Select All
  • CONQUERED
    1.1M 142K 121

    I changed that Monster, just for YOU..! ❌هشدار❌ ۱-فنفیک با فاصله‌ی زمانی نسبتا زیادی آپ میشود. ۲-این یک رمان طولانی است؛ اگه حوصله‌ی داستان طولانی ندارید، این فنفیک را شروع نکنید. ۳-این یک فنفیک "بی‌دی‌اس‌ام" نیست اما دارای محتوایی است که ممکن است برای همه مناسب نباشد. از جمله آسیب‌های فیزیکی، تحقیر، تجاوز، قتل، کشتار...

    Mature
  • The Color Blue
    11K 355 36

    On the outside, dating seem simple. Two people like each other and then those people form what humans like to call a relationship. It's simple...that is unless that special person doesn't exist. They're just a figment of your broken, imagination. And Blue Orlee can't help but wonder if her special someone might not be...

    Completed  
  • Insanity
    64.4K 1.8K 45

    To the world, Allena Draknos is a cold, teenage model who doesn't care about anything or anyone. In reality, she's trying to protect herself and younger sisters from the wrath of their abusive uncle. To the world, Luca Romano, is Italy's golden boy. Rich, good looking, everything a girl wants. In reality he's the hei...

    Completed  
  • Blood Princess
    192K 3.3K 37

    Izebel Katz has lived her entire life trapped with her psychotic foster parents. Until one day they are found dead. Suddenly she's being shipped across the country to meet the five brothers she never knew she had. Who happen to be the leaders of the most ruthless mafia in the world. She thought her dark past was beh...

    Completed  
  • Words (Pesrian Translate)
    10.5K 1.4K 21

    "بزار با کلمه ها نوازشت کنم:)"

    Completed  
  • ~Dark Heart~《H.S》
    27.9K 1.6K 25

    "الیسا... تو قراره همراه من توی این سیاهی غرق بشی ! پس باید بهش عادت کنی...." اون شیطان ، با لحن تاریکی بهم گفت و باعث شد خالی از زندگی بشم.." ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ _اون هیچ حسی تو قلبش نداشت،هیچی.. یک انسان کاملا بدون احساس، با یک قلب کاملا تاریک ! اما میشد یک حس توی قلب تاریکش پیدا کرد.. و اون حس نفرت بود،نفرتی ک...

  • I'm A Murderer
    822 63 11

    Why me? Cuz............. I'm not good for you We are different Who cares?

  • LATINO
    182 46 4

    میخوام برات داستان زندگیم رو بگم.. قراره ازش لذت ببری. نویسنده قول داده خوب بنویسدش 💄

  • It's Zoey
    79.2K 6.2K 98

    "جاي تو،خونه ي تو بغل منه! مگه از همون اول غير از اين بوده؟اين آغوش براي تو ساخته شده! چرا نميذاري من خونه ات باشم؟" 1 #Completed

    Completed  
  • 𖧧𝒐𝒏𝒍𝒚 𝒚𝒐𝒖𖧧
    21.4K 2.9K 68

    [Copleted] هری:تومثل یه هرزه رفتارکردی لیلی:این چیزیه که توازمن ساختی...

    Completed  
  • Touch me mommy
    105K 7.8K 23

    دستمو گرفتم سمتش و داد زدم +من برمیگردم قول میدم... با چشای اشکیش خیره شد بهم و دستشو آروم تکون داد و بعد دیگه ندیدمش...

  • Hate & Love_H.S
    19.8K 1.2K 26

    Hate and love عشق و نفرت یه دختر نوزده ساله و یه پسر بیستو پنج ساله ... دختری محتاج توجه .. پسری سرشار از توجه... دختری که هیچ وقت تو زندگیش رنگ مهربونی ندیده, وپسر محبوبی که همیشه مورد توجه و مهربونی بوده, اما خصوصیات متفاوت با زندگیشون دارن... دختری مهربون... پسری مغرور... اما همین تفاوت آدم ها زندگی اونارو تکمی...

  • Captive | Complete
    102K 9.9K 41

    [ C O M P L E T E D ] " تو قلب من رو اسير كردى ، ولى حتى خودت هم نميدونى " (Harry Styles AU) [Persian Translation] © All Rights Reserved 2013 - 2015 Qveendom Translated By : @messybune #6 in Persian FanFiction

    Completed  
  • Choose Love ||H.S||
    100K 11.3K 73

    "میدونی حداقل هفتاد هشتاد درصد زیبایی دنیا به خاطر توئه؟" هری خندید و چال های هلالی شکلشو نشون داد. "الان شد صددرصد" "تو دیوونه ای؟" "نه..من فقط عاشقتم" ............. تو این داستان هری دارک نیست، ددی نیست، قاتل نیست، معروف نیست... هری تو این داستان کسی هست که با یه بچه ی هفت ساله هیچ تفاوتی نداره... برعکس هری های دیگه...

    Completed  
  • Office (Sequel to Boss) |‌ Complete
    52K 4K 22

    [ C O M P L E T E D ] "من نمیخوام دوباره ببینمش." اینا کلماتی بودن که مالوری وقتی توی هواپیما به مقصد آمریکا نشسته بود، می گفت. البته که هیچ چیز اون طور که من می خواستم، اتفاق نیفتاد. دو سال بعد، توی کلابی که خودم توش بودم پیداش کردم، در حالیکه توی دستشویی دخترا با یه دختر مو قرمز داشتن همدیگه رو به طرز وحشتناکی م...

    Completed  
  • The Dollhouse | Complete
    135K 14.3K 74

    همه عقلشون رو از دست دادن ، همه ديوانه شدن و به آرومى از لبه ى پيچ و تاب خورده ى روحشون به اعماق ذهنشون سقوط ميكنن. به نظر ميرسه كه هرى استايلز و هالى پاركر كمى عميق تر از بقيه سقوط كردن. [ بالا ترين رتبه : #1 فن فيكشن ] اخطار : اين كتاب شامل فحاشى مكرر ، خودكشى ، مرگ ، قتل ، رابطه ى جنسى ، مواد ، سوء استفاده و شكنجه...

    Completed  
  • Death shadow
    31.6K 3.7K 60

    زیر دست قاتل هزار چهره و ناشناس تقلا برای زنده ماندن میکرد اشک برای نفس کشیدن و منصرف کردن اون از مرگش میریخت... اما قربانی نمیدونست ک اون تنها کسی نیست در بین دستان او تقلا زنده ماندن کرده! اون هم همانند قربانی های دیگر..... صدای شلیک منظم سه گلوله پیچید.... مثلث خونی با شلیک گلوله ها روی بدن قربانی حک شده بود. یک...

  • Deranged(Persian translation)
    61.7K 6.8K 48

    یه تونل خیلی پر رمز و راز توی شهری که کارتر توش زندگی میکنه وجود داره. از وقتی یه دختر بچه بود بهش گفته بودن به اون تونل نزدیک نشه. خطر توش کمین کرده و این کارترو میترسوند. هیچکس نتونسته بود تهشو ببینه، حتی نورم نمیتونست به ته اونجا برسه. حالا یه دختر نوزده ساله اس با یه همچین حس کنجکاوی .دوستای کارتر اونو کشوندن توی...

    Mature
  • Vampires Part Time(Persian Translation)Zayn Malik
    11.3K 1.6K 24

    با چشم هاي کاراملیه کمرنگش به من خیره شد و گفت" کیرا، دیگه نمی تونم بهت دروغ بگم" بعد کتش را از تنش درآورد، دکمه هاي پیراهنش را باز کرد و اجازه داد روي زمین بیفته. دست هام رو بالا گرفتم و گفتم" زیاده روي کردم زین، فکر نمی کنم این ایده ي خوبی باشه." با شور و هیجان به من خیره شد، احساس میکردم نگاهش اعماق وجودم رو سوراخ...

    Mature
  • Love or crown
    1K 122 18

    تو زندگیم هر وقت به یه دو راهی رسیدم، بدون استثنا می دونستم راه درست کدومه؛ ولی همیشه راه غلط رو انتخاب کردم...! می دونی چرا؟! چون راه درست لعنتی همیشه سخت تر بود! عشق یا تاج؟ [ A Harry styles fanficion ]

  • No Control (Harry Styles FF)
    47.3K 5.9K 52

    کابوسی که هیچوقت ازش رها نمیشی.. ⚜شیطان داره بهم نزدیک میشه.. نزدیک و نزدیک تر.. درحالیکه داشتم از درون ذوب میشدم، آرامشی انگشتامو لمس کرد. سرمو به سمتش که درست کنارم نشسته بود، چرخوندم. با اون چشمای زمردینش بهم خیره شده بود و لبخند دلنشینی به لب داشت. به لب هاش خیره شدم که داشت میگفت: ما تو این کابوس تنها نیستیم." دس...

  • Daddy Issues || h.s
    8.1K 1K 14

    اگه میخواستی توی اتاق رختکن یا دستشویی دخترا به اسمش اشاره کنی ، همیشه همون نگاه و نیشخند تکراری رو میگرفتی که بقیه به سمتت پرتاب میکردن ؛ چون اون یه افسانه‌ی شهری بود. بعضی از مردم وقتی میخواستن راجبه اینکه دوران نوجوونی چقد خوبه پز بدن به خواهر و برادرای کوچیک ترشون راجبه اون میگفتن. جزئیات و آخر داستان همیشه عوض می...

  • Call Boy. (Harry Styles Fan Fiction)
    47.2K 5.6K 34

    هارلی توماس ؛ یه دختر مسیحی خرد شده با اضطراب که از قضاوت کردن اونایی که گناه میکنن لذت میبره هری استایلز ؛ یه پسر خدانشناس خرد شده با احساسات که از گناه کردن لذت میبره [ Persian Translation ] Highest Rank : 12 in Fan Fiction | Sexual Content |

  • 🧬🦠سير تا پياز واتپد🦠🧬
    147K 13.3K 31

    🧬🦠سير تا پياز واتپد🦠🧬 🧼اموزش استفاده روحى، جسمى، جنسى، حسى، دستى، شستى و... از امكانات واتپد. 🧼توصيه شده توسط پزشكانِ نيازمندِ پزشك. 🧼 مؤلف: نوتلایی که قلابی بود. 🧼اسكى نشانه ی رشد و نمو شما از چاه فاضلاب حمام اتاق پدرتان است. •نكته• اين بوك مخصوص تازه وارداست ولى اگه تو واتپد برا خودتون استادين يه سر به بخ...

    Mature
  • my dark angel 2
    6.5K 856 24

    این داستان ادامه همون my dark angel توی پیج diba_1d هست که مجبور شدم اینجا بزارم

    Completed  
  • CANT BE FORCED|H.S|
    130 10 2

    " اونا تو رو مجبور می کنند جید!" ناخوداگاه خندید و اصلا به شرایط دشواری که هردوی ما درش بودیم توجهی نکرد. "عزیزم من نمی تونم به چیزی اجبار بشم وقتی از اولین ساعات عمرم بال هامو بریدم و خودم رو در زندانی به نام من حبس کردم!"

  • CARMEN |H.S|
    4.8K 411 16

    کارمن,فرشته ای متولد شده از شیاطین..اما ایا او می تواند شیطان اصلی را به زمان تولدش برگرداند؟ زمانی که چشم های یاقوتی سبز اش بدون هیچ گناهی می خندیدند؟! WARNING🚫>> |SEXUAL CONTENT|

  • my dark angel
    1.7K 196 4

    بعضی وقتا باید بگذری..... از همه چیز..... از همه کس..... از هرکی که دوسش داری.... و باید فراموششون کنی...... فقط بخاطر یه فرشته ی سیاه.......

  • Sorcery | Complete
    55.2K 8.2K 102

    [ C O M P L E T E D ] ميرا ، لويى رو وسط یه جنگل پیدا کرد. و لويى ، ميرا رو به دنیایی وارد کرد که هیچوقت تصورشو نمیکرد.. و زندگیشون هیچوقت مثل قبل نشد. © All Right Reserved @JerrytheGiraffe [Persian Translation] (Louis Tomlinson AU) Translated By : @Weird_lili & @parni1380 #14 in Persian F...

    Completed  
  • Trial of darkness (H.S)
    1.9K 320 13

    وی زمزمه مرگ را می شنید که مغز متلاشی اش را از هم می پاشید. می شنید چگونه مرگ اورا به دیدارش دعوت می کند. پاهایش شل می شوند و زمان از یادش می رود. مرگ برای فراخان اشباح را فرستاده بود تا اورا به سختی تسخیر کنند. جوشش عطر منزجر کننده خون اورا سرمست کرده بود ، جرعه دیگری از رعب و وحشت نوشید تا کاملا خمار شود و در نهایت،...