Who Says? [The Devil Judge]
The devil judge Couple: Kang yohan & Kim gaon Genre: Bl, Drama, Angst Author: Srmhera دقیقا یکسال از اینکه گائون یوهانو بعد از اون انفجار دید میگذره "فقط صورتشو نشون داد و ناپدید شد"
The devil judge Couple: Kang yohan & Kim gaon Genre: Bl, Drama, Angst Author: Srmhera دقیقا یکسال از اینکه گائون یوهانو بعد از اون انفجار دید میگذره "فقط صورتشو نشون داد و ناپدید شد"
The devil judge Couple: Kang yohan & Kim gaon Genre: Bl, Angst, Romance Author: @4lice_
The devil judge Couple: Kang Yohan & Kim Gaon Genre: Bl, Romance, Crime, Author: Mist3moon3
خلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار بود چیزایی که توی کانگ یوهان میدیدم رو توی تو هم ببینم که الان عاشق ت...
من درون گرداب گناهی افتادم که عشق تو رو برام ممنوع میدونست... باید به خودم و قلبم میفهموندم که اجازه نداره تو رو بپرسته و به کسی که همسر داره، عشق بورزه. اما اون گرداب که بوی تو رو میداد، من رو داخل تاریکی خودش کشید و تبدیلم کرد به شیطانی که وجود تو رو میخواست... به هر قیمتی! ๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑๑ اسم: گرداب گن...
[پایان یافته] یوهان دستش رو پشت گردن گائون برد و سرش رو به جلو هول داد. لبهاش رو روی لبهای گائون کوبید و باعث شد حرفش نیمهتموم بمونه. تماسی که میون لبهاشون رخ داد خیلی کوتاه و سطحی، اما پر از قدرت و سلطهگری بود. یوهان سرش رو عقب کشید و به چشمهای گرد گائون خیره شد: «من نمیخوام به چیزی خاتمه بدم... اگه میخوای ا...
بدن زخمی و خونی گائون که مقابل یوهان روی زمین افتاده و از درد به خودش میپیچید، صحنهای بود که مرد تا آخر عمرش دیگه نمیخواست شاهدش باشه. اگه یکی از همین دعواها گائون رو برای همیشه ازش میگرفت... یوهان دستش رو دور کتف گائون حلقه کرد و بدنش رو درون آغوشش کشید. با صدای آروم و گرفتهای به حرف اومد: «اگه قراره مثل گذشته ب...
🎐کاپلها: چانمین، مینسونگ. 🎐ژانر: تاریخی، کمدی، خانوادگی، رمنس. 🎐روز های آپ: جمعه ها~✨ بنگ چان گل پسرِ خانوادهی ناوبان کیم، حس میکرد ناخواسته یه اشتباه بزرگ انجام داده.. اون اینهمه سال از زادگاهش بخاطر دعوای پدر و عموش دور بود و اگه میدونست قراره زیبایی واقعی رو توی اون شهر کوچیک ببینه هیچوقت زندگیشو داخل پایت...