نگار
اگر چه در پي آهو دويده ام چون شير به من اهالي جنگل،شكار ميگويند به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته «نگار» میگویند..
اگر چه در پي آهو دويده ام چون شير به من اهالي جنگل،شكار ميگويند به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته «نگار» میگویند..
تو نميتوني به رقصيدن با شيطان ادامه بدي و بپرسي چرا هنوز تو جهنمي داكوتا. [ sexual contact ] [ Harry Styles AU ]
من سقوط كرده بودم،ته چاهِ نااميدي نعره ي عريون مرگو تو تو اون دره شنيدي تنِ من به جاي دره توي اغوشِ تو افتاد اشكِ حسرتت چكيدو پلك بسته مو تكون داد من ميخوام مال تو باشم،توي خواب تو بمونم چي تو چشماي تو ديدم؟نميدونم..نميدونم
من به اين معروفم كه بد عاشق ميشم تو كه ميدونستي،چرا موندي پيشم؟ اگر سرگردوني،حالمو ميدوني نخواه عاقل شم و دست بردارم
جلدِ دوم فن فيك The Styles Effect (Harry Styles AU) [Persian Translation] All Rights Reserved ©Chingyonce
بسی گفتند: دل از عشق برگیر که نیرنگ است و افسون است و جادوست! ولی ما دل به او بستیم و دیدیم،که این زهر است اما نوشداروست...
من از بالاترين قله به خاطر تو افتادم برام دوريت خطرناكه،به آزارِ تو معتادم نگو قبل از تو كي بودم،بگو بعد از تو كي ميشم؟ نيار اسم جدايي رو قشنگ نيست حتي شوخي شم
[+18] من همیشه تنها بودم یه دختر یتیم که یه غریبه بزرگش کرد یه غریبه که زود رفت و بعد من موندم و خرابه ها ، من موندم و تاریکی ، من موندم و درد... میخواستم زنده بمونم پس باید یه کاری میکردم من تبدیل به کسی شدم که ازش متنفر بودم شدم اون سایه ای که بدون نور زنده میمونه.. من احساساتمو گم کردم ولی این زیاد طول نکشید من م...
"رهای من"اولین داستانیه که مینویسم ویه داستان بلنده. داستان یه دختره به اسم رها..عاشقونست رمانتیکه وصحنه دار.(معذرت از اونایی که دوست ندارن) لطفابهم پیشنهادبدین وازم انتقادکنین ممنون.
زمانی که والدین پرنسس الیزابت در جنگ کشته میشن ، اونو به عنوان غنیمت می برن پیش پادشاه (فن فیکشن هری استایلز)
زندگی بوسیله تضادهاست که مفهوم پیدا میکند. تاریکی و روشنی...عشق و نفرت...سیاهی و سفیدي...شب و روز...شیطان وفرشته!! و چه به آشوب کشیده میشود زمانی که دو جهان با یکدیگر آمیخته شوند وتضادها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. من فراتر از قوانین قدم گذاشتم و طعم میوه ممنوعه را چشیدم. و چنان با شراب عشقش مست شدم که از یاد بردم زی...
من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سر...
گاهی برای ملکه بودن باید لشکر کشی کرد،باید جنگید،باید فتح کرد... و گاهی برای ملکه شدن کافیست؛قلب یک مرد را از آن خود کنی..آنوقت تو ملکه خواهی بود ملکه قلب او. گاهی تصاحب قلب یک مرد انقدر سخت است که حکم جنگ دارد وباید مرزها را برای فتحش در نوردید. دوشیزه مری اینبار باید بجنگه..بجنگه تا فتح کنه..شاید قلب یک مرد رو و...
"بهار"اسم رمان واسم دختریست که اینار من راوی اون وزندگیش هستم.دخترسنگین وسرسخت وجدی والبته دست وپا چلفتی وزبون دراز وکمی شیطون وصدالبته پرو. امیدوارم خوشتون بیاد. امیدوارم باز هم مثل "رهای من"همراهیم کنین. "بهار"دومین اثر منه بعد از"رهای من"که بسیار موردلطف شما قرار گرفت. نظروانتقاد وپیشنهاد یادتون نره. ice queen
خاطره به کنار... حتی اسمم را هم فراموش کردی! همین روزهاست که یکی از عاشقانه هایم را برای کسی بفرستی و بگویی : ببین این متن چقدر شبیه ما دوتاست...
میبوسمت و اسلحه ارو رو سرت نشونه میگیرم من رو میکشی و نوازشم میکنی بهم لبخند میزنیم و از هم متنفریم سکس میکنیم و شمع روشن میکنیم نفرین میکنیم و دعا میخونیم امروز هستی و فردا نه فردا دشمن من هستی و امروز جونت رو برام میذاری امروز من و توییم علیه دنیا فردا من علیه توام مقابل دنیا میبازم و برنده میشی هردوی مارو به دار...
کریستینا(جلد دوم رمان: queen of my heart) چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی" دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی" درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی" گاهی عشق خیلی ساده در میزنه..خیلی ساده... فقط کافیه درو باز کنی.
"ادلاید"دختر خاکی ومهربونی که حتی معنی غرور رو نمیدونه زندگی براش چیزهایی رقم میزنه. زندگی ادلاید رو از عرشش زیرسایه مرد مغروری میکشه که همه چیزش غرورشه. این سایه غرور ممکنه باعث بدبختی وننگ ادلاید بشه ویا ممکنه باعث خوشبختی وسعادتش بشه.