Select All
  • 𝐖𝐢𝐧𝐭𝐞𝐫 | 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩
    47.4K 9.4K 16

    - نمی تونی بری. این پایان بحثه. تهیونگ حس عجیبی داشت، انگشتاش مور مور می شدند و شکمش یه حالی بود. ولی خودشو جمع کرد و خیره به اون چشم ها با لحن محکمی گفت: - این کارو نکن. نمی دونی چقدر می تونم دیوونه باشم. زندگیتو جهنم می کنم. جونگ کوک لبخندی زد، ولی فاقد شوخ طبعی بود. - اگر تو دیوونه ای، من از تو دیوونه ترم. صداش تیز...

    Mature
  • Father [Yoonmin]~|completed
    88.9K 17.8K 27

    _ من یه پدر مجردم _ دوستت دارم _ من یه دختر 3 ساله دارم... _ دوستت دارم _ من فقط باری سنگین روی شونه هاتم.... _ دوستت دارم پتال....و هیچ اهميتي به این ها نمیدم ↴ేخلاصه چیزی درباره اثر پروانه ای می‌دونید؟ میگن حتی بال زدن یک پروانه هم میتونه روند جهان رو تغییر بده. یونگی با تک تک وجودش به این قانون باور داشت. اگه...

    Completed  
  • everything is going to be alright(همه چیز درست میشه
    36.7K 4.6K 22

    جئون جانگکوک که هیچ علاقه ای به همسرش پارک جیمین نداشت به او خیانت می کند وترکش می کند حالا سرنوشت این دو چه خواهد شد؟ کاپل اصلی:کوکمین روز اپ:نامعلوم شروع:2022 پایان:.......

  • 𝐖𝐚𝐭𝐞𝐫 𝐚𝐧𝐝 𝐅𝐢𝐫𝐞
    20.9K 3.6K 24

    داستانی درباره‌ی آدم‌های از دست رفته، قول‌های فراموش شده، آدم‌هایی که وارد بازی پیچیده‌ی سرنوشت شدن. آیا اون‌ها می‌تونن در این جنگ خونین از جوونه‌های عشقشون محافظت کنن؟ " _ چشم‌هات بسته بود و همین که بالا سرت ایستادم بغلم کردی... اگه یه‌نفر دیگه بود چی؟ + توله ببر من داره حسودی می‌کنه؟ _ سعی نکن بحث رو عوض کنی. + م...

  • TheHeart فصل دوم با کاپل کوکمین به زودی
    122K 33.9K 132

    نیمه‌ی روح اون پسر، یک ببر بود! . . . . ژانر: تاریخی|افسانه‌ای|معمایی|رمنس|اسمات با الهام از سریال زیبای The Untamed و Dark و همچنین، رمان مشهور The Husky and his white cat Shizun تکمیل‌شده✓ به قلم بلک‌استار موزه‌ی داستان که شامل موسیقی و فنارت‌های شماست: @TheHeartFF

    Completed  
  • "𝖶𝖧𝖨𝖳𝖤 𝖮𝖱𝖢𝖧𝖨𝖣"
    142K 15.4K 27

    خب میریم که داشته باشیم: یه پسر ۲۴ ساله و به شدت کیوت و ساده دلمون که به خاطر هوش بالاش موفق میشه موسیقی رو داخل دانشگاه تدریس کنه ولی دردسر همه جا هست و صد در صد برات مشکل ساز میشه. از اون طرف قلدر وحشی و زرنگی رو داریم که به خاطر شرایطش چندوقته ترم هاش رو پاس نمیشه و صبح ها توی دانشگاه درگیره و شبا؟اوم بهتره یه راز...

  • •Miracle in my house~Yoonmin♡
    5.9K 1.1K 15

    -هیونگ میگم اون عروسک تبدیل به یه انسان زنده شد!! +یونگی تو دیوونه شدی همچین چیزی امکان نداره! "اگه یه شب از خواب بیدار بشی و بالا سرت یه عروسک زنده رو ببینی چیکار میکنی؟؟" ... 🩷فیک:معجزه در خانه من 💬ژانر:فانتزی،تخیلی،کمدی،عاشقانه 🖇️کاپل اصلی :یونمین ،ویکوک 🔗کاپل فرعی :نامجین ▫️روز آپ:پنجشنبه ها

  • T E A R S | اشک ها
    5.7K 1.1K 13

    - چی میشه که کیم تهیونگی که عاشق زدن ویولنه یروز ویولنشو گم کنه و اون رو شکسته جلوی کاخ سلطنتی پیدا کنه؟ . . - چطور دلت اومد آخه؟ دستی که رو دهنش گذاشته بود تا هق هق هاشو خفه کنه رو برداشت . اشک هاشو با استین لباس توریش پاک کرد ولی این کار باعث قطع اشک های مرواریدیش نشد . - تو که نمیدونستی خیلی برام ارزشمنده چرا اینک...

  • 𝐛𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐎𝐍𝐎𝐑 {𝐯𝐤}
    419K 51.7K 45

    {Completed} جونگ‌کوک از ازدواج با همچین هیولایی میترسه. خیلی ها ازدواج اجباری جونگ‌کوک با تهیونگ برای برقراری صلح بین دو مافیا رو مثل یه موهبت میدونند ولی از نظر خودش سرنوشتش محکوم شده و به نابودی رسیده. هیچ راه فراری از این قرارداد ازدواج اجباری و برنامه ریزی شده وجود نداره؛ قطعا تهیونگ تا آخر دنیا به دنبالش میگشت...

    Mature
  • Last Keeper + Season 3 updating 🔰
    87.3K 18.1K 109

    خونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک کرد پول نسبتا زود به حساب من واریز شد. بنابراین دیگه دلیلی نداشت که او...

  • "ᴄʜᴏꜱᴇɴ" kookv
    99.8K 15.3K 46

    Chosen|منتخب شما به صرف چای گوچانگ و شراب مرغوب برنج دعوت شدین پس،لطفا چند ده پارتی مهمون ما باشید. خلاصه:تهیونگ ، نوجوانی که الهه ماه پس از قرن ها از خواب بیدار شده و با عطا کردن موهبتش به فرزند عزیز کرده ش ، در یک شب مسیر زندگیش رو عوض کرده و تهیونگ حالا به دام امپراطور اون قصر بزرگ افتاده بود. کاپل:کوکوی-kookv کاپل...

  • Blind [ KookV ]
    34.1K 6.6K 10

    "من همسرتم، من با تو ازدواج کردم. من عروسک لعنت شده‌ات نیستم." تهیونگ حالا با صدایی که از خشم می‌لرزید گفت و جونگ‌کوک چهره ناراحتی به خودش گرفت و گفت:"تحت تاثیرم قرار دادی که، حالا چی‌کار کنیم؟ بگم هرچی تو بگی؟" اُمگا محکم لب پایینش رو از حرص گزید و جونگ‌کوک با حرص گفت:"آره اُمگا، تو عروسک من نبودی. تو عشق من بودی، تن...

    Mature
  • SANS TOI/YOONMIN
    1.1K 99 4

    |~sans toi~بدون تو~|👣 ✰کاپل: یونمین~نامجین ✰ژانر:جنایی~مدرسه ای~رومنس~اسمات ✰زمان آپ: یکشنبه، سه شنبه، پنجشنبه ✩پسری که به دلیل جابه جا شدن خونه اش مجبور به عوض کردن دانشکده اش میشه فکر میکنه زندگی عادی داره و نمیدونه چه چیزایی در انتظار اونه، او.....✩ -میفهمی دیگه نمیتونم..؟ کشش ندارم...حوصلت هم ندارم.. Everyone th...

  • The bridge of sighs💫Kookv
    1.2K 201 10

    《پل افسوس پلی که آخرین روزنه ی یک زندانی برای دیدن زیبایی های ونیزِ》 تهیونگ صاحب هتلی در ونیز ایتالیا، ایمیل مشکوکی دریافت میکنه... ایمیلی که یک غریبه رو به مدت ۶ ماه به زندگیش گره میزنه... تهیونگی که میخواد هر طور که شده سر از کار های مرد دیگه در بیاره اما در ازاش قلبش رو بین جستجو هاش گم میکنه... _قانون اول هتلداری...

  • 𝗔𝗹𝗶𝗲𝗻 [ 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 ]
    156K 14.5K 31

    تهیونگ، یکی از مافیا های خطرناک کره‌، که برای انتقام مرگ همسرش از نخست وزیر کشور تصمیم بر دزدیدن پسرش میگیره... ولی فقط داستان مرگ همسرشه...؟! جونگکوک عاشقی که با سن کمش عشق این مرد رو توی سینه داره و با اذیت هایی که از طرفش میشه میتونه به زندگی ادامه بده یا نه؟ این عاشقانه ها قراره چطوری پیش بره؟ ما مرگ معشوق یا با د...

  • Forbidden ✥ Taekook [ Kookv ]
    13.2K 2.3K 20

    خیابونهای سرد شهر با قدمهای پسری آشنا هستن که زندگیش توی مسیر کارش مختصر شده... چیزهای زیادی توی زندگیِ تهیونگه که دنیای اون پسر دبیرستانی رو تاریک کردن ولی جونگکوک به عنوان دبیرش چه جایگاهی میتونه توی این دنیا داشته باشه؟ _________________ ممنوعه | کامل شده ژانر: انگست، روزمره _________________ این داستان فقط متعلق ب...

    Completed  
  • 🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱
    35.6K 4.2K 30

    🃑𝓖𝓪𝓶𝓫𝓵𝓲𝓷𝓰 𝓗𝓸𝓾𝓼𝓮🂱 {ژانر: جنایی/مافیایی/انگست/اسمات/عاشقانه/خشن/معمایی} {کاپل:ویکوک} {Tea:top} {⛔تا مدتی متوقف شده⛔} {کاپل فرعی:نامجین , یونمین } {زمان اپ:هر وقت به شرط ووت رسید} {15 سال مثل طوفان براش گذشت. پونزده سالی که رد های عمیق و دردناکی از خودش به جا گذاشته بود به هر قسمت از بدنش که نگاه...

  • My dark life
    14.4K 1.9K 13

    جئون جونگوک امگای سودجویی که یه شب با آلفای مستی می خوابه.. بعد چند ماه از اون قضیه آلفا پیامی رو از امگا دریافت می کنه.. «من توله ی تو رو باردارم..!» (در حال حاضر آپ این بوک متوقف شده)

  • God|Vkookmin
    27.7K 4.9K 20

    ﹝ایزد﹞ -واسم مهم نیست خدای لعنت شده مصری! اگه میخوای منو لمس کنی باید التماس هاتو بشنوم کاپل اصلی: ویکوکمین کاپل فرعی: یونمین ژانر: سفر در زمان،فانتزی،اسمات،تخیلی،رمنس نویسنده:پارک کارینا وضعیت: در حال اپ تهیونگ و جونگکوک تاپ جیمین باتم

  • 𝖋𝖗𝖔s𝖙𝖊d
    54 3 2

    + معذرت می‌خوام... دیگه الف یا نیمه‌الف یا اون لفط مزخرفی که ساختم صدات نمی‌کنم... بهم بگو چی صدات کنم؟ اسمت چیه؟ اون چشم‌های آبی لرزون درست جلوی چشمش بود. موهای سفید ابریشمیش روشون افتاده بود، گوش‌های کشیدش زیر همون موها و صورت رنگ پریدش که نشون می‌داد هیچ خونی زیر پوستش جریان نداره. هر چی می‌خواست باشه. زیبایی اسرار...

  • 𝓑𝓻𝓸𝓴𝓮𝓷 𝓓𝓸𝓛𝓛
    8.3K 891 22

    جونگ‌کوک از وقتی چشم باز کرد فقط تهیونگ رو میشناخت. توی پرورشگاه تهیونگ همیشه مواظبش بود و خودش رو فداش میکرد ، حتی الان هم تهیونگ مثل یک الماس باارزش ازش مواظبت میکرد الماسی که خیلی ها میخواستند با دزدیدن یا شکستنش کیم ویکتور رو نابود کنند.... _________________ بخشی از داستان : سیگار رو از بین لب‌ هاش برداشت و همونطو...

  • Dance With Me •hyunlix •
    30.1K 3.2K 31

    اسم : با من برقص کاپل ها : هیونلیکس ، مینسونگ ژانر: اسمات ، رمنس ، انگست، مدرسه‌ای، امپرگ آپ: پایان یافته❗ خلاصه: هیونجین تو ۱۵ سالگی متوجه علاقه شدیدش به رقص باله میشه و تصمیم میگیره به دنبال رویاش بره و برای پیشرفت، تو مسابقه شرکت کنه... اما چی میشه دقیقا وقتی ۳ هفته مونده تا مسابقه‌ برای پارتنر دنسش مشکل پیش بیاد...

  • 𝐏𝐮𝐩𝐢𝐥𝐥𝐚 𝐎𝐏𝐈𝐀 ||kookmin
    100K 27.8K 82

    پایان یافته 🏳 •fic: pupilla opia •Couple: kookmin • angst/ romance/smut " تو تنها شوخیِ خدایی که دارم با دو تا دست‌هام بغلش می‌کنم! تو تنها شوخیِ خدایی که می‌خوام ببوسمش..! "

    Completed   Mature
  • Strong Hold |Vkook|
    167K 22.1K 59

    [completed] تهیونگ آلفای دست و پا چلفتیه که فکر نمی‌کرد تو یکی از روزهای عادی زندگیش تو شیفت بیمارستان، جفتش رو ملاقات کنه؛ اونم نه هر ملاقات عادی، اون امگا باردار بود!! حالا دست تقدیر چطوری اونها رو بهم می‌رسونه؟ جونگکوک زیباش بهش روی خوش نشون میده؟ Taekook Smut, romance, fluff, comedy, Mpreg +16

    Completed  
  • طلسم انتقام (Spell revenge) فصل اول[کامل شده]
    143K 14.5K 75

    کاپل اصلی:هیونلیکس. مینسونگ. چانمین کاپل فرعی:هیونین. چانگلیکس. ژانر:فول اسمات. دارک. رمنس. کمی خشن. امپرگ روزهای اپ:شنبه ها

  • My Exception [ KOOKV ]
    121K 15.4K 18

    [تمام شده]‌ جیمین به جونگ‌کوک تاکید می‌کنه که روی برادر کوچیک‌ترش حرکتی نزنه ولی آیا جئون جونگ‌کوک قراره از اون بتای خوشگل بگذره؟ اسم داستان: My Exception [ استثنای من ] کاپل اصلی: Kookv کاپل فرعی: Sope ژانر: طنز | فیک‌چت | عاشقانه | امگاورس [ کار توی چنل TaeKook_Eternity هم آپ شده ]

    Completed  
  • 𝐓𝐡𝐞 𝐍𝐨𝐭𝐞𝐁𝐨𝐨𝐤
    36.9K 5.9K 30

    هشت سال از ازدواجشون گذشته بود. جیمین خودش رو با وجود جونگکوک و دختر کوچولوشون، خوشبختترین فرد دنیا میدونست. اما همه چیز با پیدا کردن اون دفترچه قدیمی عوض شد. دفترچه‌ای که جونگکوک در اون خاطرات عشق قدیمیش رو نوشته بود... ɴᴀᴍᴇ: ᴛʜᴇ ɴᴏᴛᴇʙᴏᴏᴋ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴋᴏᴏᴋᴍɪɴ ɢᴇɴᴇʀ: ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱᴇ , ᴍᴘʀᴇɢ , ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ꜱʟɪᴄᴇ ᴏꜰ ʟɪꜰᴇ , ꜱᴍᴜᴛ ✅ ت...

  • THE MIRACLE OF LOVE | KOOKV
    277K 37.9K 41

    (کامل شده) "-یه آشپز اوتیسم؟!!!..... شوخیت گرفته؟؟.... نه نه نه به هیچ وجه اجازه نمیدم تو تیمم باشه!!" داستان تهیونگ آشپز با اختلال اوتیسم و جونگکوک سرآشپزِ سختگیر. شیپ‌ها:کوکوی،یونمین (این فف شامل شیپ‌های استریت اعضای بنگتن با عضو عزیز توایس،داهیون "جین و داهیون" و عضو عزیز بلک‌پینک،جیسو "نامجون و جیسو" هستش. کسایی ک...

    Completed  
  • Vkook & Kookv| 𝑩𝒆𝒈𝒖𝒊𝒍𝒊𝒏𝒈𝒍𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍🔞 زیـبـای فـریـبـنـده
    262K 18K 52

    [تکمیل شده✓] اون با زیباییه خیره کنندش همه رو اغوا کرده ... من که جون میدادم برای مست شدن توی قهوه چشمات ... ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ ♡ - عاااا عاااح ول ولم کن الان یکی میاد (هق) میاد میبینه +هیششش + الان تموم میشه اوممم -ن ن ..خ خاهش ترو (هق ) ب هر کی می‌پرستی ولم کن درد داره +منو به جون...

    Completed  
  • •‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌࿇ KING ࿇•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
    2.1K 186 12

    •࿇BTS VER࿇• _"میدونم تو کی هستی...میخوای باهام چیکار کنی تو اتاقت؟" بدن بی جونش فقط کمی تونست خودش رو نگه داره و بعد از شاید فقط پنج ثانیه،به سمت زمین سنگی زیر پاهاشون سقوط کرد...اما فرمانده که میدونست دیر یا زود این اتفاق میفته،خیلی زود گرفتش و از روی زمین بلندش کرد... به سمت در و اتاق خود‌ش راه افتاد و رد نگاه وحش...