Select All
  • ✻Ferita🥀❊
    12.4K 1.6K 12

    [کامل‌شده] «می‌گم... اگه دکتر باهاش حرف بزنه، شاید قبول کنـ...» با صدای برخورد محکم بشقاب و تکون خوردن شدید میز، توی جاش پرید و با شنیدن فریاد مرد چشم‌هاشو بست. «ساکت شو جونگ‌کوک، گفتم نمی‌خوام! دهنتو ببند!» هول محکمی به میز داد و با قدم‌های بلندش سمت اتاق رفت و در رو بهم کوبید. جونگ‌کوک با ناباوری، شوک زده نگاهش ر...

    Completed   Mature
  • My only one | یکی یدونه‌ ی من
    113K 7.1K 43

    یک بار قسم خوردم که دوستت داشته باشم، و مهم نیست که قراره چی بشه. حتی مرگ هم ما رو نمیتونه از هم جدا کنه. اگر در این زندگی نتونم با تو ازدواج کنم، در بهشت با تو ازدواج می کنم. تو نه اولین و نه آخرین منی، تو یکی یدونه ی منی. ------------------------------------------------------------------------------------------ ー 𝐍...

    Mature
  • Wrong Distance | Completed
    183K 27.4K 20

    میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشق‌وتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، ر...

    Completed  
  • 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤
    823K 99.5K 50

    ( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...

    Completed   Mature
  • Along the Seine River | Vkook | Completed
    317K 48K 45

    ┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه...

    Completed   Mature
  • Bloody Chocolate
    3.3K 244 13

    چشمات رو از من میگیری آهو؟ چشمات کیهان منه ، به این کیهان سفر کردم و بعد ..... قلب و روحم رو محکوم به پرستش نگاهت کردم اگر بخوای نگاهت رو از من بگیری ، اون موقع جایی بین میلیارد ها کهکشان ، روی یکی از نامحدود ستاره‌های درخشان چشمات روحم رو تا یک روز بعد از ابد زندانی میکنم و جسم بی ارزشم رو با تمام وجود به کام مرگ م...

  • Drifted apart
    494K 65K 48

    - قرارمون این بود که با کمک هم ذره ذره این مانع رو از سر راه برداریم.قدم به قدم. من ازت خسته نمیشم. ولی اگه یه روزی شدم، تو منو برگردون به اون جایی که بهش تعلق دارم...توی آغوش خودت. ته! میدونی چی منو اذیت میکنه؟ اینکه هرباری که بهت نزدیک میشم، میترسم باعث آزارت بشم.ولی اگه تو احساسات اون لحظه ات رو باهام درمیون بذاری...

    Completed   Mature
  • Achmaz
    39.8K 3.9K 11

    جونگ‌کوک حتی فکرش رو هم نمی‌کرد نودفرستادن برای استاد کیمی که ازش متنفره، باعث بشه درگیر راز کثیف و غیرقابل‌تصور اون استاد بشه؛ چه برسه به اینکه بابت اون اشتباه، باید هر شب خسارتی بپردازه که زندگیش رو به دور از تصورش ببره! _داستان اینه وروجک؛ تو می‌خوای بدویی و من بیفتم دنبالت، منم دویدن رو خوب بلدم. - مگه موش و گربه‌...

    Completed   Mature
  • SENATOR┼
    22K 2.3K 30

    - منو بازی نده تهیونگ. چی می‌خوای؟ پس هیونجین از طفره رفتن بدش می‌اومد. کمی خم شد و یکی از نوشیدنی‌هایی که روی میز بود رو برداشت. سر بطری رو گوشه‌ی لبش گذاشت و کمی از نوشیدنی رو مزه کرد. اگه فرد مقابلش دوست داشت مستقیم بره سر اصل مطلب پس تهیونگ هم حاشیه نمی‌رفت: - بهم بگو واقعا کی هستی؟ از جاش بلند شد و روی دسته‌ی مب...

    Completed   Mature
  • CowBoy | Vkook | AU
    83.5K 10.1K 36

    كابوى كيم، مرد عياش و قماربازى كه يكشنبه‌ شب‌هاى آخر هر ماهش توى كازينو و روی تخت‌ گرمش سپرى می‌شد، این بار طعمه‌ی جدید و بازنده‌ی میز و تختش رو پیدا می‌کنه؛ غافل از اینکه سِلوا قراره نفسش رو، روی تنش بند بیاره! ᤴ 𝖭𝖺𝗆𝖾: #Cowboy - پنجـشنبـه‌هـا ᤴ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: Vkook ᤴ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Western, Smut, Romance ᤴ 𝖶𝗋�...

    Completed  
  • THE RULE NUMBER 3 [vkook]
    246K 38.9K 76

    جونگ كوك آروم پرسيد: -يعني هدف زندگي اين نيست؟ كه لذت ببريم... لذت هاي وحشي... مثل بوسيدن پسري كه نميشناسي؟ تهيونگ لبخندي زد: -مگه ما همه خودمحور نيستيم؟ كاري رو ميكنيم كه فقط و فقط به نفع خودمونه و فقط خودمون لذت ميبريم... هممون خودخواهيم... جونگ كوك پرسيد: -پس هدف اينه كه فردي رو پيدا كنيم كه منافع اون برامون مهم...

    Completed   Mature
  • Falling||Vkook
    88.4K 11.3K 59

    [کامل شده] افتادن از تمام صخره هایی که زندگی برات چیده چه حسی داره؟!جونگکوک دقیقا همچین حسی رو داشت..پس زده میشد چون آرتمیس بود!و جونگکوک از شانس بدش جفتش از هویت مخفیش بدش میومد!تهیونگ اونو میپذیره؟! یه داستان متفاوت و فانتزی و البته کلیشه! از روی جلدش قضاوت نکنین^~^ این اولین داستانم نیست راستش اما اولین داستانیه که...

    Completed  
  • The Trap | VKOOK
    414K 40.2K 46

    𝐓𝐡𝐞 𝐓𝐫𝐚𝐩 تله 🔖|• بین آدم‌هایی که با ماسک‌های روی صورتشون دور و اطرافش در حال رقص و شادی بودن داشت به دنبال شخصی به‌نام کیم‌ویکتور(تهیونگ) می‌گشت. مردی دورگه با چشم‌های فریبنده و تیله‌های آبی رنگ که قاچاقِ انسان انجام می‌داد! بازرس جئون قرار بود درآینده به عنوان یک پلیس مخفی به جای پسر عموی کیم‌ویکتور وارد عم...

    Completed  
  • In "Kim" Mansion ⏳️
    374K 37.8K 37

    شما چقدر به پسرداییتون وابسته هستین ؟ اصلا چندبار در سال میبینینش ؟ خونه هاتون چقدر به هم نزدیکه ؟ جواب این سوال ها برای جونگکوک خیلی سادس ! اون دیووانه‌وار وابسته‌ی پسر داییشه ! کیم تهیونگی که باهاش تو یک خونه زندگی میکنه و از لحظه‌ای که چشم به این دنیا باز کرده اون رو دیده 👬🏻 ولی هر آدمی تو زندگیش اشتباهاتی داره...

    Completed  
  • Teach me
    246K 22.3K 30

    تهیونگ قراره با بهترین پسری که توی تمام زندگیش شناخته به زودی ازدواج کنه ولی تابحال هیچ چیزی رو جز بوسیدن با هوسوک تجربه نکرده و از طرفی هم میخواد توی رابطه با همسرش بهترین باشه. دوستش دکتری رو در همین زمینه بهش معرفی میکنه که توی این قضایا کمکش کنه. اما اتفاقاتی رخ میده که تمام معادلات بهم میریزه. Name: Teach Me Cou...

    Completed  
  • My Boyfriend Is My Bodyguard 💵
    653K 63.5K 39

    💵دوست پسرم بادیگاردمه💵 جئون جونگکوک ... اون معنی اصلی کلمه بدبخت بود ! از زمانی که بدنیا اومد داشت با مشکلاتی که نمیدونست چرا هیچوقت تموم نمیشن سر و کله میزد و حالا اون اینجا بود ... کجا ؟ خودشم نمیدونست ! یه جایی که احتمالا پایان زندگی نکبت بارشو رقم میزد و باعث میشد اون به دردناک ترین شکل ممکن بمیره □■□■□■□■□■□ ...

    Completed  
  • Love You So Bad | VKOOK - YOONMIN
    504K 47K 76

    𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒐 𝑩𝒂𝒅 - بدجوری دوستت دارم قسمتی از فیک: تمام انگیزه ام از اومدن به این کتابفروشی فقط دیدن اون صورت بینهایت جذابشه ...وقتی رو به قفسه ها می ایسته و کتابهارو مرتب میچینه، وقتی پشت میزش میشینه و با نگاه فوق‌العاده اش بهم نگاه میکنه و قیمت کتاب رو میگه .. زمانی که با اون لبخند لعنتیش من رو مخاطب قرا...

    Completed  
  • Not Your Toy!! | Vkook Namjin § Full
    490K 65.2K 34

    -تهلون؟ تهیونگ هومی گفت و برگه های تو دستش رو ورق زد. -تدی.. نیدا تن با کلمه های عجیب کوکی سر تهیونگ برگشت. -کوکی؟؟؟ صدای شوکه شده تهیونگ کوکی رو ترسوند. کار بدی کرده بود؟ بغض کرد و لب پایینیش لرزید. به ثانیه نکشیده صدای گریه اش بلند شد و تهیونگو ترسوند. -گریه نکن.. گریه نکن.. اشکال نداره کوکی. بیبی چیزی نشده که. معذر...

    Completed   Mature
  • Capo | Vkook | AU
    813K 94.6K 71

    كيم تهيونگ، كاپوى قدرتمندِ مافياى نيوجرسى، باید با دخترِ مشاورِ مافیایِ بوستون به قصد صلح ازدواج كنه، اما درست قبل از مراسم نامزدى با خبر فرار اون دختر، همه چيز بهم ميريزه و تهيونگ براى حفظ غرور و تحقيرى كه در خفا صورت گرفته، خبرِ ازدواجش با پسرِ اون خانواده رو اعلام ميكنه... قوىِ وحشى! ↳Name: Capo ↳Couple: Vkook ↳Gen...

    Completed  
  • sweet compulsion
    119K 14.2K 48

    completed "اجبار شیرین" از وقتی بابام توی دولت مشغول شد همه تلاشمو کردم وارد سیاست نشم غافل از این که سیاست خودش و وارد من... در واقع زندگی من میکنه.... couple: kookv genre: romance، fluf، happy and 🥇#kookv 🥇#gay 🥇#jungkook 🥇#گی 🏅#تهیونگ

    Completed  
  • DAN |Kookv|
    15K 1.6K 4

    _ من برای خوشحالی تو اینکارو کردم .. تهیونگ قلبش از حرفی که شنید لرزید .. پاهاش شل شد و سنگینی اش رو روی زانوش انداخت _ چ..چی؟ _ بهم گفتی لایق خوشبخت شدنم .. نفس عمیقی کشید و دوباره صورتش رو نوازش کرد _ ولی من هیچوقت لیاقت داشتن تو رو ندارم کاپل: کوکوی ژانر: رمنس، انگست، اسمات، محارم چنل تلگرام: @kookvmoment

    Completed  
  • mafia's princess
    104K 10.3K 39

    داستان عشق خونی جئون جانگکوک تا کجا پیش میره ؟ پرنسس مافیامون چه نقشه ها و بازی ها که قراره انجام بده ولی ته اش چی میشه؟

    Completed  
  • -3101- | Vkook | Completed
    114K 16.6K 20

    خلاصه: تهیونگ یک نظامیه و توی ارتش کار میکنه و چند سالی هست که با دوست پسرش جونگکوک یک زندگی ساده ولی پر از استرس رو میگذرونن! چون دوست پسرش هر بار که اون به ماموریت میره روز و شبش رو با استرس و دلهره میگذرونه... -3101- Wr: @Moonlike_Rmy Main Couple: Vkook Genre: Angst. Romance. Drama. Imaginary

    Completed  
  • Back to Blue Side | BTBS | Kookv
    216K 41.8K 48

    هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پر...

    Completed   Mature
  • Casino
    90.6K 10.4K 8

    Completed کیم تهیونگ کسی نبود که چیزی رو ببینه، بخواد، و بدست نیاره.. و اون شب توی یکی از سرنوشت سازترین بازی‌هاش توی کازینوی شخصی خودش، چشمش به پسری افتاد که قسم می‌خورد تاحالا مثلش رو ندیده! و اون عروسک از خوش شانسیش، پسر رقیب اون شبش بود و بزرگ‌ترین اشتباه اون مرد شرط بستن روی پسرش بود.... *پسرتو می‌خوام... *چی...

    Completed  
  • 𖣐Chocolate Puppy
    36.5K 4.9K 37

    ♡♡♡ +اولاً که من لوس نیستم مستر، فقط خیلی دوست دارم. بعدش هم چرا ورزش کنم؟ بدنم خیلی هم رو فرمه! با ترس چشم‌هاش رو باز کرد و با دیدن دو چشمی که با اخم بهش زل زده بود، فریاد نه چندان آرومی کشید و از تخت پایین افتاد. +حالت خوبه مستر؟ ♡♡♡ name: Chocolate Puppy- پاپی‌ شکلاتی Wʀɪᴛᴇʀ: mofrad Cᴏᴜᴘle: Vkook, kookv Gᴇɴʀᴇs: flu...

    Completed  
  • 𝐁𝐥𝐮𝐞𝐌𝐚𝐫𝐠𝐚𝐫𝐢𝐭𝐚ᴷᴼᴼᴷⱽ ᴬᵁ
    242K 21.7K 27

    جونـگ‌کوک، بوکسور معروفی که به بی‌رحمی و زورگویی مشهور شده بود، بازی بدی رو با پسرک مو آبی شروع کرد؛ به طوری که نمی‌دونست قراره هم‌خوابگی بعد از هر فایتش با اون پسر باکره و خجالتی‌ رو به اعتیادش به مارگـاریتا ترجیح بده. _ من تموم زندگیم رو درحال مسابقه دادن بودم و به هیچ‌کدومشون باخت ندادم؛ چون‌ تونستم و بلد نیستم باخ...

    Completed   Mature
  • ᴡᴏᴍʙ | ᴋᴏᴏᴋᴠ✔️
    47.1K 5.1K 13

    { رَحِــم } 5 سـال زنـدگـے، 5 سـال عـشـق بـا خـیانـت بـہ پـایـان رسیـد. پسـرے ڪـہ بـراـے عـشـقـش بـہ خـودشـ آسـیـب زد، پسرے ڪـہ از خـودش گـذشـت تـا آرزوے عـشـقـش بـہ حقـیقـت بـپیـونـده. چـطـور قـرار بـود بـاور ڪنـہ ڪـہ دیـگـہ عـشـقـے در کـار نبـود؟ چـطـور بـایـد قـبـول مـےکـرد ڪـہ حـال فـقـط عـشـق یـکـ طـرفـہ خـود، مـ...

    Completed  
  • 𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 | 𝖥𝗎𝗅𝗅
    196K 21.2K 36

    _ولت نمیکنم. اینبار از دستت نمیدم. حتی اگه بدونم شب ها وقتی توی بغلت،بین بازوهات جا میگیرم،به امید اینکه خوابش رو ببینی چشم هات رو میبندی! حتی اگه بدونم صبح ها به امید دیدن اون، توی بغلت چشم هات رو باز میکنی! حتی اگه بدونم موقع صدا زدنم،اشتباهی اسم اون رو جای اسم من میگی! حتی اگه بدونم موقع خوشحالیهات لحظه ای ،اون رو...

  • Your eyes tell || VK || Completed
    577K 52.4K 50

    + تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه...

    Completed