Me And My Owner
_سیر نابهنجار اسارت به تجارت "از خامی تا پختگی.."
زندگی بوسیله تضادهاست که مفهوم پیدا میکند. تاریکی و روشنی...عشق و نفرت...سیاهی و سفیدي...شب و روز...شیطان وفرشته!! و چه به آشوب کشیده میشود زمانی که دو جهان با یکدیگر آمیخته شوند وتضادها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. من فراتر از قوانین قدم گذاشتم و طعم میوه ممنوعه را چشیدم. و چنان با شراب عشقش مست شدم که از یاد بردم زی...
پول....پول....پول....همه چیز بر مبنای پول . شهرت، درمان، خوشبختی، آسایش، امنیت، رفتار، قضاوت، محبت، غم، شادی، کمک، صبر، عجله، چشم پوشی، خطا، درست، غلط..........و حتی........تحصیلات. پس میتونم این دو خطو توی نصف خط خلاصش کنم. زندگی بر مبنای پول.....آره اینم یه نوع زندگیه....زندگیهه که برای بدست آوردن پایش ( پول ) دست ب...
❌Original Name: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out Again❌ "بمون" هری با ناامیدی زمزمه کرد و لب هاش رو به شقیقه ی لویی چسبوند، طوری که انگار میتونه دردی که اونجا رشد میکرد رو تسکین بده. ولی اون نمیتونه درد رو متوقف کنه، و مهم نیست که چه قدر تلاش کنه... اون نمیتونه کاری کنه که لویی بمونه.
به صورتش نگاه کردم.دلم میخواد اخمشو از روی صورت بی نقصش بردارم. "من هرچی تو این مدت تلاش کردم که فراموشت کنم و به ندای قلبم که همیشه دوست داشتن تو رو انعکاس میکرد اهمیت ندم،دیدم نمیشه،اسم تو توی قلب و ذهنم من حک شده و من نمیتونم پاکش کنم. خواهش میکنم برگرد...
"ددی ...همون *پت نیمِ جنسی نیست؟" "اگه تو بخوای میتونه باشه"
مادرش هيچوقت بهش نميگفت پدرش كيه و كجاست،اما يه روز پدرش با پاى خودش مياد....(+18)
-چى اذيتت ميكنه؟ -گذشته!!! -انقد تو گذشته نمون اميلي!!! اون ديگه تموم شده!!!
:همونطور كه تو تاريكي نشسته بود ،پك عميقي به سيگارش زد و بي مقدمه گفت تو شبيه برفي - خوشگل و سرد
هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1
I'm ehsan. I'm interior designer from Iran. I'm 44 years old and I'm single. I love books but my English is not good, but I try to learn...
« وکیلی که در پی حل معمای قتل است، مرد جوانی که قاچاق دارو می کند اما وجدانش گاهی به او نهیب می زند، دختر ساده ای که درگیر یک تیم خلافکار می شود، پلیسی که رفتارش مرموز است و معاونی که راه و رسم خلاف کردن را به رییسش می آموزد...»
این زندگیه منه... درسته گاهی وقتا مزخرفو آزار دهندس... ولی زندگی من به خودم ربط داره و توئه لعنتی نمیتونی توش دخالت داشته باشی!
توري والتر فتاه ترفض الاستسلام للقيود و الظروف قررت ان تخوض مغامره لا تعلم هل هي خاطئه ام لا تجد في طريقها ون دايركشن ترى ماذا سيحصل
هری، لویی، زین، لیام و نایل با بهترین دوستشون یاسی میان که دور ایران رو بگردن، به امید اینکه یه سفر بی سر و صدا، بی خطر و آروم داشته باشن. ولی مگه میشه؟
سلام اين اولين داستان پيج taylorswift.imagine هست داستان زندگيه دو تا خواهره كه اسماشون تيلورو سلناست كه بر اثر اتفاقاتي راهشون از هم جدا ميشه و تبديل به دشمن ميشن. اكثر بازيگران موزيك ويديو بد بلاد داخل اين فن فيك حضور دارن تيلور با انتخاب خودش به حذب جنگجويان ميپيونده ولي سلنا به حذب جادوگران ميپيونده در اين داستا...
دختری که پلیسه ولی این پلیس خانوممون هنوز خیلی واسه این ماموریت خطرناک تازه کاره این طور نیس؟؟اون میخواد بعنوان نفوذی وارد به گروه خشن و ترسناک بشه کسایی که عاشق پلیس بازی و هیجانن شدیدا توصیه میکنم بخوننش.....