ilysm [ZIAM]
[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions
[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیهی کاپل ها 4 in Fanfictions
{completed} -من از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمیترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.
فصل دوم " ps , I love you " يك روز مي آيي كه من ديگر دچارت نيستم .. [ با حرص سرش فریاد زدم و گفتم: مگه دوسش نداشتی؟ پس چرا نجنگیدی؟ پس چرا دوست داشتنت اینقدر زود تموم شد؟ با صدایی که غم ازش میبارید گفت: دوست داشتن تموم نمیشه فقط از یجایی به بعد دیگه زیاد نمیشه، خودش نذاشت زیاد بشه، خودش نخواست، میفهمی؟!:) نمیفهمیدم،...
اونا تا ابد به خوبی و خوشی زندگی کردن اما به این آسونی هام نبود
تو میتونی بهم اخم کنی. بهم بیمحلی کنی. بخاطر ضعیف بودنم مسخرم کنی. میتونی بهم گشنگی بدی. میتونی کاری کنی گریه کنم. کاری کنی که از درد زجه بزنم. تو میتونی خوردم کنی. زیر پات لهم کنی. تو میتونی منو به خاک سیاه بشونی لیام اما با همهی اینا من بازم عاشقتم :))))
[Completed♡] نوت های لیام که از آتیش دلش منشإ میگیرن! Highest ranking recently: #1 short-story & #1 Onedirection -لطفا شماره پارت ها رو چک کنید! واتپد مشکل داره و بالا پایین میشن!- زندگی زین و لیام, علل خصوص لیام, مثل یه غنچه ای بود که هیچوقت باز نشد و در سرمای زمستان سوخت! چرا؟ چون دنیاشون از این رو به این رو شد، به...
تو میخوای چی رو نقاشی کنی؟" "تو رو" "original story by @boytoys" "cover story by @HarrietStylse
"اسمه من زين ماليكه ! عشق زندگيم ليام پينه ! " زين نفس عميقى كشيد و دوباره توى آينه به خودش نگاه كرد . " اسم من زينه ماليكه .... اسم من زينه ... اسم من .... " دست روى صورتش گذاشت و عميق تر به تصويرش نگاه كرد " اسم من ..... من نميدونم ؟!؟ "
من عاشق شغلمم. وقتی دور میله میچرخم، این تویی که سرگرمم میکنی لیام!
[completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی امیدوارم بفهمیش چون اگه تا ابد هم برا من نشی قلب من به نام تو خواهد مو...
[Completed] زین سعی میکنه دنبال رستگاریای بگرده که لیاقتشو نداره ، و بعد از خیانت کردن به لیام بهش نامه میفرسته و همیشه اونا رو با " Love, Cheater." امضا میکنه تا به احساسات کمی که توی خودش نگه داشته اضافه کنه .
لیام: حرف اخری داری زین؟ _خواهش میکنم... لیام... این توی واقعی نیستی لیام: شاید تو اشتباه میکنی... این منه واقعیه...
میشه عاشقم باشی؟ هشدار: این فن فیک شامل صحنههاییست که شاید زیام هارتتون رو به درد بیاره :))))) مطمئن شید که همه رو باهم میخونید ؛)
[ COMPLETED ] زرد و قرمز باهم گره میخورن، ولی اینجا توی یه جهان دیگه... All deserved rights to the rightful owner of the original fanfiction.
+اسم؟ _زین مالیک +خانواده؟ _یه بابای اعصاب شخمی و 3 تا خواهر +مشکل؟ _افسردگی شدید +خب...همین؟ _اره همین!اون اصلا حرف نمیزنه! +چرا؟ _من چه گوهی میدونم پسر؟اون فقط خیلی ضعیف و احمقه! °°°°°°°°°°°°°°°°° چی میشه اگه زین افسرده و ساکت باشه و به مدرسه ی شبانه روزی ای بره که باعث ایجاد تغییری تو روند فلاکت...
-لیامم؟ اولین کلمه ای که بعد از اون اتفاق به زبون اوردم... نمیخوام کار اون لعنتی بالا سرمو انجام بدم اما میدونم تقصیر کیه... چند انسان بی ارزش... اما حلش میکنم به خاطر لیام هم که شده... به لیام نشون میدم که میتونم براش "پرستش کننده" خوبی باشم... بهش نشون میدم چه "الهه ی پرستش" غیرقابل توصیفیه... ولی حتی منم نمیدونم چه...
زین: دیکمو ساک بزن مرد زین: اما با این حال منظوری ندارم داداش { جایی که زین و لیام بهترین دوستای هم دیگه ن اما کارایی میکنن که دوستا نمیکنن } {کتاب عکس داره و باید آنلاین خونده بشه} Translated by : @IWontBeTheOne & @_blueshift
زین یه روز مثل همیشه میره تا خیابون های لندنو با اسپری هاش رنگ کنه و اصلا خبر نداره قراره توسط مردی که همه احساساتش رو خاموش کرده خریده بشه....بنظر شما زین تا تهش قوی میمونه یا بالاخره تسلیم میشه؟شایدم تا آخر عمرش فقط یه برده بمونه (لطفا اگر روحیتون رنگین کمونیه نخونین چون صحنه های فوق خشن و تحقیر توش زیاده) ژانر:بی د...
خب همع پروفای لریو میدونیم ولی پروفای زیام کمتر دیده شدن پس یه بوک براشون لازمه شاید شمام باهاش زیام شیپر شین کی میدونه؟!.. #۱ in non_fiction
-من تو اون زندان لعنتی بخاطر تو عذاب کشیدم و هرشب توی کابوسام زندگی کردم... انتظار نداری که بازم دوست داشته باشم؟ +ولی من برای همیشه دوست دارم
لیام نتونست بخاطر زین چیزی که هست رو تغییر بده اما اون تلاش میکرد تا شخصیتش رو تغییر بده اون از زین دفاع میکرد حتی به بهایه از دست دادن جونش و زین با عاشق شدن به لیام اجازه داده بود تا یه قاتل وارد زندگیش بشه و به یه هیولا اعتماد کرده بود اما چی میشد اگر واقعیت رو میفهمید؟ ایا انسان میتونه عاشق هیولایه کابوس هاش بشه...
-من تو اون زندان لعنتی بخاطر تو عذاب کشیدم و هرشب توی کابوسام زندگی کردم... انتظار نداری که بازم دوست داشته باشم +ولی من برای همیشه دوست دارم (ادامه فن فيکشن قاتل the killer تو این اکانت گذاشته میشه?❤) برای خوندن فصل اول به ریدینگ لیست برید!
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
Highest Ranking : #1 in zayn malik #1 in liam payne #2 in romance پایم را روی مین گذاشتهام! اگر تِکان بخورم مردهام... باید همینجا که هستم بمانم تا آخر دُنیا دُرست وضعیت ِسرباز جنگی را دارم، کنار تو و زیباییات... 👈🏻 لیام پین عاشق دو تا گوی خورشیدی بی احساسه.. چشم هایی که قراره زندگیش رو نابود کنن :) #liamTop #Ha...