Select All
  • 💙𝕃𝕠𝕤𝕥 𝕀𝕟 𝕐𝕠𝕦𝕣 𝔼𝕪𝕤𝕖🦋
    157K 18.2K 31

    _جونگکوکی؟...بنظرت زندگی بعدی وجود داره؟ یعنی...اگه تو زندگی بعدی هم باشیم قول میدی همینقدر عاشقم باشی؟ پسر بزرگتر حلقه دستاشو دور معشوقش محکم تر کرد و با مالکیت زیر گوشش گفت _حتی اگه ده بار دیگه هم بدنیا بیای باز هم مال منی جئون تهیونگ... تو تا ابد محکوم به منی.....! کاپل:کوکوی.هوپمین ژانر:رمنس،تناسخ،انگست،اسمات

    Completed  
  • BUTTERFLY🦋 | KV
    68.2K 8.3K 30

    🦋اسم: پروانه (کامل شده). 🦋ژانر: تاریخی/درام/انگست/اسمات🔞 🦋کاپل اصلی: کوکوی 🦋کاپل فرعی: نامجین/مخفی 🦋نویسنده: mj_stories ⚠️خلاصه: کیم تهیونگ پرنس کوچک ۲۱ ساله که هیچ علاقه ای به قانون های سخت و طاقت فرسای دوران گوریو ندارد، بازیگوشی هایش منجر به استخدام بزرگترین محافظ دوره توسط امپراطور یا همان پدرش میشود تا بتو...

    Completed   Mature
  • 𝑾𝒊𝒍𝒅 𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 || 𝑲𝑽
    119K 16.5K 29

    امپراطور جئون جونگکوک به لونا خودش کیم تهیونگ علاقه ای نداره لونا که دیگه نمیتونه این شرایط رو تحمل کنه تصمیم میگیره بدنش برای همیشه ترک کنه چی میشه اگر همزادش در دنیا دیگه کیم تهیونگ رییس قوی و قدرتمند کمپانی VBLوقتی از خواب پامیشه قیافه خودش رو تو آینه ببینه ولی تو بدن ظریف و زیبا لونا باشه ... قسمتی از داستان : نی...

  • Livid Heart🖤🚬 | Vkook
    176K 20.9K 46

    [Completed] [تمام شده] 𓄸 Name: Livid Heart | قلب کبود 𓄸 Genre: Smut, romance, mafia⛓️🚫 𓄸 Main Couple: Vkook 𓄸 Age category: +21⛔ 𓄸 Writer: Jisog 𓄸 Update: Weekly on Wednesday🚬 _____🖤_____ "رد دات" جایی که عشق و خطر به هم می‌رسن! جئون جونگ‌کوک، یک خلافکار خرده‌پا با زندگی...

    Completed  
  • My little flower boy | VKOOK
    48.6K 4.8K 39

    پسرک گل فروش من [ تکمیل شده ] تهیونگ بعد از مدت ها دوری به خاطر کارش به خونه برمیگرده، چی میشه اگه بفهمه جونگ کوک کوچولوش دیگه مثل قبل نیست و نمیخوادش ؟ ژانر : romance, dram ، angst __________________________________ ساقه های زخمی ات را بغل میگیرم گلبرگ های سوخته ات را می بوسم دوباره عطر خوش بدنت را می بویم...

    Completed  
  • NIGHT HUNTER - KOOKV
    31.6K 5.4K 21

    در دنیایی که قدرت در سایه مافیا پنهان شده، مردی از خاندانی قدرتمند، زندگی پرمخاطره‌ای را در پیش گرفته است. او در کنار دخترش، در تاریکی امپراتوری خود گام برمی‌دارد. اما یک شب، راز هولناکی از اعماق دریا سر برمی‌آورد. در اعماق تاریکی، رازهایی نهفته است که فقط دریا می‌داند.... موجی از فلس‌های آبی، در تاریکی شب می‌درخشد...

  • 𝐁𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐋𝐎𝐕𝐄 {𝐯𝐤}
    180K 25.3K 44

    {Completed} فصل دوم " bound by honor" هیچ‌کس انتظار نداشت عاشق هم بشند. وقتی جونگکوک به ازدواج الفایی مثل تهیونگ دراومد، همه مطمئن بودند گُرگ خون خالص تهیونگ اونو می‌شکنه. جونگکوک به بدترین شکل ممکن از مردی مثل اون می‌ترسید. اعضای مافیا، خیلی سریع هر اعتراض و حرف مخالفی رو خیانت تلقی می‌کردند. امگا ها باید حرف‌های شوه...

    Mature
  • 𝐇𝐮𝐧𝐭𝐞𝐫 | Kookv
    11.8K 1K 9

    خلاصه: جونگکوک مافیایی که حسابی عاشق و دل‌بسته تهیونگ می‌شه و همزمان بدترین بازی دنیا رو باهاش راه می‌ندازه! تهیونگ صاحب یه کارگاه چرم‌دوزی که جونگکوک توش ثبت نام می‌کنه و برای محافظت از اون پسر به هرکسی که بتونه آسیب میزنه، حسابی تهیونگ رو میترسونه و بعد از اعتراف به شغل واقعیش، اونو با خودش می‌بره و زندانی می‌کنه و...

    Completed  
  • «𝐍𝐎𝐕𝐄𝐋𝐈𝐒𝐓|ناولیست✔»
    74.7K 9.3K 38

    [ پایان یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞:𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥𝐢𝐬𝐭 ✍🏻 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑‍🤝‍🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:- 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️

  • رز سفید خونین🥀🖤BLOODY WHITE ROSE
    40.1K 3.6K 43

    ژانر:اکشن،مافیایی،عاشقانه،اسمات،معمایی،هیجان انگیز کاپل:"ویکوک"مایل به ورس" ، یونمین" خلاصه:جئون جونگ کوک ، پسر بزرگترین رئیس باند مافیای کره که عاشق تک تیرانداز ماهرش کیم تهیوونگ میشه..... بازرس کیم تهیونگی که برای انتقام خواهر به قتل رسیدش توسط ادمای جئون جونگ کوک برای انتقام مرگ خواهرش وارد باندشون شده

  • "𝒛𝒆𝒓𝒐 𝒐'𝒄𝒍𝒐𝒄𝒌.ساعــت صفـــ00:00ــــر
    852 190 13

    خلاصه: "هرشب ساعت 00:00 کیم تهیونگ و جئون جونگ کوک همدیگرو توی رویاهاشون ملاقات میکنن و در واقعیت به دنبال شخصی که توی خواب میبینن هستن. درنهایت اونا توی یه کافه همدیگرو ملاقات میکنن و نخ گذشته و آینده جونگ کوک به تهیونگ گره میخوره و اون دونفر طعم عشق رو باهم تجربه میکنند.. پدر تهیونگ تشنه به خون جونگ کوک و پسرشه...

  • Forbidden ✥ Taekook [ Kookv ]
    12.9K 2.3K 20

    خیابونهای سرد شهر با قدمهای پسری آشنا هستن که زندگیش توی مسیر کارش مختصر شده... چیزهای زیادی توی زندگیِ تهیونگه که دنیای اون پسر دبیرستانی رو تاریک کردن ولی جونگکوک به عنوان دبیرش چه جایگاهی میتونه توی این دنیا داشته باشه؟ _________________ ممنوعه | کامل شده ژانر: انگست، روزمره _________________ این داستان فقط متعلق ب...

    Completed  
  • BARCODE [VKOOK/YOONMIN]
    213K 31K 53

    ‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره...

    Completed   Mature
  • جهنمی به شکل بهشت
    1K 203 20

    کوک یه مرد ارتشی که به دست گروه مرگ افتاده حالا نامزد او نامجون که فرمانده ارتش است خود را به هر دری میزند تا اورا از دست وی نجات دهد وی اورا به یک رقابت دعوت میکند و ... ب꯭خ꯭ش꯭ی ꯭ا꯭ز ꯭د꯭ا꯭꯭س꯭ت꯭ا꯭ن꯭: بیا اینجا جونگکوک... جونگکوک بدون هیچ حرفی همان جا ایستاد . وی گفت :این زن ها رو میبینی؟ برای نجات جونشون دارن اینطور...

    Mature
  • Dark Knight
    598 31 12

    خلاصه : سال 2018 بوی قهوه تلخ و آهنگ های روسی....گرامافون و عود همراه باهاش. شعر های شکسپیر در تمام گویش ها....اسلحه و کلت و بوی خون در تمام داستان های یک کلمه ی سه حرفی....عشق. و پسری که دل به عشق یک مافیای خشن و تبهکار داده....مردی که قلب بی رحمش رو به پسری داده که معتقده پسر خداست. پسری که گفت من برات میمیرم و مر...

    Completed   Mature
  • 𝑹𝐮𝐬𝐬𝐢𝐚𝐧 𝑹𝐨𝐮𝐥𝐞𝐭𝐭𝐞 || 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ᵛᵉʳ
    9.2K 1.3K 10

    ✔︎ کامل شــده ⚠︎ رولت روسـی: بـازیِ شانسی‌ کـه هیچ کس نمیدونـه تیـر هفتم سهم کیـه! ༄~•~•~•~•~•~•~•~•~༄ ?خلاصه? چی‌میشه اگر سرنوشت تو یک شبِ نفرت انگیز، دو پسری که دیوانه وار همدیگه رو دوست دارن، مقابل همدیگه قرار بده و مجبورشون کنه تا برای نجات جونِ همد...

    Completed  
  • Beautiful oblivion
    9.3K 787 18

    ته رئیس باند خلاف کار فروش مواد و اسلحه وقتی میفهمه یکی از کارکناش جاسوس و پلیسه( کوک ) بقدری اون رو میزنه که پسر فراموشی میگیره و وقتی بهوش میاد فکر میکنه ته عشقشه و خیلی همو دوست دارن...

  • "Bullet"
    149K 11.8K 60

    _Bullet_ گلوله_ _یه اسلحه زمانی خطرناک میشه که گلوله داشته باشه_ ـ ـ ـ [ اسـمـش هـفـت تـیر ولـی شـیـش مـاشـه داره] [ پـنـج تـا تـیـر ولـی یـک گـلـولـه ] [ پـنـج تـا سـانـحـه ولـی یـک مـرگ ] [ تـاریـخ نـحـس 2017 ] [ 25 سـپـتـامـبـر ] ـ ـ ـ جئون جونگکوک = یکی از خطرناک ترین و خون خوار ترین رئیس باند مافیای سئول کیم...

  • My pain
    10.7K 782 16

    *ژانر: harsh _Romans _bdsm_esmat_sad *کاپل_kookv *خلاصه : *طی اتفاقاتی تهیونگ برادر کوچیکش رو از همه مخفی میکنه تا بتونه ازش محافظت کنه *در این بین جئون جونگکوک رئیس شرکت gensler که جزو ۱۰ شرکت برتر معماری در سراسر جهانه در پشت شرکتش یه قاچاقچی اسلحه و مواد شایدم یه مافیا *نمیدونم قراره هپی اند باشه یا نه ولی غم...

    Completed   Mature
  • The Culprit-!
    57.8K 5.8K 21

    تهیونگ با حسرت به چشمای خروشان مردش خیره بود. سریع دستشو از دست هیونگش ازاد کرد و سمت جونگکوک دوید. خودشو تو بغلش پرت کرد و دستای جونگکوک بلافاصله دور کمر پسرش حلقه شد. همونجور که صورت پسرشو به سمت مخالف میچرخوند اسلحه ای که همیشه تو کمرش بود و دراورد و سر تهیونگو رو سینش فشرد تا اون صحنه رو نبینه. !گفته بودم که انتقا...

    Completed  
  • The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full)
    88.3K 16.9K 39

    بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν ωяιτєя: ƒαяαиακ gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞

    Completed  
  • ᴍʏ ᴘʀɪɴᴄᴇꜱꜱ || ᴋᴏᴏᴋᴠ
    138K 17.2K 32

    وقتی دید جونگ کوک اسلحه شو بیرون اورده و به سمت تهیونگ گرفته ساکت شد . جو ترسناک و استرس زایی حاکم شده بود که باصدای شلیک تفنگ ترس کل وجودشون رو گرفت.... ♧ کاپل اصلی == کوکوی ♧ کاپل فرعی==یونمین ، نامجین 📌 فیکشن ترجمه هست . ♤completed♤ **ادیت نشده

    Completed  
  • Whiskey[ویسکی]
    801K 111K 67

    Vkook/kookv [completed] 《صد بار بهت گفتم تو کابین خلبان نباید سیگار بکشی...حرف حساب حالیت نمیشه انگاری؟...بلند شو برو بیرون.》 《اه کیم...با این طرز نگاه کردنت فقط اون پایینیه که واست بلند میشه》 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 《بیاین بریم تو دنیای میلیاردرای دلاری... هوم؟ زندگی سرشار از زرق و برقشون... کسایی که حتی با دلار س...

    Completed  
  • Im a guardian for my bodyguard |kookv
    4K 506 16

    {من محافظِ بادیگاردم هستم} کاش از اول میدونستم با کمک کردن بهت دارم خودمو تو چه دردسری میندازم. انگار من با دست های خودم قلبم رو گذاشتم رو تیغه ی گلِ رز. این یه عشق تعریف نشدست، قرار نیست حتی خودمون بفهمیم که بهش دچار شدیم، چه برسه به باقی آدم ها که بخوان درک کنن یا بپذیرنش... ☆این فیکشن قراره وایب قرمزرنگ از جوونی ب...

    Mature
  • 𝐒𝐮𝐩𝐩𝐨𝐫𝐭
    7.7K 1.5K 23

    «بهم بگو ببینم... تو تا حالا کسی رو کشتی؟» «نه.» «تا حالا دیدی که کسی تو میدون جنگ بمیره؟» «نه.» «من کشتم، من شنیدم که دارن می‏میرن و مرگشون رو هم دیدم. هیچ افتخاری هم نداره و اصلاً هم شاعرانه نیست. تو میگی حاضری برای عشق بمیری، امّا تو نه چیزی راجع به مردن می‏دونی نه چیزی راجع به عشق.» ☘︎نام: تکیه‌گاه ☘︎ژانر: درا...

    Completed  
  • 𝔯𝔢𝔡 ❍ 𝔭𝔢𝔞𝔯𝔩
    16K 1.4K 19

    𝔯𝔢𝔡 ❍ 𝔭𝔢𝔞𝔯𝔩 🔞 ته پسری دانشجو که برای یه پروژه به همراه دوستاش جیهوپ و نامجون ، به سمت جنگل تاریک میرن.... جنگلی که بومی های اونجا ، اون رو نفرین شده میدونن... اما تو راه اتفاقات ناخوشایند برای ته رخ میده و اون سر از قلعه ارباب تاریکی در میاره... گذشته تلخ و دردناکی که هر شب تبدیل به کابوسی برای نا آروم کردن ز...

  • 📛[𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐒𝐡𝐨𝐫𝐭 𝐒𝐭𝐨𝐫𝐢𝐞𝐬]📛
    128K 12.7K 16

    🔹️داستان های کوتاه از کاپل کوکوی🔹️ ⚠️رده سنی: +18⚠️ :::::::: 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫 DO NOT COPY THIS WORK🚫

  • UnConscious | VKOOK
    217K 24.8K 55

    مَدهوش🃏 تهیونگ یک نویسنده ی مشهور با اسم هنریِ (آدرین هرلسون) که با دخترِ 6 ساله ش، مِرا که یادگار از همسرِ عزیزش جونگکوکه زندگی میکنه‌. عشقی که شش سال پیش طیِ یک تصادف جاده ایِ عمدی و سقوطش به ته دره ی عمیقِ پشت جنگل های کاج، فوت شده. حالا چی میشه اگه یک روز وقتی تهیونگ به عنوان مهمان افتخاریِ نقاشی که نخست وزیر ف...

    Completed  
  • WINTER | TAEKOOK
    9.3K 1K 7

    (کامل شده) خلاصه: بعد از آزاد شدن از زندان، جونگکوک از دوست پسر سابقش بی‌خبر بود. دیدار دوباره جئون جونگکوک و کیم تهیونگ پر تنش و پر نفرت بود. ولی چطور به این روز افتادند؟ چرا اینقدر از هم متنفرن؟ دلیل اینکه قلب‌هاشون با خشم می‌تپه چیه؟ شیپ: تهکوک ژانر: درام، جنایی نویسنده:V

    Completed  
  • COLORS | VKOOK-HOPEMIN
    389K 49.5K 60

    رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و...

    Completed