Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
بیست و هفت قتل... ... بیست و هفت مظنون Casting: [Bill Skarsgard, Lindsey Morgan, Harry Styles]
He was like a moon part of him was always hidden. اون شبیه ماه بود قسمتی از اون همیشه مخفی بود.
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1
خیلی وقتا آدم تو اوج آسمونا،سقوط می کنه.دلیلش اینه که انسان خیلی سریع مغرور میشه و به خودش می نازه.منم یه آدمم و همچین خطاهایی ازم سر میزنه.من موقعی که در اوج شهرت بودم،بر اثر یه اشتباه کوچیک سقوط کردم و می تونم بگم که دلیل اصلی این اتفاق غرور مسخره ای بود که از بچگی همراهم بود.غرور مسخره ای که منو از خواهر و برادر و...
وقتی پرستار یه بیمار روانی باشی حتی عشق جور دیگه ای وارد زندگیت میشه +18 _داستان کاملا متفاوت هست پس آدم های متفاوت این داستان رو انتخاب میکنن، شما جزو شون هستی؟
harry : Listen to me lily Its not a love story...This is a MADNESS! هری: بهم گوش کن لیلی،این یه داستان عاشقانه نیست...این دیوونگیه!
تا وقتی که بین رنگها غرق نشدی نمیتونی شرارت سفید رو ببینی... یا مظلومیت سیاه رو... آشوب آبی... و آرامش قرمز رو...
من میدونم که همه چیزوسیاه وسفیدمیبینی. پس برات یه آسمون آبی شفاف میکشم:) -آبی،تروی سیوان-
+وقتی بغلم میکنی حسمیکنم بدنامون دارن با دوتا اهنربای قوی بهم دیگه میچسبن. +درست مثل دو تا تیکه شکسته از یه قلب که وقتی کنار هم قرار میگیرن کاملا توی هم چفت میشن.
[ C O M P L E T E D ] من با خوندن فن فيكشن ها از واقعيت فرار كردم. اون ها از فن فيكشن هاشون فرار كردن تا به واقعيت من تبديل بشن. (Harry Styles AU) [Persian Translation] All Rights Reserved ©Chingyonce
ترجمه كتاب Before, كتاب چهارم سرى كتابهاى After گذشته هرى و آينده هسا✨♥️
Because you're a Girl! دخترها انسان های محدودی هستند محدود برای خندیدن محدود برای شب گردی محدود برای لباس پوشیدن و محدود برای عاشق شدن! اینها به اضافه زیبایی صورت و اندام یک دختر رو میسازه و همه چیز از بیرون زیبا و پرستیدنی است تا زمانی که درونش را ببینی بدنی که همه زیبایی هایش را میبینند روحی مملو از درد و دلتنگی دار...
داستانی کوتاه درباره اتفاق وحشتناکی که برای یک دختر افتاده است، و تصمیمی که او در این مورد می گیرد. (توجه: این داستان برای همگان مناسب نمی باشد)
وقتى ما رو با هم ميديدن تعجب ميكردن .... ولى براى ما مهم نبود ... بود ؟ (Lesbian Story)
زندگی پر از تجربست . من تا ی جاهایی پیش رفتم ، نیمی از خودمو شناختم . تو چقدر خودت رو میشناسی؟
"این همون شکلیه که میخوای تموم عمرت رو زندگی کنی؟" با حرص پرسیدم و حس می کنم با ابرو های توهم رفته خیلی احمقانه به نظر میرسم. لبخند بزرگی میزنه و دست هام رو توی دست هاش قفل می کنه. "البته که نه..البته" Highest Ranking : #1 in Teen Fiction (persian)