیر دست و پای تو بودم ، مادرم روی تخت بیمارستان جون میداد و من احمق اونجا نبودم! حتی نتونستم برای آخرین بار ببینمش... لعنت به تو وانگ ییبوووو! و با م...
─نام فیکشن: ࿐࿔🌼The Eternal Daffodil🌼࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: رمنس، امگاورس، اسمات، امپرگ ─نویسنده: @_RuiShi_ ─مترجم: Sebastian 🐾🍓 ─وضعیت: HIATUS ─شیائو ژان با چشم هایی مملوء از اشک گفت" نه سال آزگار عاشقت بودم، تمام این سالها، عاجزانه میخواستم تا بهم توجه کنی و مهم نیست چقدر تلاش کردم اما تو هیچوقت احساسمـو بهم ب...
