Sin City
VEGAS ONLY HAS ONE RULE: > وگاس فقط يك قانون داره: > ميني فيك فول اسمات ⚠️لطفا پارت اخطار رو جدي بگيريد⚠️ كاپل : نامجين ،تهكوك ،...
VEGAS ONLY HAS ONE RULE: > وگاس فقط يك قانون داره: > ميني فيك فول اسمات ⚠️لطفا پارت اخطار رو جدي بگيريد⚠️ كاپل : نامجين ،تهكوك ،...
کیم نامجون، افسر برجسته پلیس جانگنانگه که به حل پروندههای پیچیده معروفه. درستکاری و هوش بالاش، زبانزده. در سوی دیگه، کیم سوکجین، خبرنگار سابقی که بعد از حادثهای تلخ شغلش رو رها کرده، حالا تنها هدفش محافظت از خواهر کوچیکشه. . . 'زندگی این دو مرد که هیچ نقطه اشتراکی نداشت، ناگهان با یه پرونده مرموز گره میخوره. پروند...
یک دورگه ی حرامزاده و مایه ی ننگ خاندان سلطنتی چطور ممکنه تونسته باشه توجه ولیعهد الف ها شاهزاده آلبیون رو جلب کنه؟ آیا زندگی واقعا قراره با شاهزاده ی دورگه مهربون بشه؟یا اینهم یک تله ی شوربختانه ی دیگه است که تنها دلفریب به نظر میاد؟ . . . . . . . . . یک فیک فانتزی نامجین چون فیک نامجین به اندازه ی کافی نوشته نشده!
نامجون پرستیدن رو بلد بود؛ بهتر و عاشقانهتر از هر پرستشگری... اما معبودش خیانتکار از آب دراومد! جلوی چشمهاش و روی تخت مشترکشون تموم اعتماد و عشق مردش رو فرستاد به درک و منفور شد. اما سرنوشت دوباره قرار بود روبهروی هم قرارشون بده؛ سوکجین غمزده اما خیانتکار و نامجونی که دیگه حسی جز خشم و نفرت نداشت... _"کیم سوکجین،...
Nero🌑/سیاهی Genres: Fantasy, Romance, Smut Couple: Namjin / Jinjoon By: #AGUST_P Multishot🥂 ▪︎اون شب، در بین اون تاریکیِ رعب آور، نامجون شاهد دو گوی زرد رنگ نبود. اون چشمها بنفش بودند!
...من و نامجون لحظه های خوبی رو با هم گذروندیم. وقتایی که ساعت دو ونیم صبح می رفتم زیر پنجره ی اتاقش و نوربالا میزدم به این امید که بیدار باشه و ببینه خوشحال بودم. وقتایی که تا زمانی که خورشید طلوع کنه خط رودخونه رو میگرفتیم و با سرعت 120 توجاده تو دل تاریکی می روندیم خوشحال بودم. وقتی تو ایستگاه های پمپ بنزین نگه م...
خیلی از آدمهایی که هر روز میبینیم، احتیاج به کمک دارن. همونهایی که بیتفاوت از کنارشون میگذریم. جین از همون آدمهاست. سالهای عمرش رو اینجوری گذرونده و بهش عادت کرده. هیچکس حتی فکرش رو نمیکنه پسری که اوضاع مالی خوب و صورت خندونی داره چه چیزهایی رو میتونه پشت سر گذاشته باشه تا زمانی که نامجون یک حدسهایی میزنه و همه...
مرد لبه تخت با فاصله از پسرک نشست. "زودباش. درست زیر تختت مخفیش کردی. مگه نه؟" سوکجین سر چرخاند. قطره اشکی روی گونهاش غلتید که دستش را ناشیانه روی صورتش کشید تا غرور نه چندان محافظت شدهاش را حفظ کند. سر خم کرد و دستش، زیر تخت را فتح کرد. شئ براقی که نور را بازتاب میکرد، پیدا شد. لرزش انگشتانش به وضوح مشخص بود و ای...
ده سال از ازدواج کیم نامجون و کیم سئوکجین گذشته حالا اونا والدین پنج تا بچه قد و نیم قدن کیم یونگی هشت ساله به عنوان بزرگترین برادر به دنبالش کیم هوسئوک هفت ساله دومین هیونگ کیم جیمین و کیم تهیونگ چهار ساله دوقلوهای پر دردسر و در نهایت کیم جانگ کوک یک ساله این داستان روزمرگی ها و مشکلات خانواده پر جمعیت و دوستداشتنی ک...
♦+ فقط بسپارش به آبیِ بیانتهای اقیانوس و بعد یه دم عمیق از تمومِ آرامشی که هیچوقت درکش نکردیم♦ ژانر : اکشن، دارمسیاسی، اسمات ♦ کاپل: نامجین♦ نویسنده: نانا♦ وضعیت اپ: درحال اپ♦ سه شنبه ها..
SE7EN/هفت Genre:Smut, Dram, Criminal Couple: Namjin By Agust_P ⊹ سمت چپ چشمش حامل ماسههای دریا و سمت راست نماد موجهای زیباش بود. تنها چیزی که نامجون بعد از اینهمه تجربه نتونسته بود حدس بزنه، دو رنگ بودن چشمهای او بود! "زیباست!" جین پلک کوتاهی زد و از خجالت دستهاش رو توی سینه جمع کرد. "ولی یک نقصه" نامجون لبخند م...
{تكميل شده } ازت انتظار ندارم حسمو بفهمي چون هنوز نيمه اتو پيدا نكردي ولي هر زمان حتي براي يك ثانيه حس كردي اون مرد مال توئه حرف منو يادت بياد: اون نيمه ي منه ! من كاملش ميكنم.... روحش كنار من قدرت پيدا ميكنه..... جسمش با لمس من آرامش ميگيره... ======== Main couple: namjin Ganre : fantasy, Romance, sm*t, Action Update...
جین قرار بود تنها آلفای خون خالص باقی مونده تو خاندان کیم و کل کره باشه. مثل یه گونه ی در حال انقراض خاص و مورد توجه... ولی چی میشه اگه اون یه آلفای خون خالص نباشه و به یه موجود عجیب تر تبدیل بشه... چیزی نحس که سال ها پیش منقرض شده. یه نکته با اینکه به نظر فیک قراره حول محور نامجین بچرخه ولی تمام کاپل ها به یه اندازه...
جین بی حرکت ماند و نامجون، تخت را دور زد. طرف دیگر نشست و خودش را به او نزدیکتر کرد. کمی خم شد تا صورتش را ببیند. البته که خودش را به خواب زده بود. نامجون میدانست. به بالشهای روی تخت تکیه کرد و اجازه داد پسر بزرگتر تصور کند که متوجهش نشده است. "حتی اگر بیداری و میشنوی هم، چیزی نگو" بالاخره لب باز کرد. جین کمی لرز...
شاید خانوادهای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانوادهاش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچهی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.
• Genre: Social.Drama.Fluff.Romance.Slice of life • Main Couple: Namjin • Summary: هیچ ویژگی به خصوصی در اون شخص نبود که منجر به این احساس منحصر به فرد بشه؛ جز اینکه بعدها این جمله به چشمم خورد: "ما هیچ کس را به طور تصادفی انتخاب نمیکنیم، بلکه ما فقط به آنهایی نزدیک میشویم که از قبل در ناخودآگاهمان حضور داشتهاند...
تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین