Select All
  • Assassin
    24.6K 2.3K 37

    کاپل : هیونلیکس .. سکرت . ژانر : رمنس . جناحی . فول اسمات . انگست. دارک . هپی اند . روز های آپ: ۵ شنبه ها . Couple : Hyunlix Genre(s): Romance. Action. Full Smut. Angest. Dark . Happy_End Up: Thursday

  • Stray Kids [One Shots]
    32K 1.9K 20

    وانشات هایی از کاپل‌های استری کیدز :)

  • Like Someone in Love
    162 26 3

    " تو کاری کردی دعا کنم و به این نتیجه برسم که خدایی وجود نداره؛ اما... کنار تو بودن، تنها زمانیه که خوشحالم‌." . . Couple: Yeonbin Genres: Youth, School life, Korean Drama, Romance The writer: RS

    Mature
  • Angel of Dreams
    1.3K 225 9

    "+: .. و فرشته رویاها قدرتش رو از دست داد و به خواب عمیقی فرو رفت ، تا روزی برسه که فردی لایق ، اون رو از خوابش بیدار کنه و به اون کمک کنه که دوباره قدرت هاشو به دست بیاره و کمکش کنه تا با کابوس مقابله کنه تا دیگه هیچکس هرگز کابوس نبینه .." ............ نام فن‌فیک : فرشته رویاها(Angel of Dreams) کاپل اصلی : یونبین (یو...

    Completed  
  • "𝖶𝖺𝗂𝗍𝗂𝗇𝗀 𝖥𝗈𝗋 𝖳𝗁𝖾 𝖬𝗈𝗈𝗇"
    814 101 3

    𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : Angest,Drama,Smut,Romantic بومگیو نزدیک ترین دوست یونجون که تمام اسرارش رو براش فاش میکرده و از تک‌تک دخترایی که با یونجون وقت میگذروندن آگاهه،حالا چی باعث میشه روزایی که بومگیو تصمیم به اعتراف میکنه تبدیل بشه به دور ترین فاصلش با یونجون؟ این عشق چطوری میخواد شکل بگیره وقتی پدر بومگیو پشت میله‌های زندانه...

  • 𝑺𝙘𝙧𝙖𝙩𝙘𝙝 𝑳𝙤𝙫𝙚
    221 33 1

    𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚:Vampire,Angest,Smut,Romance یونجون:همه بهم میگفتن توی خون و تاریکی و ابهام زندگیت تنهایی،همه بهم میگفتن من مثل بقیه قلبم از شیشه نیست وجودم از خورده شیشس..هیچکس نزدیکم نمیشه. اما تو همون الماس شبانم بودی...تو همون الهه تاریکی زیبایی بودی که نورتو نشون دادی...تو همونی بودی که تیکه های شیشه رو به اغوش کشیدی...

  • ۩ 𝐊𝐢𝐬𝐬 𝐌𝐞 𝐔𝐧𝐝𝐞𝐫 𝐓𝐡𝐞 𝐌𝐨𝐨𝐧𝐥𝐢𝐠𝐡𝐭 ۩
    8.1K 1.5K 16

    ( تا وقتی کامل ننویسمش آپ نمیکنم پس فعلا شروعش نکنین عزیزای دلم ) از پشتِ دید تار چشم هاش به پسری چشم دوخت که بدن بی حالش رو بغل گرفته بود و هرلحظه بیشتر صورتش از درد توی هم جمع میشد! نور مهتاب که تا اون لحظه اثری ازش نبود حالا داشت گونه های خیسش رو واضح و روشن تر میکرد اون پسر... همون پسر بی احساسی بود که بومگیو میشن...

  • My Housmate | yeonbin
    1K 165 4

    سوبین خیلی ناامیدِ که از یه غریبه بخواد دوست پسرش شه. . . . credits to : choiyeonbin2019

  • 1999 [ Yeongyu ]
    566 49 3

    [ و دو ستاره با پیراهن سفید، در شب نگاهت، یکدیگر را می‌بوسیدند! ] COUPLE : YEONGYU GENRE : ANGEST / ROMANCE / SMUT THE WRITER : MISUN

  • LO$ER
    56 11 2

    "حتی نمیدونم چرا دارم مینویسمش! لطفا نخونش!" *برشی از داستان* کاملا دلیه. آپ مشخص هم نداره. :) کاپلش هم نمیدونم. فقط دارم با سوبین برای اولین بار مینویسم.

    Mature
  • LO$ER=L♡VER
    12.4K 2K 46

    وقتی به عنوان خبرنگار وارد اون محله متروکه شد فقط یک شهروند معمولی مثل بقیه مردم بود؛ ولی حالا زیر بارون بدون هیچ چتری‌ ایستاده بود، لباسش‌ بوی باروت‌ گرفته بود و باریکه های خون کنار کفش هاش‌ جاری بودن... GENRE: mafia, romenc, angst, tragedy COUPLE: YeonBin, TaeGyu‌ Writers: yuzumumu, csbdream

    Completed  
  • Dead paradise (Yeonbin, taegyu)
    4.6K 768 21

    دنیای ما وارونه بود، با وصله پینه‌ی‌ قلب هایی از جنس شیشه ساخته شده بود. از برج های انسانیتش، بوی فساد ساطع و راه تنفس به ارامی بسته میشد. اشعه‌ی محرومیت، باعث کم‌ سویی چشم ها و زنجیری از جنس محبت، توسط والدین به گردن فرزندان انداخته میشد دنیای ما سفید ترین سیاهیِ محض بود و ما عذابی به نام عشق به اون اضافه کردیم...

    Completed   Mature
  • Serendipity | 𝐭𝐚𝐞𝐠𝐲𝐮,𝐲𝐞𝐨𝐧𝐛𝐢𝐧
    8.6K 1.4K 17

    𝐬𝐞𝐫𝐞𝐧𝐝𝐢𝐩𝐢𝐭𝐲 [completed] داستان درباره‌ی عشقِ بین شهر و روستاست...کانگ تهیون پسر شهریِ افسرده و دوستش چوی یونجون پسر هوس بازی که دنبال سکس پارتنره پا به روستایی میزارن که کاملاً مسیر زندگیشون رو عوض میکنه؛ فقط چون اونها با دوتا پسرِ روستایی آشنا میشن... ـــــــــــــــــــــــــ من دنبال تو نبودم، من منتظر...

    Completed  
  • LOVE PSYCHOLOGIST
    6.8K 1.4K 28

    - گفتی دوستم داری! + به عنوان یه پادشاه معمولا زیاد دروغ میگم. - الانم داری دروغ میگی. + آره دارم دروغ میگم چون قرار نبود عاشقت شم! کم دست و پنجه نرم نکردم با خودم که بهت دل نبندم. تو میری، سوبینی که بر می‌گرده پسر وزیر چویه نه تو! اون عاشق من نیست؛ تو هم نیستی. تو فقط عاشق یونجون دنیای خودتی. - ولی دلم برات تنگ میشه...

    Completed  
  • No bisou (Yeonbin)
    2K 284 5

    بوسیدن، مرزی ممنوعه شده بود. خیلی ها حسرت یک بار چشیدنش رو به جهنم میبردند. فقط عده‌ی کمی قادر بودند تا نرمی لب های شخص دیگری رو حس کنند و مابقی از این لطفاتِ بهاری بهره‌ای نمیبرند. توی دنیای ما ترسِ پرت شدن از پرتگاه ممنوعه‌ها، به شکل دیوانه واری رخنه کرده بود. ترسی که تمام زندگیت رو به پایین صخره پرتاب میکرد. پس قوا...

    Completed