Select All
  • ☆ادلاید☆
    309K 20.1K 123

    "ادلاید"دختر خاکی ومهربونی که حتی معنی غرور رو نمیدونه زندگی براش چیزهایی رقم میزنه. زندگی ادلاید رو از عرشش زیرسایه مرد مغروری میکشه که همه چیزش غرورشه. این سایه غرور ممکنه باعث بدبختی وننگ ادلاید بشه ویا ممکنه باعث خوشبختی وسعادتش بشه.

    Completed   Mature
  • ترانه عاشقانه من
    205K 18.2K 122

    من از بالاترين قله به خاطر تو افتادم برام دوريت خطرناكه،به آزارِ تو معتادم نگو قبل از تو كي بودم،بگو بعد از تو كي ميشم؟ نيار اسم جدايي رو قشنگ نيست حتي شوخي شم

    Completed   Mature
  • نگار
    230K 19.9K 120

    اگر چه در پي آهو دويده ام چون شير به من اهالي جنگل،شكار ميگويند به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته «نگار» می‌گویند..

    Completed   Mature
  • Ella
    186K 17.4K 97

    من سقوط كرده بودم،ته چاهِ نااميدي نعره ي عريون مرگو تو تو اون دره شنيدي تنِ من به جاي دره توي اغوشِ تو افتاد اشكِ حسرتت چكيدو پلك بسته مو تكون داد من ميخوام مال تو باشم،توي خواب تو بمونم چي تو چشماي تو ديدم؟نميدونم..نميدونم

    Completed   Mature
  • افسونگر
    250K 21K 127

    بسی گفتند: دل از عشق برگیر که نیرنگ است و افسون است و جادوست! ولی ما دل به او بستیم و دیدیم،که این زهر است اما نوشداروست...

    Completed   Mature
  • جادوي عشق
    87.1K 9.7K 60

    بوسه‌هایت مرگ را به تأخیر می‌اندازند. مرا ببوس!

    Completed  
  • تمام قلب من
    440K 30.4K 153

    خاطره به کنار... حتی اسمم را هم فراموش کردی! همین روزهاست که یکی از عاشقانه هایم را برای کسی بفرستی و ‌بگویی : ببین این متن چقدر شبیه ما دوتاست...

    Completed  
  • کریستینا
    187K 16.9K 105

    کریستینا(جلد دوم رمان: queen of my heart) چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی" دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی" درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی" گاهی عشق خیلی ساده در میزنه..خیلی ساده... فقط کافیه درو باز کنی.

    Completed   Mature
  • دوشيزه
    286K 24.9K 143

    من به اين معروفم كه بد عاشق ميشم تو كه ميدونستي،چرا موندي پيشم؟ اگر سرگردوني،حالمو ميدوني نخواه عاقل شم و دست بردارم

    Completed   Mature
  • Queen of my heart👑
    451K 34.3K 103

    گاهی برای ملکه بودن باید لشکر کشی کرد،باید جنگید،باید فتح کرد... و گاهی برای ملکه شدن کافیست؛قلب یک مرد را از آن خود کنی..آنوقت تو ملکه خواهی بود ملکه قلب او. گاهی تصاحب قلب یک مرد انقدر سخت است که حکم جنگ دارد وباید مرزها را برای فتحش در نوردید. دوشیزه مری اینبار باید بجنگه..بجنگه تا فتح کنه..شاید قلب یک مرد رو و...

    Completed  
  • Freedom of Sin
    71.9K 11.4K 51

    «آزادی گناه» من یک انسان آزادم! من اجازه دارم تمام قوانین انسانیت رو درهم بشکنم... از مخالفانم بهره‌کشی کنم... هر کس سر راهم بایسته رو بکشم... اعتقاداتی که از نظر خودم غلطه رو نابود کنم... چون من یک انسان آزادم! A Harry Styles Fanfiction

    Completed  
  • Half-Blood
    117K 29.4K 162

    «دورگه» پایبند اقوام و اماکن نشو. انسان باش. بدون مرز! A Louis Tomlinson Fanfiction highest ranking: #4 in fanfiction

    Completed  
  • 𝐘𝐨𝐮 𝐚𝐫𝐞 𝐚 𝐌𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫 • 𝐁𝐚𝐞𝐤𝐈𝐔
    18K 3.2K 36

    لی هه جین دوست داشتنی، تنها پرنسس سرزمین مهتاب، درست مثل هر انسان دیگه ای تو سرزمین مهتاب در آرامش زندگی می کرد. همه چیز عادی بود تا اینکه تمام قلمروهای انسان برای حمله به تنها سرزمین اکسو متحد شدن. نتیجه ی حمله معکوس شد... وقتی پدرش برای دادن اون به پرنس ارشد اکسو...بیون بکهیون، قرارداد صلح امضا کرد زندگی پر از...

    Completed   Mature