Select All
  • Andrea y sus neuras
    1.9M 207K 61

    Cuando la locura se convierte en un arma poderosa. ** Andrea es divertida, espontánea y un poquito neurótica, "solo un poco, eh". Sus amigas son geniales, los estudios van bien y le encanta dar clases de danza, solo hay un...

    Completed  
  • Dr. Jagiya ✓
    10.5M 465K 62

    "Spread your legs for a lollipop." #5 in FANFICTION✓ © sujinniie 2019-2020 ✓

    Completed   Mature
  • Captive
    311 45 1

    -ميزارى حرفمو تموم كنم يا نه؟ -باشه باشه يكى از اون لبخند هايى كه چالش معلوم ميشه رو بهم زد -كاش زودتر باهات اشنا ميشدم همينگنز اون سرمو بوسيد و اروم زمزمه كرد -منم هميشه به اين فكر ميكنم اون دوباره ولى با صداى بلندترى تكرار كرد - هميشه

  • Larry smut ;)
    95.6K 595 10

    This is my first time writing smut! I hope u enjoy !

    Mature
  • LARRY SMUT
    23.9K 214 1

    This is just a short story of Harry and Louis on a date and having sex.

    Mature
  • Fuji {Lesbian}
    15.8K 1.5K 17

    [Larry child] تاریکی همیشه جای پلیدی،زشتی و گناه نیست. تاریکی میتونه جای تنهایی باشه.. میتونه جای غم های هزارساله باشه.. جایی که تمام خاطرات نداشته اونجا کهنه میشن و حتی وجود نداشتنشون هم از بین میره.. و برای بیرون اومدن از این تاریکی،باید به درون روشنایی رفت. و این روشنایی چه چیزی..یا چه کسی میتونه باشه؟

  • My Ciggarate(Lgbt)
    50.7K 4.5K 35

    -هرکسی تو زندگیش سیگار داره +من ندارم -چرا داری،سیگار چیزیه ک معتادشی،یه ادم،یه صدا،یه عطر یا یه عروسک شاید...ب هر حال،سیگار تو زندگی هر کسی هست،یه وقتایی بعد یه مدت میفهمی سیگارت چیه،مثلا وقتی عاشق میشی...خب سیگار من خود سیگاره! +میشه دیگه سیگار نکشی؟ -نمیتونم.چون سیگارمه! +جی...شاید من بتونم سیگارت بشم... -تو؟ نمید...

  • Two Pieces of a Broken
    877 54 3

    +وقتی بغلم میکنی حس‌میکنم ‌بدنامون دارن با دوتا اهنربای قوی بهم دیگه میچسبن. +درست مثل دو تا تیکه شکسته از یه قلب که وقتی کنار هم قرار میگیرن کاملا توی هم چفت میشن.

  • In Your Eyes
    158K 11K 45

    دستای تام نقطه به نقطه بدنمو لمس میکرد، نگاهی به لباسام که پایین تخت افتاده بودن انداختم و چشمام اشکی شدن،دستاشو گرفتم و گفتم: بس کن، من لزبینم!

  • Colors
    32K 3.7K 36

    [Completed and Edited] 《او یک تمایز آبی بود...》 اون آبی بود ، من مشکی چه بد که ترکیب این دو رنگ چیز جدیدی خلق نمیکنه! Highest Rank #1 سومین نوشته Thanks for Perfect cover : @IWONTBETHEONE

    Completed   Mature
  • Not what I expected
    36.7K 776 13

    (GirlxGirl)

  • Loving Her
    246 33 1

    +امروز دیدمش -خوب? +هنوز دوسش دارم

  • The Fault In Her Name
    2K 181 4

    +از من دور شو،من سیاهم،نمیبینی؟مثل اسمم.دیگه رنگی وجود نداره -تو سیاه باش منم می شم سفیدت،درسته دنیا سیاهو سفیده ولی بازم ما همو کامل می کنیم. +ادمای سیاه و سفید از عشق محرومن.دیگه هیچی مثل قبل نیس. -بزار ثابت کنم ما محروم نیستیم... +تو قرار نیس بیای توی این سیاهی.این در همیشه روت بسته میمونه.تو غیر ممکن میمونی. A let...

  • Girls: A Disney Fanfiction [In Progress]
    28.3K 203 7

    In September, 16-year old Ariel came out to Dad as a lesbian. In his disapproval, she was sent to a boarding school: Frollo's Corrective Institute for Homosexuals. Ariel is miserable at first, but eventually learns to cope, making new friends, and falling for one of her roommates. Follow the new girl through a story o...

  • Colors PT II: Black and Blue
    13.9K 1.6K 31

    [Completed] 《او یک خاطره‌ی سیاه بود...》 رنگ‌ها قسمت دوم : سیاه و کبود اون پیرهن مشکیش رو برام گذاشت و پیرهن آبیم رو با خودش برد و حالا من موندم و سیاهی‌ها و کبودی‌هام... Thanks for Perfect cover: @IWONTBETHEONE

    Completed   Mature
  • Lauren.
    10.9K 1.6K 26

    از چشم‌هات و دست‌هات که دنیای من در اون‌ها خلاصه میشه.

    Completed  
  • You can be the Boss daddy
    164K 17.5K 76

    من بیهوشت کردم از نزدیک ترین آدم های زندگیت جدات کردم با چاقو روی بدنت نقاشی کردم و تو انقدر شکسته بودی که به هر حال عاشقم شی باید فکرش و میکردی که من از چیزی که به نظر میام خطرناک ترم... #1 Gangster #2 Louis Tomlinson #2 Stylinson #3 Larry #3 Larrystylinson #14 Harry Styles

  • The Alpha's Omega (Persian Translation)
    99K 16.2K 33

    کتاب اول - عاشق هیولایی مثل اون بودن باعث میشه تا به سلامت عقل خودت شک کنی. [Persian Translation] Original story by @shtyles

    Completed   Mature
  • Force And Hate(L.S/BDSM)
    664K 52.6K 87

    هری لبای خشکش رو از هم باز کرد ولی صدایی ازشون خارج نشد.لویی گفت من یه قرارداد نوشتم تو اونو امضا میکنی و بعد منم اجازه میدم بهت غذا بدن و بعدشم میتونی بخوابی.نظرت چیه فرفری؟ هری دندوناش رو از خشم روی هم فشار داد.

    Completed   Mature
  • LIFE...CHANGE'S
    38.9K 4K 36

    ل:تو باید بری ز:نه لیام دیگه نه ...

    Completed  
  • COMMON
    23.6K 3.3K 21

    اولین بار اونو ...

    Completed  
  • Change (L.S)
    160K 18.6K 49

    یه نفر که باعث میشه زندگیت تغییر کنه... . . . همونیه که تو رو عاشق خودش کرده...

    Completed  
  • Mad World (Persian translation) | L.S/Peter Pan crossover
    16.8K 2.3K 25

    هری استایلز در تمام زندگیش با این آرزو بزرگ شد که آیندش شبیه به یه افسانه بشه. وقتی اون کوچیکتر بود با دوستاش ساعت‌ها داستان تعریف می‌کردن. توی تولد هفده سالگیش هری با خودش فکر کرد که آیا زندگیش مثل یه افسانه هیجان‌انگیز خواهد بود یا نه. تو اون شبِ معمولی، هری با پسری ملاقات می کنه که زندگیش رو برای همیشه تغییر میده...

    Completed  
  • Believe in love (completed)
    40.1K 4.3K 49

    بعضى وقتا بعضى چيزا اتفاق ميوفتن كه زندگيت رو كامل عوض مى كنن ... عشق چيزيه كه مى تونه خيلى چيزا رو عوض كنه خيلى ادمارو با يه نگاه، تو يه لحظه و اين چيزيه كه اتفاق ميفته پس باورش كن اون بهت زندگى ميده يه زندگيه دوباره يه زندگى پر از اميد

  • Legionnaire(L.S) [Completed]
    380K 50.6K 64

    " دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"

    Completed   Mature
  • Torturer Of Love~L.S [Completed]
    26.5K 4.5K 26

    و تو میدونی؛ من، عاشقِ این دردم... "شکنجه گرِ عشق" 17نوامبر2018

    Completed  
  • You're my masterpiece [L.s].[completed]
    174K 25.6K 32

    Larry+a little bit of ziam 👬 Strong language ⛔ Drug using🚫 Smut🔞 #1 in, onedirection لویی از زندگی بیزاره و هری عاشق زندگیه.... یا، داستان نویسنده ای که شیفته یه استریپر میشه و استریپری که عاشق یه نویسنده میشه.

    Completed   Mature
  • Change My Mind~L.S [Completed]
    122K 17.5K 63

    "یکم صبر داشته باش، همه‌چیز تغییر میکنه..." "همه‌چیز؟! نه...هیچ چیزی عوض نمیشه، مگه اینکه اون لعنتی تغییر کنه..." "پس انجامش بده...نظرش رو تغییر بده..." پابلیش مجدد کتاب کامل شده‌ی change my mind. نوشته شده در اول فوریه‌ی 2018. پایان، پنجم سپتامبر2018.

    Completed  
  • keep holding me ‣ 1 ꗃ cake.ziam.larry ✓
    45.5K 5.6K 41

    اونا زنده میمونن، فقط اگه به نگه داشتن همدیگه ادامه بدن #Larry #Ziam # Cake highest ranking #6 in Fanfiction

    Completed   Mature
  • keep holding me ‣ 2 ꗃ larry.ziam.lashton ✓
    43.2K 5.3K 55

    اونها زنده موندن، یعنی همدیگه رو نگه داشتن، ولی باید به این نگه داشتن ادامه بدن تا خوشبخت باشن *فصل یک رو بخونید تا بهتر متوجه این فصل بشید* *Peaceful Little Perfect Family :فصل سوم* #Larry #Ziam #Cake #Lashton #NiallHoran

    Completed   Mature