𝄞musician𝄞
Heeseung.Jay.Jake.Sunghoon.Sunoo.Jungwon.niki تنفر همان است که بعد ها عشق است؟ یا حتی برعکس ! عشق همان است که بعد ها تنفر است؟
Heeseung.Jay.Jake.Sunghoon.Sunoo.Jungwon.niki تنفر همان است که بعد ها عشق است؟ یا حتی برعکس ! عشق همان است که بعد ها تنفر است؟
.Heeseung.Jay.Jake.Sunghoon.Sunoo.Jungwon.niki. عشق یک طرفه مثل شکلات تلخه. طعم زننده ای داره،اما همچنان دوست داری مزش کنی.
خلاصه: سازمان Central Intelligence Agency یه مهره اساسی رو هدف قرار داده تا نابودش کنه،سَم این ماموریت رو با هدف خاصی به عهده میگیره؛ولی این وسط یه اتفاق غیرمنتظره میوفته... Genre: Romance, Angst, Mystery Couple: jakehoon, heehoon, sunki -By Sahba & ray
⊹ وانشات: Placate ⊹ کاپل: جیکهون ⊹ ژانر: رمنس، روزمره ⊹ نویسنده: Winko " آرام گرفتن توسط کسی؛ فردی که روی روح خسته و خشمگینت مرحم میذاره. " لینک چنل تلگرام: @BabyPeachandHisIkeu
↓↓←↓↓ بنظرتون وقتی آیدل های ما تو خوابگاهن چیکار میکنن؟🍅 جونگوون گل پسر هایب و لیدر یکی از گروه هاس که اسمش به انهایپن معروفه..🍅 ولی هیونگاش ۲۴ ساعت درحال صگ دعوا و خشتک پاره کردن و جوییدن همن!!🍅جی روی گلناراش حساسه و هیسونگ روی جیک کراشه!!🍅🇦🇽 بنظرتون جونگوون میتونه زنده بمونه؟🍅 بوک استوری: انهایپن هوم🍅 عنوان...
- حالا مثل همون روز جادویی، قسم بخور که بهم ايمان داری! فراتر از ماه: افسانهی لوناریا و سوله (تلفظش سُله هست) فصل دوم قسم به ماه (Swear By The Moon) Enhypen + I-LAND Trainees + &Team + &Audition - The Howling Trainees انهایپن + کارآموزان آیلند + اندتیم + کارآموزان اند ادیشن - زوزه کشی رمان فانتزی تخیلی، عاشقانه، ماجر...
[Complete] ࣪˖𓏲𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚:𝘢𝘯𝘨𝘴𝘵,𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦,𝘴𝘭𝘪𝘤𝘦 𝘰𝘧 𝘭𝘪𝘧𝘦 ࣪˖𓏲𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚:𝘑𝘢𝘬𝘦𝘩𝘰𝘰𝘯"𝘌𝘯𝘩𝘺𝘱𝘦𝘯" اون مثل یه مه بود که باعث میشد اطرافم تو تاریکی شب سفید باشه اما خورشید خیلی زود طلوع کرد و اون محو شد.
{+12°} *𝔼𝕕𝕚𝕥𝕚𝕟𝕘... - " اون داخل سرم دقیقا مثل یه فضای دوم میمونه. تو رگهام پرسه میزنه.. تو میدونی هر وقتی که به اختیار خودش بیرون میاد چی میشه. من نزدیک بود تو رو با دستهای خودم بُکشم..." ⌻𝕊𝕂ℤ ⌻𝕋𝕏𝕋 ⌻𝔸𝕋𝔼𝔼ℤ -ℍ
[Complete] ࣪˖𓏲𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚:𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦,𝘴𝘭𝘪𝘤𝘦 𝘰𝘧 𝘓𝘪𝘧𝘦 ࣪˖𓏲𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚:𝘛𝘢𝘦𝘨𝘺𝘶"𝘛𝘟𝘛" "اون مثل بال خشک شدهی یه پروانهی مرده بود من میترسیدم بهش دست بزنم و اون بشکنه."
[درگذشتِ بدونِ ترحیم] شعر های من. رویاها، اونها چیزهایی ان که من هستم وقتی برای خودم بودن خیلی خستم
وضعیت: تمام شده خلاصهی داستان: حارث، جنگجوی خونخوار سرزمین عدن شمالی، در میدان نبرد, عاشق شفادهندهی سرزمین دشمنش میشود. او برای تصرف اختیار و بدن معشوقش، ابتدا باید دشمن را مغلوب کند.
«عشق رویایی ما» +نمیفهمم یونجون! _مسئله همینهه سو!! اینبار فریاد یونجون کل فضای خونرو پر کرد.. یونجون سرشو پایین گرفته بود..ولی ریز سریع اشکاش و هق هقاش کاملا گریشو لو میداد.. _مسئله همینه سو...تو هیچ وقت نمیفهمی... سرشو بالا اورد و سوبین با بهت به قیافه گریونش نگاه کرد.. _هیچ وقت..نمیفهمی چه جوری داری زندگیمو...
¬𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦=𝘏𝘺𝘶𝘯𝘭𝘪𝘹_𝘔𝘪𝘯𝘴𝘶𝘯𝘨 ¬𝘎𝘢𝘯𝘦𝘳=𝘚𝘮𝘶𝘵_𝘚𝘭𝘪𝘤𝘦 𝘰𝘧 𝘓𝘪𝘧𝘦 '''''''''''''''''''''''''''''''''""""""""" ¬اگه میدونست قراره چه بلایی سر قلبش بیاد هیچوقت پا به اون خونه لعنتی نمیزاشت¬ '''''''''''''''''''''''''''''''''""""""""" ¬فلیکس با یونجون، دوست پسر دو ساله اش زندگی خوب و خوشی داره تا ای...
کاپل : یونبین ، بومکای ، تهیون ژانر : امگاورس کامل شده سوبین به اطراف نگاه کن ، امگاها ترسیده با مردمک های لرزون به کسایی نگاه میکردن که مثل گرگ های گرسنه برای دریدن شون چشم دوخته بودن به اونا : زود باش امگا گرگت رو نشون بده . نیشخندی روی لب سوبین نشست : چرا باید این کار رو بکنم . ابروهای مرد بالا رفت : چون باید مشخص...
وقتی به عنوان خبرنگار وارد اون محله متروکه شد فقط یک شهروند معمولی مثل بقیه مردم بود؛ ولی حالا زیر بارون بدون هیچ چتری ایستاده بود، لباسش بوی باروت گرفته بود و باریکه های خون کنار کفش هاش جاری بودن... GENRE: mafia, romenc, angst, tragedy COUPLE: YeonBin, TaeGyu Writers: yuzumumu, csbdream
+یا اصن تو چیو بیشتر از کاپ کیک توت فرنگی دوس داری؟! _تورو؟! بومگیو در صدم ثانیه سرخ شد و چنگالو سمت تهیون پرت کرد: با من لاس نزن عوضی بی توجه به صدای خنده ی تهیون سمت اشپزخونه رفت.. به اپن تکیه داد و با حرص گفت:مرتیکه کله پشمکی منو گیر اورده.. مشتشو به سینش زد و خطاب به قلب بی جنبش گفت: اروم باش دیگه توعمم _______...
- گفتی دوستم داری! + به عنوان یه پادشاه معمولا زیاد دروغ میگم. - الانم داری دروغ میگی. + آره دارم دروغ میگم چون قرار نبود عاشقت شم! کم دست و پنجه نرم نکردم با خودم که بهت دل نبندم. تو میری، سوبینی که بر میگرده پسر وزیر چویه نه تو! اون عاشق من نیست؛ تو هم نیستی. تو فقط عاشق یونجون دنیای خودتی. - ولی دلم برات تنگ میشه...
وقتی مادر بومگیو تصمیم میگیره پسر بی پرواش رو به ازدواج با یه پسر دیگه وادار کنه "چون گیِ " تا شاید کمی عاقل شه ، اما چطور میشه اگه با تهیون ازدواج کنه که نه به عشق اهمیت میده نه به اطرافیانش! و به علاقش و اهمیتش به ورزش معروفه! 𝙂𝙀𝙉𝙍𝙀: رومنس،اسمات،کمدی 𝘾𝙊𝙐𝙋𝙇𝙀: تهگیو 𝘾𝙊𝙉𝘿𝙄𝙏𝙄𝙊𝙉: کامل شده
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میا...
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...
سوبین خیلی ناامیدِ که از یه غریبه بخواد دوست پسرش شه. . . . credits to : choiyeonbin2019
اینکه دوستت دارم رو به یاد بیار. میشه؟! یونجون ، هرروز برای معشوقه اش نامه مینویسه. معشوقه ای که خاطرات مبهمی ازش به خاطر داره . فکر میکنه اگه خاطراتش رو به یاد بیاره،حالش بهتره میشه. اما روزی که به یاد میاره چه اتفاقی برای 'بومگیو' افتاده ، ارزو میکنه کاش هیچوقت اون حرفهارو بهش نمیزد. -این فیکشن پارت های کوتاهی...
- بستنی شکلات نعنایی | 𝗆𝗂𝗇𝗍 𝖼𝗁𝗈𝖼𝗈𝗅𝖺𝗍𝖾 𝗂𝖼𝖾 𝖼𝗋𝖾𝖺𝗆 🍦 - تو یه جایی هستی، یه جایی خیلی عمیق. دقیق نمیدونم کجا، تو خاطراتم یا تو زندگیم، فقط میدونم داشتنت مثل نداشتنت دردی طاقت فرسا بهم هدیه میده، دردی که دوباره و دوباره به خاطر تو تحملش میکنم. " 𝖠𝗍𝖾𝖾𝗓 𝗈𝗇𝖾𝗌𝗁𝗈𝗍 " " 𝖬𝗂𝗇𝗀𝗂 × 𝗀𝗂𝗋𝗅...
𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚:Vampire,Angest,Smut,Romance یونجون:همه بهم میگفتن توی خون و تاریکی و ابهام زندگیت تنهایی،همه بهم میگفتن من مثل بقیه قلبم از شیشه نیست وجودم از خورده شیشس..هیچکس نزدیکم نمیشه. اما تو همون الماس شبانم بودی...تو همون الهه تاریکی زیبایی بودی که نورتو نشون دادی...تو همونی بودی که تیکه های شیشه رو به اغوش کشیدی...
بوسیدن، مرزی ممنوعه شده بود. خیلی ها حسرت یک بار چشیدنش رو به جهنم میبردند. فقط عدهی کمی قادر بودند تا نرمی لب های شخص دیگری رو حس کنند و مابقی از این لطفاتِ بهاری بهرهای نمیبرند. توی دنیای ما ترسِ پرت شدن از پرتگاه ممنوعهها، به شکل دیوانه واری رخنه کرده بود. ترسی که تمام زندگیت رو به پایین صخره پرتاب میکرد. پس قوا...
○ If you can only read my mind, you'll definitely understand everything I feel. ○ اگه فقط بتونی ذهنمو بخونی، قطعاً تمام حسی که دارم رو میفهمی. °○ 𝘠𝘦𝘰𝘯𝘣𝘪𝘯/ 𝘛𝘢𝘦𝘨𝘺𝘶 °○ 𝘚𝘤𝘩𝘰𝘰𝘭 𝘭𝘪𝘧𝘦/ 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦/ 𝘏𝘢𝘱𝘱𝘺 𝘦𝘯𝘥𝘪𝘯𝘨 ○ یونبین/ تهگیو ○ مدرسهای/ عاشقانه/ پایان خوش _________________ - 𝘚𝘵𝘢𝘳�...
دنیای ما وارونه بود، با وصله پینهی قلب هایی از جنس شیشه ساخته شده بود. از برج های انسانیتش، بوی فساد ساطع و راه تنفس به ارامی بسته میشد. اشعهی محرومیت، باعث کم سویی چشم ها و زنجیری از جنس محبت، توسط والدین به گردن فرزندان انداخته میشد دنیای ما سفید ترین سیاهیِ محض بود و ما عذابی به نام عشق به اون اضافه کردیم...
چوی بومگیو و خانوادش به دلیل ترفیع کار اقای چوی، پدر خانواده، از دئگو به سئول نقل مکان میکنن. چی میشه اگه بومگیوِ تنهای داستان، عاشق پسری بشه که فقط یبار دیده..؟ عشق در نگاه اول؟ ژانر: رومنس، فلاف کاپل: تهگیو، کِیسونگ
با اینکه وسط تابستونه داره بارون میاد سوبین. یعنی به خاطر توئه؟ چرا حس میکنم نزدیکی در حالی که به اندازه گذشته دوری؟ چرا حس میکنم قراره ببینمت؟ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑷𝒆𝒓𝒍𝒂 𝑽𝒊𝒐𝒍𝒂 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆, 𝑨𝒏𝒈𝒔𝒕, 𝑺𝒄𝒉𝒐𝒐𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒀𝒆𝒐𝒏𝒃𝒊𝒏 این اولین کارمه که هیچ وقت...