Royal Blood
خاندان سلطنتی همیشه مقدس بود، حتی اگر هزاران خون ریخته میشد. سیطره پادشاهی بریتانیا جهانیان را وادار به تعظیم میکرد، همانطور که شاهزاده ی هند در مقابل ولیعهد بریتانیا زانو زده بود. ⚠️ WARNING FOR SEXUAL CONTENT AND HIGH VIOLENCE.
خاندان سلطنتی همیشه مقدس بود، حتی اگر هزاران خون ریخته میشد. سیطره پادشاهی بریتانیا جهانیان را وادار به تعظیم میکرد، همانطور که شاهزاده ی هند در مقابل ولیعهد بریتانیا زانو زده بود. ⚠️ WARNING FOR SEXUAL CONTENT AND HIGH VIOLENCE.
[completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار میکرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم های...
_ تو این شهر دخترها و پسرهای زیادی هستن، کسایی که فقط کافیه یک نگاه بهشون بندازی تا برات بمیرن، فقط کافیه که چیزی بخوای تا برات فراهم کنن و میون این همه آدم... تو منه مریض رو انتخاب کردی. _ تو تموم این شهر بین این همه آدم کافیه فقط یه نفر نگاه چپ به عشق مریض من بندازه و اونوقت... زندگی رو براش حروم میکنم. _ لیام خیلی...
❌️Ongoing❌️ A story of lovely ziam از میون روزهای خاکستری بعضی ها دستهاتو میگیرن گرم و صمیمی و عاشقانه از جنس آفتابن میتونن تویخبندون ترین روز سال گرمت کنن... محبت هاشون مرحمت میشه، و آغوششون برات درست عین کانکت شدن به یه منبع فول از خوشیه به این میگن: یک عاشقانه ی مدرن
❌Completed❌ بی هویت راوی قتل هایی خاموش ×تو فکر میکنی چاقو دسته شو نمیبره، اما نمیفهمی که چاقو ماهیتش عوض نمیشه چاقو برنده س میتونه ریز ریزت کنه× اخطار⚠️: [این روایت دارای صحنه های قتل و شکنجه میباشد] #blood #hell #killer #free #action #ziam #murders
❌️Ongoing❌️ The second season of BORN FREE +زین یه آینه س که تصویر خوبی از تورو منعکس میکنه. تو دنبال اینی که بدی های خودت رو نبینی،حالا اگه اون آینه بشکنه،توش چی میبینی! _یه هیولارو ⚠️دستورالعمل ها: 1.قبل از شروع به خواندن این داستان فصل یک: 》Born free《مطالعه شود. 2.اگر عجله دارید نگران نباشید: به محض مطالعه ی Mi...
اینکه توقع داشته باشی زندگی باهات خوب باشه، چون تو باهاش خوبی مثل اینه که توقع داشته باشی ی گرگ تورو نخوره چون توام اونو نمیخوری...
زین: بهشت چیه ؟ هری : بهشت هِشت هِشت زین : فاک یو هزا بهشت واقعا یعنی چی ه : ببین چشاتو میبندی و دیگ نمیتونی به این دنیا برگردی دو تا در جلو خودت میبینی اون دری که قفله و نمیتونی بازش کنی بهشته ولی در دوم از قبل برامون بازه بهشت جای ما نیست این چیزیه که بقیه میگن زی- ز : ... ه : چرت ترین چیزی بود ک توعمرم گفتم اما...
لی: این امکان نداره -:چرا لیام پین این ممکن شده من هیچ وقت از درونت نمردم من همیشه با تو بودم با ما لی: من خودم کردمت تو قبر لعنتی تو چیزی بجز توهم نیستی تو فقط یه تصویری و باید پاک شی تا منم پاک شم :-:هنوزم عاشق منی هنوزم میخوای منو برگردونی فقط کافیه با من بیای تا تکمیل بشیم بیا اینجا لیام بیا پیش ما ...... ...
[ کامل شده] مثل گلی که با تابستون و زمستون بسازه ، با گرما و سرمای زندگی ساختم تا فقط ناجیم رو ببینم. اما اون فقط یه پرتگاه عمیق بود . یه سیاهی مطلق که تمام امیدم رو محو کرد . و من دیگه نمیتونم به امید اینکه میشنوه ، شبها باهاش حرف بزنم... ~~~~~~~~ **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندار...
️。:゚| درحـــال آپ |゚.・。゚ . . . ↜چه اتفاقی میفته اگه زین و لیامی که ازهم دل خوشی ندارن ،طی یه تصادف کسایی رو از دست بدن که موجب بشه به ناچار "پـدر بـشـن" و باهم زیر یه سقف از یه "بـچـه نـگهداری بـکنن؟" ☁️No.1 On Charts↷ #1 Ziam #1 ZiamMayne And More !
نابهنگامِ ناگهانِ منی! ناگهان سرزدی به دنیای تاریکم شدی نور چشمانم.. «لیام پین،فرمانده و گروهبان با تجربه است،چی میشه اگر در مسیر عملیات،هواپیمای نظامی آمریکا سقوط کنه؟ رازهای نهفته پنهان و نهان گمشده و سرگردان آینده برای مردی که بیشتر از نصف عمرش رو در خاک و خون گذرونده، چطوری مقدر شده!؟» ژانر:رومنس،اکشن،معمایی،ترا...
"خيلي آشفته اي، بذار درستت كنم" -چي رو ميخواي نقاشی كني؟ +تورو ترجمه فف paint اثر @boytoys کاور از دوست خوبم نازنین @nazanin_0 که چیزای بی نظیری مینویسه و خیلی ازش ممنونم گایز این اولین تجربه ی منه و امیدوارم دوسش داشته باشین💜 هر نقد و پیشنهادی رو هم بیاین بگین 😉 اینستا maedeh___mousavi_ تلگرام masamoho فف همزمان...
- when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه ؟ - نه دیگه از دستت نمیدم - اما نه ، هیچوقت دیگه .
-لیام یبار دیگه حرفتو تکرار کن؟ +بیا امروز طوری زندگی کنیم که انگار روز آخره.
لیام: زین، میشه همیشه بخندی؟! زین: چرا؟ لیام: چون وقتی از تمام دنیا دلم گرفته فقط لبخند توعه که میتونه دردامو از یادم ببره :)✨
(آپولون) ژانر داستان :کلاسیک (دارک آکادمیا)،رومنس،درام ''اتفاقات در سال ۱۹۷۰ توی لندن'' روند داستان میاد دستتون و خلاصه ش: زین پسر دست فروشی که جلوی کافه ی اپولون بوم های کوچیک بزرگشو میفروشه..! داستان درد های خاصه خودشو داره و به موقعش پستی و بلندی داره و حوصله سر بر نیست با ما همراه باشید⏳
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که ماما...
"پس...میخوای منو بکشی؟" "نه...من برای اسیب زدن به تو ضعیفم...با اسیب زدن به تو خودمو میکشم..."
-من نخست وزیرم لیام...این مسخره بازیو تمومش کن +تو نخست وزیری منم همسر نخست وزیرم...این بحثم همینجا تمومه a story by : Atusa20 No. 1 in fanfiction 😎
چهار ساله همه ازش متنفرن... پدر... مادر... برادر... حتی همه ی فامیل با نگاه های پر از نفرت دلش رو به درد میارن... فقط و فقط به جرم بی گناهی... بی گناهی که تو دادگاه همه گناهکاره... تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو میبینه که از هر آشنایی براش آشنا تره... یا شاید هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره...
تو به من محکومی زین مالیک.. محکوم به اینکه از طلوع تا غروب کنارم باشی... . . . . . . این اولین فف منه امیدوارم دوستش داشته باشید :) خودم که کلا خنثی نسبت بهش. اگه نظری راجب روند داستان بود حتما کامنت بزارید عشقتون کشید vote بدید نخواستیدم عیب نداره🤷🏻♀️.. در هر صورت که اینجایید تا لذت ببرید ....
•Completed• "قلب شکستهِ من" میشه نری؟ میشه برای چند ثانیه تظاهر کنی که دوسم داری؟ میشه حداقل یه بار به دروغ بهم بگی دوستت دارم؟ انقدر تو حسرت این دوتا کلمه دارم میسوزم که برام مهم نیست دروغه برام مهم نیست که تو ازم متنفری میشه حداقل الان که از پیشم میری برای آخرین بار بغلم کنی؟ فقط همین یه بار قول میدم بعدش دیگه من...
من دوسش داشتم...اما اون منو نمیدید:) زیام استوری لیام تاپ امیدوارم خوشتون بیاد قلب بهتون💜🌈
[completed ] از اونجایی شروع شد که پسر شیطون دانشگاه عاشق یه پسر آروم با جذبه میشه و این پسر شیطون هر کاری واسه جلب توجه پسر آروم با جذبه دانشگاه میکنه اما کی گفته داستان عشقشون بدون غم ناراحتییه؟؟؟؟. بر اساس یه داستان واقعی با تغییر شخصیت های داستان. ❌
《تو پسر سپیدهدم هستی.نیمه آدمیزاد و نیمه اژدها.کسی که خدایان کهن و بر حق رو از زندانشون آزاد میکنه و نژاد آدمیزاد رو به خفتی که لایقشه میرسونه.》 زین به عنوان پیشکار ملکه وارد دربار میشه.جایی که لرد لیام پین،عموی پادشاه، از خیره شدن بهش ابایی نداره و اتفاقات شومی در شرف وقوعه.زین رازی داره که نباید فاش بشه؛رازی که اون...
- میخوام کاری کنی همه چی و فراموش کنه بشه یه صفحه خالی از اون مرد فقط من و ببینه + این کار ریسکه ممکنه بیدار نشه یکم فک کن مرد تو میتونی همین حالا هم مال خودت کنیش - نه نمیشه هر کاری می کنم ازم می ترسه از وقتی اون آشغال بردش همه چیزش شده اون حتی الان هم که نیست اون و به من ترجیح میده لیام با گفتن این حرف ناخودآگاه د...