𝗶𝗹𝘂𝗻𝗴𝗮
⇢ɴᴀᴍᴇ : ایلانگا ⇢ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : #Yoonmin ⇢ɢᴇɴʀᴇ : romance , comedy , Mprege, sports, Angst -چرا خشونتم رو فروکش میکنی پارک جیمین؟ -شاید چون میخام منو دوقلوهامو نجات بدی مین یونگی! Top1:BTS🎖 TOP1: SUGA🎖 Top16:Bangtan 🎖
⇢ɴᴀᴍᴇ : ایلانگا ⇢ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : #Yoonmin ⇢ɢᴇɴʀᴇ : romance , comedy , Mprege, sports, Angst -چرا خشونتم رو فروکش میکنی پارک جیمین؟ -شاید چون میخام منو دوقلوهامو نجات بدی مین یونگی! Top1:BTS🎖 TOP1: SUGA🎖 Top16:Bangtan 🎖
↴ేخلاصه جیمین در یک قدمی تفنگی که در دستان کارآگاه بود، ایستاد و دست هاش رو بالا آورد. دست های لرزانِ یونگی رو لمس، و با انگشت شَستش، پوست رنگ پریده و سرد کارآگاه رو نوازش کرد. دست های مردش رو کنترل کرد و لوله تفنگ رو، روی پیشانی خودش گذاشت..... مردمک های لبریز از اشکش رو به چهره یونگی داد و لبخندی بهش زد. چشمانش رو...
| کامل شده | دوستدخترم نود اکسش رو برای من فرستاد، میخوای بدونی بعدش چیشد؟ • ویکوک آیو | چت استوری • کمدی، رقابتی، توییتر، زندگی روزمره، عاشقانه و اسمات!
اتاقی به پاکی رنگ سفید که گاهی با چکیدن اشک های اون مرد به سرخی خون آلوده میشه و رنگ گناه می گیره. "لبخندی که روی لب های شکنجه گرم هست، قطعا زشت ترین تصویر برای منه" نام: white room / اتاق سفید ژانر : ترسناک، انگست، درام، رمنس، اسمات کاپل: نامجین #multishot چند شاتی ⚠️اخطار: این نوشته حاوی صحنه های خشن آزار و شکنجه اس...
**کامل شده** تا حالا حس کردید کاش خیلی درگیر کسی یا چیزی که عاشقش هستید نمی شدید؟ کاش به دوست داشتنش از دور بسنده می کردید؟ تا حالا پیش اومده از تصمیمتون عمیقا پشیمون بشید؟ این ها دقیقا احساسات این روزهای جینه. جین از تصمیمی که سه سال پیش برای ازدواج گرفته، پشیمونه! خیلی پشیمون! ولی دقیقا زمانی که حس میکنه وقتشه که ای...
نامجون هیچ وقت فکر نمیکرد که یه آدم کوچولو توی دیوار اتاقش زندگی کنه. اما وقتی به خاطر اشتباهش اون بند انگشتی بزرگ میشه، باید بهش کمک کنه تا دوباره مثل قبل بشه. برای اونا توی مسیرشون برای عادی کردن شرایط، اتفاقات جالب، بامزه، ناراحت کننده و همینطور رمانتیکی میوفته. یاد گرفتن خوندن و نوشتن، جنگ با زنبورای وحشی (که دشم...
مـيـن يـونگـي x پـارک جیـمین • كـاري از تيـم ترجمه ميـن شـوگٓا آي آر• پارك جيمين در نقشِ پسرِ لوسِ رئيس شركت،و مين يونگي در نقش خلافكار يك باندِ سه نفـره 🚂🧣
زمانی فهمیدم یک گناهکارم که به امگا بودنم پیبردم. با متولد شدنم به عنوان یک امگا، بزرگترین گناه عمرم رو مرتکب شدم. اما وقتی دست خودم نبود که چطور متولد بشم، آیا عادلانه بود که از طرف خانوادهم به گناهکار بودن متهم بشم؟ و اگه این تقصیر منه...کاش اونهایی که به اختیار خودشون یک آلفا متولد شدن بهم بگن که دقیقا کجای...
*هیونگ دارم بهت میگم به منم خوش گذشت. یونگی زانوهاش رو بغل کرد. نمیتونست حالت چهره جیمین رو تو تاریکی تشخیص بده. -هیونگ من خوشم اومد. وقتی چشمام رو گرفتی خوشم اومد. -جیمینا... * کاپل:یونمین
خیلی از آدمهایی که هر روز میبینیم، احتیاج به کمک دارن. همونهایی که بیتفاوت از کنارشون میگذریم. جین از همون آدمهاست. سالهای عمرش رو اینجوری گذرونده و بهش عادت کرده. هیچکس حتی فکرش رو نمیکنه پسری که اوضاع مالی خوب و صورت خندونی داره چه چیزهایی رو میتونه پشت سر گذاشته باشه تا زمانی که نامجون یک حدسهایی میزنه و همه...
ıllıllı ویترین ıllıllı + خب ، جونگکوک. بهم بگو...چی میبینی؟ - یک بدبخت بیچاره...یک جنس...یک هرزه! + میخوای بدونی من چی میبینم؟ - ....؟ + یک شاهکار...یک زیباییِ غیر قابل انکار! ~.~ ~.~.~ فیکشنی که در "کلیشه ترین" و "قابل پیشبینی ترین" وضعیت شروع میشه و در "غیر کلیشه ترین" و "غیرقابل انتظار ترین" حالت ممکن ادامه پیدا م...
همه چیز درباره ی سکسه! ::::.... ما ، دو تا بیمارِ جنسی ایم. چی میتونه از سکسِ ما جذاب تر باشه؟ :) ~~~ ~~ موقع سکس اکثراً باتم زیرِ بدنِ تاپ قرار میگیره... ولی فقط کمی تفکر و واقع بینی لازمه تا هر دوی اونها به این اعتراف کنند که در واقع ، این شخصِ باتمه که روی تخت به تاپ سلطنت میکنه! :) ~~~ ~~ ژانر : ( روانشناسی جنسی...
٧ روز گذشت...٧ روز بدون گل و قهوه گذشت...٧ روز بدون اون گذشت...
نگاهش روی جسم درخشانی که از پشت صخرهی سنگی کمی بیرون زده بود ثابت شد. سعی کرد کنجکاو نباشه و به سمت ماشینش برگرده تا خودش رو به پسر شیرینش برسونه اما در نهایت کنجکاوی ذاتیش پیروز شد و اون رو به سمت صخره کشوند. بعد از دور زدن صخره با گیجی به جسم ظریف و بی جون رو به روش نگاهی انداخت. این نمیتونست واقعی باشه! _______...
مسئله سکس نیست! ::::.... اونها، دو تا بیمار جنسی بودند... و فکر میکردند هیچ چیز ممکن نیست از سکس اونها جذاب تر باشه! ولی حالا هیچ چیز اونطور که فکر میکردند پیش نرفته بود.... و داستانی که خیلی وقت پیش فکر میکردند قراره دَرِش "همه چیز درباره ی سکس باشه" ، حالا به همه شون فهمونده بود که "مسئله هیچوقت سکس نبوده!" ~°~°~...
༺شاهدُخت༻ جیمین از مرد بودن شرمی نداشت... از یک مردِ متفاوت بودن هم شرمی نداشت. اما نمیتونست بشینه و ببینه که تک تک اعضای خانواده ش جلوی چشم هاش پر پر میشند! پس توی دنیای لباس های پر زرق و برق و جواهرات گرون قیمت غرق شد و خودش رو به جای یک دختر جا زد و پا به قصرِ سلطنتی گذاشت... اما هیچوقت فکر نمیکرد شاهزاده ی کشورش ب...
حالا تقریبا 10 سال از اون روزها گذشته و همهچیز تغییر کرده. نامجون تمام این مدت رو به فکر گرفتن انتقام بوده و لحظهای برای شکستن تشکیلات فاسد خانوادگیش تردید نکرده. توی بن بستها ضعیف نشده و حالا اینجاست؛ دوباره یک جسم درخشان توجهش رو جلب کرده، فقط با این تفاوت که اینبار نامجون برای پیدا کردن اون درخشش آشنا 10 سال ز...
زندگي هميشه طرف شما نيست نه حتي خانواده اتون يا دوست ها هيچكس،توي اون لحظه نميبينه كه شما داريد از چه چيزي گذر ميكنيد وقتي كه ترس ها بر شما غلبه ميكنند و عشق ميميرد يك قول،ميشكند و خاكستر يك رز همچنان روي زمين باقي مي ماند يك بوسه سهم هر فرد شده اما جدايي نزديك است ....................... كاپل اصلي : يونمين كاپل فرعي...
**پایان یافته در تاریخ ۶ جولای ۲۰۲۲** _ تفاوت یک دوست معمولی و بهترین دوست؟ خب، یک دوست معمولی قبل از ورود در میزنه ولی بهترین دوستت سرش رو میاندازه پایین، میاد تو و یه راست میره سراغ خوراکیهات. امضا: مین یونگی ژانر: دوستانه، رومنس، دانشجویی، کمی طنز، کمی حقوقی کاپل ها : ویکوک، نامجین، یونمین جئون جونگکوک،اهل بوسا...
تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین